encroachment

/ɪnˈkroʊt͡ʃmənt//ɪnˈkrəʊt͡ʃmənt/

معنی: تجاوز، دست اندازی، تخطی
معانی دیگر: دست اندازی، تخطی، تجاوز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of exceeding proper or intended limits, as of territory or property.

- Environmentalists often oppose the encroachment of humans on animal habitats.
[ترجمه گوگل] فعالان محیط زیست اغلب با تجاوز انسان به زیستگاه حیوانات مخالف هستند
[ترجمه ترگمان] متخصصان محیط زیست اغلب با تجاوز انسان به زیستگاه جانوران مخالفت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: intrusion; trespass.

جمله های نمونه

1. I resent the encroachment on my time.
[ترجمه گوگل]از تجاوز به زمانم ناراحتم
[ترجمه ترگمان]من از اینکه زمان خودم رو تغییر دادم متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's a sign of the encroachment of commercialism in medicine.
[ترجمه گوگل]این نشانه تجاوز تجاری گرایی در پزشکی است
[ترجمه ترگمان]این نشانه بردگی حرص و آز او در پزشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The workers were charged with forest encroachment and illegal logging.
[ترجمه محمد حاجی] کارگران به دست اندازی به جنگل و قطع بی رویه درختان متهم شده بودند
|
[ترجمه گوگل]اتهام این کارگران تجاوز به جنگل و برداشت غیرقانونی قطع شد
[ترجمه ترگمان]کارگران با تجاوز به جنگل و قطع بی رویه درختان متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This frustrates government efforts in checking desert encroachment.
[ترجمه گوگل]این امر تلاش های دولت را در کنترل تجاوز به بیابان ناکام می کند
[ترجمه ترگمان]این کار تلاش های دولت را در بررسی تجاوز به بیابان نا امید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The encroachment of the Eastern political economy into Utah in essence relegated the Mormon theocracy to the status of an internal colony.
[ترجمه گوگل]تجاوز به اقتصاد سیاسی شرق به یوتا اساساً حکومت دینی مورمون را به یک مستعمره داخلی تنزل داد
[ترجمه ترگمان]تجاوز اقتصاد سیاسی شرقی به یوتا در اصل، حکومت مذهبی مورمون را به وضعیت یک مستعمره داخلی تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He, too, noted with mild asperity the harsh encroachment of industrialization on the ethereal world of the cataract.
[ترجمه گوگل]او همچنین با کمال میل به تجاوز شدید صنعتی شدن به دنیای اثیری آب مروارید اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]او نیز با لحن ملایم و خشن صنعتی سازی در جهان اثیری of اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Being top-hung, there is no encroachment into the roof space to consider, as there is with centre-pivoting roof windows.
[ترجمه گوگل]در بالا آویزان بودن، هیچ تجاوزی به فضای پشت بام وجود ندارد، همانطور که در مورد پنجره های سقفی وسط چرخان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بالا آویزان بودن، هیچ تجاوز به فضای سقف وجود ندارد تا در نظر گرفته شود چون با پنجره های سقفی محور محور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The problem was to safeguard sites from encroachment by property development.
[ترجمه گوگل]مشکل محافظت از سایت ها از تجاوز توسط توسعه املاک بود
[ترجمه ترگمان]مشکل حفاظت از سایت ها از تجاوز به توسعه دارایی ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moscow vehemently opposes any further Nato encroachment on former Soviet areas.
[ترجمه محمد حاجی] مسکو به شدت با هرگونه دست اندازی بیشتر ناتو به مناطق شوروی سابق مخالف است
|
[ترجمه گوگل]مسکو به شدت با هرگونه تجاوز بیشتر ناتو به مناطق شوروی سابق مخالف است
[ترجمه ترگمان]مسکو به شدت با هر گونه تجاوز ناتو در مناطق شوروی سابق مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An encroachment of the forgotten things is a special crime.
[ترجمه گوگل]تجاوز به چیزهای فراموش شده جرم خاصی است
[ترجمه ترگمان]تخطی از اشیا فراموش شده جنایت خاصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We can prevent encroachment on public interest effectively only by depending on citizen and social organization.
[ترجمه گوگل]ما تنها با وابستگی به شهروند و سازمان اجتماعی می توانیم از تجاوز به منافع عمومی به طور موثر جلوگیری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از تجاوز به منافع عمومی فقط بسته به شهروندان و سازمان اجتماعی جلوگیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Encroachment on any enterprise run by the national bourgeoisie is strictly prohibited.
[ترجمه گوگل]تجاوز به هر بنگاهی که توسط بورژوازی ملی اداره می شود اکیداً ممنوع است
[ترجمه ترگمان]مداخله در هر شرکتی که توسط بورژوازی ملی اجرا شود اکیدا ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. De Silva notes that poaching, habitat encroachment, climate change and other factors threaten wild Asian elephant herds, such as those in Uda Walawe.
[ترجمه گوگل]دی سیلوا خاطرنشان می کند که شکار غیرقانونی، تجاوز به زیستگاه، تغییرات آب و هوایی و سایر عوامل، گله های فیل های وحشی آسیایی، مانند گله های فیل در اودا والاوه را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]دی سیلوا متذکر می شود که شکار غیر قانونی، پیشروی زیستگاه، تغییر آب و هوا و عوامل دیگر گله های فیل آسیایی را تهدید می کنند، مانند آن هایی که در Uda Walawe زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After discreet soundings, they prudently abandoned the idea, which would have involved a major encroachment upon judicial independence.
[ترجمه گوگل]پس از بررسی های محتاطانه، آنها با احتیاط این ایده را کنار گذاشتند، که می توانست تجاوز بزرگی به استقلال قضایی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه با احتیاط و احتیاط، آن ها به طور محتاطانه این ایده را رها کردند که منجر به تجاوز عمده به استقلال قضایی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجاوز (اسم)
violation, offense, attack, assault, belligerence, infringement, encroachment, transgression, belligerency, overrun

دست اندازی (اسم)
encroachment

تخطی (اسم)
violation, encroachment, trespass, outrage

تخصصی

[عمران و معماری] تداخل - دست اندازی
[فوتبال] تجاوز
[نفت] رخنه ی تدریجی

انگلیسی به انگلیسی

• infringement, trespass, intrusion, invasion
an encroachment is an act of taking all or part of something away from someone or something.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم En -
📌 این پیشوند، معادل "In" یا می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "In" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Enthrall: To enthrall means to captivate or make someone so interested that they are completely absorbed in something
🔘 Envisage: To envisage is to imagine or consider the possibility of something happening in the future
🔘 Endemic: Endemic refers to something that is confined to or often found in a particular area or region
🔘 Ensconce: To ensconce is to settle yourself in a comfortable or secure position, staying there without moving
🔘 Enclave: An enclave is a small area within a larger one, often having distinct cultural or national characteristics
🔘 Ensue: When something ensues, it happens immediately after or as a result of another event
🔘 Entropy: Entropy refers to a lack of organization or a measure of disorder in a system
🔘 Encumber: To encumber means to hinder or make something difficult to move or perform freely
🔘 Enjoin: To enjoin is to formally order someone to do something with authority
🔘 Engender: To engender is to cause a specific feeling or attitude to develop
🔘 Entourage: An entourage is a group of people who accompany and assist an important person
🔘 Encomium: An encomium is an expression of strong praise or admiration for someone or something
🔘 Disentangle: To disentangle is to untie or free something from confusion or complications
🔘 Encompass: To encompass means to include all parts or surround something completely
🔘 Encroachment: Encroachment refers to intruding or violating someone else's space or rights
🔘 Parenthetical: A parenthetical remark is an explanation or additional information added within parentheses
🔘 Endure: To endure means to withstand difficult situations or persist despite challenges
🔘 Endorse: To endorse is to formally approve or support something, often publicly
🔘 Engaging: Engaging means attracting or holding someone’s attention in an enjoyable way
🔘 Entice: To entice is to attract or lure someone by making something seem appealing
🔘 Environment: Your environment is the surroundings or conditions in which you live and work
🔘 Encapsulate: To encapsulate is to enclose or contain something, often in a small, protective form
🔘 Encipher: To encipher means to convert information into a code or secret language
🔘 Encourage: To encourage is to promote or support the development or success of something
🔘 Encumbrance: An encumbrance is something that is a burden or makes progress difficult
🔘 Endear: To endear is to make someone feel affection or fondness for you
🔘 Energy: Energy is the capacity to do work or cause change in a physical system
🔘 Enfranchise: To enfranchise is to grant someone the right to vote or to give them freedom
🔘 Enshroud: To enshroud means to cover something completely, often in a way that conceals it
🔘 Entail: To entail means to involve or have a necessary consequence
🔘 Enthusiasm: Enthusiasm is a strong feeling of excitement or passion about something
🔘 Envelop: To envelop means to completely surround or cover something

👈مترادف: Invasion, Intrusion, Trespass
👇مثال؛
The construction of the new building was seen as an encroachment on the parkland.
The company faced legal action due to encroachment on protected land.
Her constant questions felt like an encroachment on my privacy.
دست اندازی
مثال:
They intervene to lay the groundwork and provide cover for further encroachment, greater interference, and the expansion of their sphere of influence.
آنها وارد عمل می شوند برای اینکه زمینه سازی بکنند و پوششی فراهم بکنند در جهت �دست اندازی� بیشتر، دخالت بیشتر و گسترش منطقه نفوذ خودشان.
...
[مشاهده متن کامل]

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Intrusion or invasion 🚧
🔍 مترادف: Infringement
✅ مثال: The encroachment on his property led to a legal dispute
تعدی
وخیم. درب و داغون. له و لورده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : encroach
✅️ اسم ( noun ) : encroachment
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
تخطی کردن
وخامت
پیشروی

بپرس