encouraging

/enˈkɜːrɪdʒɪŋ//ɪnˈkʌrɪdʒɪŋ/

معنی: مشوق، دلگرم کننده
معانی دیگر: تشویق کننده، ترغیب کننده، خواهانساز، نویدبخش، امیدوار کننده، امید بخش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: encouragingly (adv.)
(1) تعریف: arousing feelings of hope or courage.
متضاد: dim, terrifying
مشابه: favorable, hopeful, optimistic

- The patient's reaction to the experimental drug is encouraging, and the family is cautiously breathing a sigh of relief.
[ترجمه گوگل] واکنش بیمار به داروی آزمایشی دلگرم کننده است و خانواده با احتیاط نفس راحتی می کشند
[ترجمه ترگمان] واکنش بیمار به دارو تجربی دلگرم کننده است و خانواده با احتیاط نفس کشیدن را تنفس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The economic statistics look encouraging, so investment in new ventures is increasing.
[ترجمه گوگل] آمارهای اقتصادی دلگرم کننده به نظر می رسند، بنابراین سرمایه گذاری در سرمایه گذاری های جدید در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان] آمار اقتصادی دلگرم کننده است، بنابراین سرمایه گذاری در سرمایه گذاری های جدید در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: tending to give help, support, or approval.

- My art teachers were very encouraging, and I think it gave me the determination to become an artist.
[ترجمه گوگل] معلمان هنر من بسیار دلگرم کننده بودند و فکر می‌کنم این عزم را به من داد تا هنرمند شوم
[ترجمه ترگمان] معلمان هنر من بسیار دلگرم کننده بودند، و من فکر می کنم که این تصمیم من را برای تبدیل شدن به یک هنرمند به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. encouraging news
خبر نوید بخش

2. his encouraging words manned the refugees
حرف های تشویق آمیز او به آوارگان قوت قلب داد.

3. his words were quite encouraging
حرف های او بسیار دلگرم کننده بود.

4. There are encouraging signs of an artistic revival.
[ترجمه گوگل]نشانه های دلگرم کننده ای از احیای هنری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نشانه هایی دلگرم کننده از احیای هنری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The initial response has been encouraging.
[ترجمه گوگل]واکنش اولیه دلگرم کننده بوده است
[ترجمه ترگمان]واکنش اولیه دلگرم کننده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I received an encouraging response to my advertisement.
[ترجمه گوگل]من یک پاسخ دلگرم کننده به تبلیغ خود دریافت کردم
[ترجمه ترگمان]من یک پاسخ دلگرم کننده به تبلیغ خود دریافت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Encouraging me when I need a shove.
[ترجمه گوگل]وقتی نیاز به تکان دادن دارم، مرا تشویق کنید
[ترجمه ترگمان] وقتی به هل دادن نیاز دارم، منو تشویق می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The encouraging news is that typhoid is on the decrease.
[ترجمه گوگل]خبر دلگرم کننده این است که تیفوس در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]خبر دلگرم کننده این است که تیفوئید در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's encouraging to receive a favourable report on one's work.
[ترجمه گوگل]دریافت گزارش مطلوب در مورد کار خود، دلگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]این دلگرم کننده است که یک گزارش مطلوب در مورد کار خود دریافت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From time to time, she gave him an encouraging nod.
[ترجمه گوگل]هر از گاهی سرش را تشویق می کرد
[ترجمه ترگمان]گاه به گاه سرش را به نشانه تشویق تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tax incentives have been very effective in encouraging people to save and invest more of their income.
[ترجمه گوگل]مشوق های مالیاتی در تشویق مردم به پس انداز و سرمایه گذاری بیشتر از درآمد خود بسیار مؤثر بوده است
[ترجمه ترگمان]مشوق های مالیاتی در تشویق مردم به پس انداز و سرمایه گذاری بیشتر درآمد خود بسیار موثر بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A few encouraging words might provide just the spur she needs.
[ترجمه گوگل]چند کلمه تشویق کننده ممکن است فقط انگیزه مورد نیاز او را فراهم کند
[ترجمه ترگمان]چند کلمه دلگرم کننده ممکن است تنها محرکی باشد که او نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is encouraging to read that illiteracy is declining.
[ترجمه گوگل]خواندن اینکه بی سوادی رو به کاهش است، دلگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]این دلگرم کننده است که بخوانید بی سوادی رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The city council is encouraging jobsharing to make it easier for parents of young children to work.
[ترجمه گوگل]شورای شهر به منظور تسهیل کار برای والدین کودکان خردسال، اشتراک مشاغل را تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]شورای شهر jobsharing را تشویق می کند تا این کار را برای والدین کودکان برای کار آسان تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشوق (صفت)
incentive, challenging, encouraging, exhorting, impellent

دلگرم کننده (صفت)
encouraging

انگلیسی به انگلیسی

• heartening, providing support and incentive
something that is encouraging gives you hope or confidence.

پیشنهاد کاربران

تشویق گر
شوق برانگیز
انگیزه بخش
1. تشویق آمیز. دلگرم کننده 2. نوید بخش. امید بخش. امیدوار کننده
مثال:
we regard these results as encouraging
ما این نتایج را دلگرم کننده و نوید بخش تلقی کردیم.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : encourage
✅️ اسم ( noun ) : courage / encouragement
✅️ صفت ( adjective ) : courageous / encouraging
✅️ قید ( adverb ) : courageously / encouragingly
دلگرمی دهنده
گاهی به معنای �تقویت کننده یا تقویت کردن� هم میتونه بیاد
مرج
مقوم
تشویق کننده
قانع کننده
تشویق کردن
امیدوار کننده. . . . دلگرم کننده
پرورشی
جسارت بخشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس