encoding

/ɪnˈkoʊdɪŋ//ɪnˈkəʊdɪŋ/

معنی: رمز گذاری
معانی دیگر: رمز گذاری

جمله های نمونه

1. Therefore, the genes encoding these proteins were chosen for insertion into the triple gene transfer vector.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ژن های کد کننده این پروتئین ها برای درج در ناقل انتقال ژن سه گانه انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ژن های کدگذاری شده این پروتئین ها برای وارد کردن به بردار انتقال ژن سه گانه انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Place deixis concerns the encoding of spatial locations relative to the location of the participants in the speech event.
[ترجمه گوگل]مکان deixis مربوط به رمزگذاری مکان های فضایی نسبت به مکان شرکت کنندگان در رویداد سخنرانی است
[ترجمه ترگمان]مکان یاب مربوط به رمزگذاری مکان فضایی نسبت به مکان شرکت کنندگان در رویداد سخنرانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The role of genes encoding other alcohol metabolising enzymes in a genetic predisposition to alcoholic liver damage has yet to be explored.
[ترجمه گوگل]نقش ژن‌های کدکننده دیگر آنزیم‌های متابولیزه کننده الکل در استعداد ژنتیکی آسیب کبدی الکلی هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]نقش ژن های encoding دیگر آنزیم های metabolising الکلی در زمینه ژنتیکی برای آسیب کبد الکلی، هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The encoding is done by a fine laser beam burning a series of microscopic pits into the disc surface.
[ترجمه گوگل]رمزگذاری توسط یک پرتو لیزر ظریف انجام می شود که یک سری حفره های میکروسکوپی را در سطح دیسک می سوزاند
[ترجمه ترگمان]رمزگذاری توسط یک پرتوی لیزری مناسب که مجموعه ای از گودال های میکروسکوپی را در سطح دیسک روشن می کند انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The importance to historians of encoding standards that will facilitate data exchange can not be overstated.
[ترجمه گوگل]اهمیت استانداردهای رمزگذاری که تبادل داده ها را تسهیل می کند برای مورخان نمی تواند اغراق آمیز باشد
[ترجمه ترگمان]اهمیت مورخان استانداردهای رمزگذاری که تبادل داده را تسهیل خواهند کرد را نمی توان اغراق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On other occasions the encoding process might be the result of a great deal of consideration.
[ترجمه گوگل]در موارد دیگر، فرآیند رمزگذاری ممکن است نتیجه توجه زیادی باشد
[ترجمه ترگمان]در موارد دیگر، فرآیند کدگذاری ممکن است نتیجه یک معامله بزرگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The amount of encoding in a header will depend both on the nature and the intended use of the text.
[ترجمه گوگل]مقدار رمزگذاری در یک هدر هم به ماهیت و هم به استفاده مورد نظر از متن بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]مقدار کدگذاری در سرصفحه هم به ماهیت و هم کاربرد مورد نظر متن بستگی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The genes encoding the protein are packaged such that the encoded protein is displayed on the outside of the package.
[ترجمه گوگل]ژن های کد کننده پروتئین به گونه ای بسته بندی می شوند که پروتئین کدگذاری شده در قسمت بیرونی بسته نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]ژن های رمزگذاری پروتیین به گونه ای بسته بندی می شوند که پروتیین کدگذاری شده در خارج از بسته نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is based on encoding multimedia information on the reflective surface of a silvered 12-inch disc.
[ترجمه گوگل]این مبتنی بر رمزگذاری اطلاعات چندرسانه ای بر روی سطح بازتابنده یک دیسک 12 اینچی نقره ای است
[ترجمه ترگمان]آن مبتنی بر رمزگذاری اطلاعات چند رسانه ای بر روی سطح انعکاسی یک دیسک ۱۲ اینچی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mouse DNA sequence encoding TEF-1 was 92% homologous with the corresponding human sequence.
[ترجمه گوگل]توالی DNA موش کد کننده TEF-1 92 درصد با توالی انسانی مربوطه همولوگ بود
[ترجمه ترگمان]توالی DNA موشی encoding - ۱ با توالی انسانی متناظر، ۹۲ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How can we support the development of encoding standards which will facilitate data exchange?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم از توسعه استانداردهای رمزگذاری که تبادل داده ها را تسهیل می کند، حمایت کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانیم از توسعه استانداردهای کدگذاری پشتیبانی کنیم که تبادل داده ها را تسهیل می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even beyond the encoding methods mentioned above, there is the possibility of a different type of preprocessing.
[ترجمه گوگل]حتی فراتر از روش های رمزگذاری ذکر شده در بالا، امکان نوع متفاوتی از پیش پردازش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]حتی فراتر از روش های رمزگذاری که در بالا ذکر شد، احتمال نوع متفاوتی پیش پردازش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Identification of the gene encoding s-ADH and the eventual search for polymorphisms are awaited with interest.
[ترجمه گوگل]شناسایی ژن کد کننده s-ADH و جستجوی نهایی برای پلی مورفیسم ها با علاقه در انتظار است
[ترجمه ترگمان]شناسایی کدگذاری ژن - adh و جستجوی نهایی برای polymorphisms مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It represents the spatial encoding of frequency, just like a piano. ( example ).
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده رمزگذاری فضایی فرکانس است، درست مانند پیانو ( مثال )
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده کدگذاری فضایی فرکانس، درست مانند یک پیانو است (به عنوان مثال)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رمز گذاری (اسم)
coding, encoding

تخصصی

[برق و الکترونیک] رمز گذاری، کد گذاری
[ریاضیات] رمز گذاری، کدگذاری
[روانپزشکی] رمز گردانی. در نظریه اطلاعات، ارائه داده ها برای انتقال یا ذخیره سازی. در فن محاسبه، مرحله نهایی در تهیه مساله ای برای کامپیوتر.
[آمار] رمزی سازی
[آب و خاک] رمزگذاری، کد گذاری

انگلیسی به انگلیسی

• ciphering, coding; conversion to a code which suits a device or program (computers)

پیشنهاد کاربران

رمزگذاری
encoding ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدبندی
تعریف: فرایند تبدیل اطلاعات به صورتی دیگر براساس رمزگذاری معین
رمزگردانی

بپرس