معنی: تحت محاصرهمعانی دیگر: (بخشی از یک ناحیه یا کشور که از چندسو توسط سرزمین کشور دیگری احاطه شده باشد) سرزمین محصور، درونبوم، قلمرو بسته (در برابر: برونبوم exclave)، ناحیه ای که کشور بیگانه دور انرا گرفته باشد، ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد
• (1)تعریف: a small territory or country mostly or completely surrounded by another.
- The small country of Lesotho is an enclave within South Africa.
[ترجمه گوگل] کشور کوچک لسوتو منطقه ای در آفریقای جنوبی است [ترجمه ترگمان] کشور کوچک لسوتو یک منطقه محاصره شده در آفریقای جنوبی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a minority group living together within but apart from another culture.
جمله های نمونه
1. san marino is an enclave within italy
سان مارینو سرزمین محصوری در ایتالیا است.
2. Nagorno-Karabakh is an Armenian enclave inside Azerbaijan.
[ترجمه هومن کاسبی] قره باغ کوهستانی یک سرزمین ارمنی نشین محصور درون آذربایجان است.
|
[ترجمه گوگل]قره باغ کوهستانی منطقه ای ارامنه در داخل آذربایجان است [ترجمه ترگمان]ناگورنو - قره باغ یک منطقه ارمنی در داخل آذربایجان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Campione d'Italia is an Italian enclave in Switzerland.
[ترجمه گوگل]Campione d'Italia منطقه ای ایتالیایی در سوئیس است [ترجمه ترگمان]Campione د ایتالیا یک منطقه ایتالیایی در سوییس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Switzerland was an enclave of peace in war-torn Europe.
[ترجمه گوگل]سوئیس منطقه ای از صلح در اروپای جنگ زده بود [ترجمه ترگمان]سوییس بخشی از صلح در اروپای جنگ زده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ballyhackamore, a Protestant enclave in east Belfast, has mustered enough enthusiasts for a class.
[ترجمه گوگل]Ballyhackamore، یک منطقه تحت محاصره پروتستان ها در شرق بلفاست، علاقه مندان زیادی را برای یک کلاس جمع آوری کرده است [ترجمه ترگمان]Ballyhackamore، یک منطقه پروتستان در شرق بلفاست، به اندازه کافی علاقه مندان به یک کلاس را جمع کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It was bizarre, surrealistic, a little enclave of cancer patients in a noisy, crowded bar.
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب، سورئالیستی، محصور کوچکی از بیماران سرطانی در یک بار شلوغ و پر سر و صدا بود [ترجمه ترگمان]این فیلم bizarre، surrealistic، و محدوده کمی از بیماران سرطانی در یک نوار شلوغ شلوغ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The bay is a beautiful and tranquil enclave on a generally rugged coast.
[ترجمه گوگل]این خلیج یک محاصره زیبا و آرام در یک ساحل به طور کلی ناهموار است [ترجمه ترگمان]این خلیج، منطقه ای زیبا و آرام در ساحل ناهموار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Nagorno-Karabakh is a mainly Armenian enclave within Azerbaijan.
[ترجمه گوگل]قره باغ کوهستانی منطقه ای عمدتا ارامنه در آذربایجان است [ترجمه ترگمان]ناگورنو - قره باغ یک منطقه عمدتا ارمنی در میان آذربایجان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Within them was the small papal enclave of Benevento.
[ترجمه گوگل]در داخل آنها منطقه کوچک پاپ بنونتو قرار داشت [ترجمه ترگمان]در درون آن ها محدوده کوچک پاپ of قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Gaming revenues in the former Portuguese enclave increased 22 per cent last year to $ 16 bn.
[ترجمه گوگل]درآمد بازی در منطقه سابق پرتغال در سال گذشته 22 درصد افزایش یافت و به 16 میلیارد دلار رسید [ترجمه ترگمان]درآمد رایانه ای در محدوده سابق پرتغال، در سال گذشته، ۲۲ درصد افزایش به ۱۶ میلیارد دلار رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Buick exports only the high-end Enclave sport utility vehicle to China and makes the rest of its vehicles locally, with a Chinese partner.
[ترجمه گوگل]بیوک تنها خودروی گرانقیمت Enclave را به چین صادر میکند و بقیه خودروهای خود را در محلی با یک شریک چینی تولید میکند [ترجمه ترگمان]این بیوک تنها وسیله نقلیه ورزشی Enclave را به چین صادر می کند و بقیه وسایل نقلیه خود را به طور محلی با یک شریک چینی می سازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The question now is whether this laid-back enclave will become a victim of its own success.
[ترجمه گوگل]اکنون سؤال این است که آیا این منطقه آرام قربانی موفقیت خود خواهد شد یا خیر [ترجمه ترگمان]اکنون سوال این است که آیا این منطقه پیش رو به قربانی موفقیت خود تبدیل خواهد شد یا خیر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the States, a poor enclave, home to a pair of mother and son.
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده، یک منطقه فقیرنشین، خانه یک جفت مادر و پسر [ترجمه ترگمان]در آمریکا، یک منطقه فقیر، خانه ای برای یک جفت مادر و پسر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In this paper, the arsenopyrite and pyrite which enclave gold in arsenical refractory gold concentrate are leached by sodium dichromate in acidic medium. The dearsenication of this method is over 95%.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، آرسنوپیریت و پیریت که طلا را در کنسانتره طلای نسوز آرسنیکی محصور کرده اند توسط دی کرومات سدیم در محیط اسیدی شسته می شوند dearsenication این روش بیش از 95٪ است [ترجمه ترگمان]در این مقاله، arsenopyrite و پیریت که طلا را در کنسانتره طلا refractory حل می کنند توسط سدیم dichromate در محیط اسیدی تصفیه می شوند The این روش بیش از ۹۵ % است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تحت محاصره (اسم)
enclave
تخصصی
[عمران و معماری] برونبوم [زمین شناسی] سرزمین محاط، برون بوم سرزمینی که در داخل اراضی کشور دیگر قراردارد.
انگلیسی به انگلیسی
• territory or culturally distinct entity surrounded by the territory of another country an enclave is a place that is different in some way from the areas surrounding it, for example because the people there are from a different culture; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Small territory within a larger one 🏞️ 🔍 مترادف: Domain ✅ مثال: The enclave was culturally distinct from the surrounding region
In this context, “enclave” refers to a small, distinct community or group of people within a larger region. It is often used to describe a neighborhood or area that has a unique cultural or social identity. ... [مشاهده متن کامل]
یک جامعه کوچک و متمایز یا گروهی از مردم در یک منطقه بزرگتر. اغلب برای توصیف محله یا منطقه ای استفاده می شود که هویت فرهنگی یا اجتماعی منحصر به فردی دارد. باریکه، نوار ( مانند باریکه یا نوار غزه ) مثال؛ Chinatown is a vibrant enclave within the city. A traveler might ask, “Is there an Italian enclave in this town?” In a discussion about diversity, a person might mention, “The city’s enclaves contribute to its rich tapestry of cultures. ”
منطقه تحت پوشش
ناحیه اِشغالی
مسدوده - محصوره - باریکه - تورفتگی -
Israel has been trying to advance in the enclave for nearly 50 days, without any tangible success. اسرائیل در مدت تقریبا پنجاه روز برای پیشروی در سرزمین محصور {و تحت محاصره}، بدون هیچ موفقیت محسوسی تلاش کرده.
محوطه
✅ ( بخشی از یک ناحیه یا کشور که از چندسو توسط سرزمین کشور دیگری احاطه شده باشد ) سرزمین محصور Following Wednesday’s raid, Israeli planes attacked multiple sites in Gaza, hitting targets at two sites west of the city and in the Nuseirat refugee camp in the centre of the coastal enclave. Israeli authorities said the attack came in response to four missiles fired earlier on Wednesday from Gaza, which were, in turn, in response to the police raid on Al - Aqsa ... [مشاهده متن کامل]
Aljazeera. com@
enclave ( جغرافیای سیاسی ) واژه مصوب: کشور محاط تعریف: کشوری که به طور کامل در درون کشور دیگری قرار گرفته است
اقامتگاه
به نقل از هزاره: 1. ( جغرافی ) برون بوم، منطقه ی بسته، سرزمین محصور، قلمروی بسته 2. ( مجازی ) جزیره