1. an enchanted garden
باغ طلسم شده
2. her singing voice enchanted everyone
آواز او همه را فریفته کرد.
3. a prince who was enchanted by a cruel sorcerer
شاهزاده ای که توسط جادوگر سنگدلی افسون شده بود
4. Dena was enchanted by the house.
[ترجمه گوگل]دنا مسحور خانه شد
[ترجمه ترگمان]dena در خانه طلسم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]dena در خانه طلسم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The witch enchanted the princess with magic words.
[ترجمه گوگل]جادوگر شاهزاده خانم را با کلمات جادویی مسحور کرد
[ترجمه ترگمان]جادوگر با کلمات جادویی پرنسس را طلسم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جادوگر با کلمات جادویی پرنسس را طلسم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The audience was clearly enchanted by her performance.
[ترجمه گوگل]تماشاگران به وضوح از اجرای او مسحور شدند
[ترجمه ترگمان]حضار به وضوح تحت تاثیر نمایش او قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حضار به وضوح تحت تاثیر نمایش او قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I was enchanted by the way she smiled.
[ترجمه گوگل]من از طرز لبخندش مسحور شدم
[ترجمه ترگمان]من از طرز لبخند او جادو شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من از طرز لبخند او جادو شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was enchanted with the flowers you sent her.
[ترجمه گوگل]او با گلهایی که برایش فرستادی مسحور شد
[ترجمه ترگمان]اون با گل هایی که تو براش فرستادی، طلسم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون با گل هایی که تو براش فرستادی، طلسم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The children were enchanted with the present.
[ترجمه گوگل]بچه ها مسحور هدیه بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در حال حاضر طلسم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه ها در حال حاضر طلسم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The happy family scene had enchanted him.
[ترجمه گوگل]صحنه شاد خانوادگی او را مسحور کرده بود
[ترجمه ترگمان]صحنه خانواده خوشبخت او را طلسم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صحنه خانواده خوشبخت او را طلسم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was enchanted by the idea.
[ترجمه گوگل]او از این ایده مسحور شد
[ترجمه ترگمان]از این فکر جادو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این فکر جادو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Don't expect young children to be as enchanted with the scenery as you are.
[ترجمه گوگل]انتظار نداشته باشید که کودکان خردسال مانند شما مسحور مناظر باشند
[ترجمه ترگمان]از بچه های جوان انتظار نداشته باش که مثل تو طلسم شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از بچه های جوان انتظار نداشته باش که مثل تو طلسم شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Gregory was still enchanted with Shannon's youth and joy and beauty.
[ترجمه گوگل]گرگوری هنوز در جوانی و شادی و زیبایی شانون مسحور بود
[ترجمه ترگمان]گری گوری هنوز از جوانی و شادی و زیبایی شانون طلسم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گری گوری هنوز از جوانی و شادی و زیبایی شانون طلسم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mary's gaiety and wit have enchanted us all.
[ترجمه گوگل]شادی و شوخ طبعی مریم همه ما را مسحور کرده است
[ترجمه ترگمان]نشاط و هوش مری همه ما را طلسم کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نشاط و هوش مری همه ما را طلسم کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The football fans were enchanted by / with the wonderful goal.
[ترجمه حسام] فوتبالی ها از این گل قشنگ شگفت زده شدند|
[ترجمه گوگل]هواداران فوتبال با گل فوق العاده مسحور / شدند[ترجمه ترگمان]طرفداران فوتبال با این هدف شگفت انگیز شیفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید