encephalopathy

/enˌsefəˈlɒpəθi//enˌsefəˈlɒpəθi/

(پزشکی - هر بیماری مغزی ولی غیر روانی) مغز آسیبی

جمله های نمونه

1. Clinical indications included encephalopathy, recurrent variceal haemorrhage unresponsive to therapy, repeated episodes of bacterial peritonitis or intractable ascites.
[ترجمه گوگل]نشانه های بالینی شامل انسفالوپاتی، خونریزی مکرر واریس که به درمان پاسخ نمی دهد، دوره های مکرر پریتونیت باکتریایی یا آسیت صعب العلاج بود
[ترجمه ترگمان]نشانه های بالینی شامل encephalopathy، variceal recurrent به درمان، تکرار مکرر peritonitis باکتری و یا ascites رام نشدنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diseases similar to bovine spongiform encephalopathy have recently been reported in several species of domestic and zoo animals.
[ترجمه گوگل]بیماری هایی شبیه به آنسفالوپاتی اسفنجی شکل گاوی اخیراً در چندین گونه از حیوانات اهلی و باغ وحش گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]بیماری های شبیه به بیماری گاوی bovine به تازگی در چندین گونه از حیوانات خانگی و باغ وحش گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most of the patients developed ascites, jaundice, and encephalopathy that progressed even after interferon alfa was stopped.
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران دچار آسیت، یرقان و انسفالوپاتی شدند که حتی پس از قطع اینترفرون آلفا پیشرفت کرد
[ترجمه ترگمان]اکثر بیماران ascites، یرقان و بیماری را توسعه دادند که حتی پس از اینترفرون متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Acute liver failure leads to hepatic encephalopathy. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]نارسایی حاد کبد منجر به آنسفالوپاتی کبدی می شود فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]نارسایی حاد کبد منجر به بیماری کبد می شود فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Little is yet known about the myalgic encephalopathy (ME), which she was diagnosed with back in 198
[ترجمه گوگل]هنوز اطلاعات کمی در مورد آنسفالوپاتی میالژیک (ME) که در سال 198 تشخیص داده شد، در دست نیست
[ترجمه ترگمان]هنوز به بیماری myalgic (ME)معروف است که در سال ۱۹۸ تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mad cow disease, or bovine spongiform encephalopathy ( BSE ), is a chronic, transmissible, fatal neurodegenerative disorder disease in cattle. . . .
[ترجمه گوگل]بیماری جنون گاوی یا آنسفالوپاتی اسفنجی شکل گاوی (BSE)، یک بیماری مزمن، قابل انتقال و کشنده اختلال عصبی در گاو است
[ترجمه ترگمان]بیماری جنون گاوی یا جنون گاوی bovine (BSE)یک بیماری عصبی مزمن، transmissible، کشنده و کشنده دامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To summarize the experience in curing radiation encephalopathy RE.
[ترجمه گوگل]هدف خلاصه کردن تجربه در درمان انسفالوپاتی پرتوی RE
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن تجربه در درمان encephalopathy radiation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hashimoto encephalopathy ( HE ) is one kind of recurrent or progressive encephalopathy associated with Hashimoto thyroiditis.
[ترجمه گوگل]انسفالوپاتی هاشیموتو (HE) یکی از انواع آنسفالوپاتی عود کننده یا پیشرونده مرتبط با تیروئیدیت هاشیموتو است
[ترجمه ترگمان]بیماری Hashimoto (HE)یکی از انواع encephalopathy progressive است که همراه با Hashimoto thyroiditis (Hashimoto thyroiditis)مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Doctors, the boy was to be Wernicke's encephalopathy is often a result of alcohol and neuromuscular diseases.
[ترجمه گوگل]پزشکان، این پسر بود که آنسفالوپاتی ورنیکه اغلب در نتیجه الکل و بیماری های عصبی عضلانی است
[ترجمه ترگمان]به گفته پزشکان، این پسر اغلب ناشی از بیماری های ناشی از الکل و neuromuscular است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Portacaval shunt surgery has not enjoyed great popularity because of the very high incidence of postoperative encephalopathy in the elderly.
[ترجمه گوگل]جراحی شانت پورتاکاوال به دلیل شیوع بسیار بالای آنسفالوپاتی پس از عمل در افراد مسن از محبوبیت زیادی برخوردار نبوده است
[ترجمه ترگمان]به دلیل شیوع بالای بیماری postoperative در افراد مسن، جراحی موازی شنت محبوبیت زیادی نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Its removal depends on the findings of a two-day symposium on bovine spongiform encephalopathy scheduled to be held in Brussels in September.
[ترجمه گوگل]حذف آن بستگی به یافته های یک سمپوزیوم دو روزه در مورد آنسفالوپاتی اسفنجی شکل گاوی دارد که قرار است در ماه سپتامبر در بروکسل برگزار شود
[ترجمه ترگمان]حذف آن به یافته های یک سمپوزیوم دوروزه در encephalopathy spongiform گاوی که قرار است در ماه سپتامبر در بروکسل برگزار شود، بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Porta caval shunt operations have not found favour in recent years because of the increased incidence of postoperative hepatic encephalopathy.
[ترجمه گوگل]در سال‌های اخیر، به دلیل افزایش بروز آنسفالوپاتی کبدی پس از عمل، عمل‌های شانت پورتا کاوال مورد پسند قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]عملیات شنت caval operations در سال های اخیر به دلیل افزایش میزان شیوع اسهال کبدی در سال های اخیر مورد توجه قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is thought that chronic fatigue syndrome, also known as myalgic encephalopathy (ME), can be triggered by viruses, including flu.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که سندرم خستگی مزمن، همچنین به عنوان انسفالوپاتی میالژیک (ME) شناخته می شود، می تواند توسط ویروس ها، از جمله آنفولانزا، ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که سندرم خستگی مزمن، که به عنوان بیماری myalgic نیز شناخته می شود، می تواند توسط ویروس ها، از جمله آنفولانزا ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To evaluate the value of CT in diagnosis of Subcortical Arteriosclerotic Encephalopathy ( SAE ).
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی ارزش CT در تشخیص انسفالوپاتی آرتریواسکلروتیک ساب قشری (SAE)
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی ارزش CT در تشخیص بیماری subcortical Arteriosclerotic Encephalopathy (SAE)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To observe the effect of fructose- 6-diphosphate and Cytidine Diphosphate Choline in the treatment of Hypoxic Ischemic Encephalopathy.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثر فروکتوز-6-دی فسفات و سیتیدین دی فسفات کولین در درمان انسفالوپاتی ایسکمیک هیپوکسیک
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار مشاهده تاثیر فروکتوز - ۶ - diphosphate و cytidine diphosphate choline در درمان بیماری hypoxic Ischemic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• brain disease (medicine)

پیشنهاد کاربران

مغزاسیبی، مغز آسیبی
انسفالوپاتی اصطلاحی برای هر بیماری مغزی است که عملکرد یا ساختار مغز را تغییر می دهد. ممکن است ناشی از عفونت، اختلال متابولیک یا میتوکندری، تومور مغزی یا افزایش فشار در جمجمه باشد.

بپرس