encapsulated

/enˈkæpsəˌlet//ɪnˈkæpsjuleɪt/

بصورت کپسول درآوردن، در کپسول گذاردن، در محفظهای قرار دادن

جمله های نمونه

1. In her youth she was encapsulated in affection.
[ترجمه زهره] دخترک در دوران جوانی غرق محبت بود
|
[ترجمه گوگل]او در جوانی غرق در محبت بود
[ترجمه ترگمان]در جوانی که در عشق encapsulated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A Wall Street Journal editorial encapsulated the views of many conservatives.
[ترجمه زهره] سرمقالۀ وال استریت ژورنال چکیده ایست از دیدگاه های بسیاری از محافظه کاران
|
[ترجمه گوگل]سرمقاله وال استریت ژورنال نظرات بسیاری از محافظه کاران را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]سرمقاله وال استریت ژورنال نظریه بسیاری از محافظه کاران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The leaking fuel rods will be encapsulated in lead.
[ترجمه گوگل]میله های سوخت نشت کننده در سرب محصور خواهند شد
[ترجمه ترگمان]میله های سوخت نشت دار در سرب دفن خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His ideas were encapsulated in a book called 'Democratic Ideals and Reality'.
[ترجمه گوگل]ایده‌های او در کتابی به نام «آرمان‌ها و واقعیت‌های دموکراتیک» گنجانده شد
[ترجمه ترگمان]افکارش در کتابی به نام آرمان دموکرات و واقعیت گنجانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her whole philosophy can be encapsulated in this one sentence.
[ترجمه گوگل]کل فلسفه او را می توان در این یک جمله خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان]تمام فلسفه او می تواند در این یک جمله گنجانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is encapsulated in Galileo's quip that the Bible teaches how to go to heaven, not how the heavens go.
[ترجمه گوگل]این در کنایه گالیله گنجانده شده است که کتاب مقدس نحوه رفتن به بهشت ​​را آموزش می دهد، نه اینکه بهشت ​​چگونه می رود
[ترجمه ترگمان]در quip گالیله encapsulated است که کتاب مقدس یاد می دهد چگونه به بهشت برود، نه اینکه آسمان ها چگونه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The teachings of Zen were encapsulated in short statements.
[ترجمه گوگل]آموزه های ذن در جملات کوتاهی گنجانده شد
[ترجمه ترگمان]آموزه های دینی ذن به طور خلاصه بیان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The notion of quality is encapsulated in the related principles of conformance to requirements and fitness for purpose.
[ترجمه گوگل]مفهوم کیفیت در اصول مربوط به انطباق با الزامات و تناسب با هدف گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]مفهوم کیفیت در اصول مربوط به انطباق با نیازها و شایستگی برای اهداف گنجانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These traditions were encapsulated in everything which we did and which we were taught.
[ترجمه گوگل]این سنت ها در تمام کارهایی که ما انجام می دادیم و به ما یاد می دادند گنجانده شده بود
[ترجمه ترگمان]این سنن در هر چیزی که ما انجام می دادیم و در آن تدریس می کردیم، گنجانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Modern aversion is encapsulated by a notice about Heartlanders, a 1989 community play celebrating Birmingham's centenary as a city.
[ترجمه گوگل]بیزاری مدرن با اطلاعیه ای در مورد Heartlanders، یک نمایشنامه اجتماعی در سال 1989 که صدمین سالگرد بیرمنگام را به عنوان یک شهر جشن می گیرد، احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]تنفر مدرن با توجه به Heartlanders در سال ۱۹۸۹ در جشن صد سالگی بیرمنگام به عنوان یک شهر در هاله ای از ابهام قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was more broadly philosophical, and encapsulated a generalized dissatisfaction with scholasticism and tradition.
[ترجمه گوگل]این به طور گسترده‌تر فلسفی بود و نارضایتی کلی از مکتب و سنت را در بر می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]این روش به طور گسترده فلسفی بود و a عمومی از scholasticism و سنت را encapsulated
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That encapsulated the sort of goalmouth frustration United suffered throughout the game.
[ترجمه گوگل]این یک نوع ناامیدی از دهان یونایتد در طول بازی بود
[ترجمه ترگمان]این در نتیجه ناامیدی goalmouth در طول بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first step to patient responsiveness is encapsulated in the patients charter.
[ترجمه گوگل]اولین قدم برای پاسخگویی بیمار در منشور بیماران گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]اولین گام به پاسخگویی بیمار در منشور بیماران گنجانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The teachings of Zen were encapsulated in very short anecdotes, koans, intentionally absurd, with unexpected moral lessons.
[ترجمه گوگل]آموزه های ذن در حکایات بسیار کوتاه، کوان ها، عمداً پوچ، با درس های اخلاقی غیرمنتظره گنجانده شده بود
[ترجمه ترگمان]آموزه های ذن در داستان های بسیار کوتاه، koans، که عمدا ابلهانه بود و درس های اخلاقی غیر منتظره ای داشت، گنجانده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Their supernatural protagonists had encapsulated the virtues and vices of human beings, thoroughly homogenized.
[ترجمه گوگل]قهرمانان ماوراءطبیعی آن ها فضایل و رذیلت های انسان ها را کاملاً همگن کرده بودند
[ترجمه ترگمان]شخصیت مافوق طبیعی آن ها فضایل و معایب موجودات انسانی را به طور کامل homogenized کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• enclosed in a capsule, placed in a capsule; summarized, condensed

پیشنهاد کاربران

در خود فرورفته ( روانشناسی )
همچنین: تجلی یافتن، بروز کردن، مشهود بودن
encapsulated ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: پوشینه‏دار
تعریف: ویژگی ترکیبات غذایی خاصی که به وسیلۀ موادی خوراکی همچون ژلاتین یا صمغ های گیاهی پوشانده شده‏اند
گنجیده
مختصر، اختصاری، کپسوله شده، خلاصه شده، پوشینه دار
خلاصه شده

بپرس