enamored

/eˈnæmər//eˈnæmə/

(verb transitive) شیفته کردن، شیفتن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: highly enthusiastic, fond, or infatuated (usu. fol. by "of" or "with").
مترادف: infatuated
مشابه: crazy, eager, enthusiastic, fond, passionate

- I have never been been very enamored with living in the city.
[ترجمه گوگل] من هیچ وقت خیلی شیفته زندگی در شهر نبودم
[ترجمه ترگمان] من تا به حال شیفته زندگی در شهر نشده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She suddenly became enamored with the idea of becoming a writer.
[ترجمه گوگل] او ناگهان شیفته این ایده شد که نویسنده شود
[ترجمه ترگمان] او ناگهان شیفته ایده تبدیل شدن به یک نویسنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He became enamored of his friend's sister, and she now filled his every thought.
[ترجمه گوگل] او شیفته خواهر دوستش شد و او اکنون تمام افکار او را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان] شیفته خواهر دوستش شد، و اکنون هر اندیشه ای را از خود پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i was enamored of that singer's voice
من شیفته ی صدای آن خواننده بودم.

2. hossein was much enamored of parvin
حسین بسیار دلباخته ی پروین بود.

3. i am not too enamored of going to their house
از فکر رفتن به خانه ی آنها چندان خوشم نمی آید.

4. I became totally enamored of the wildflowers there.
[ترجمه گوگل]من کاملاً شیفته گلهای وحشی آنجا شدم
[ترجمه ترگمان]من کاملا شیفته گل های وحشی آنجا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It could become so enamored with quantity-gaining more and more members-that it loses any capacity to make qualitative judgments.
[ترجمه گوگل]ممکن است آنقدر شیفته افزایش تعداد اعضای بیشتر و بیشتر شود - که هر گونه ظرفیت قضاوت کیفی را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند تا حدی شیفته تعداد افراد بیشتر و بیشتر شود - که هر گونه توانایی برای قضاوت کیفی را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Charley is not all that enamored of Paris.
[ترجمه گوگل]چارلی آنقدرها هم شیفته پاریس نیست
[ترجمه ترگمان]چارلی اهل پاریس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Today Deerfield is a destination for anyone enamored of bygone days.
[ترجمه گوگل]امروز دیرفیلد مقصدی برای هر کسی است که شیفته روزهای گذشته است
[ترجمه ترگمان]امروزه Deerfield مقصدی است برای هر کسی که عاشق روزه ای گذشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her beauty enamored the prince.
[ترجمه گوگل]زیبایی او شاهزاده را شیفته خود کرد
[ترجمه ترگمان]زیبایی او شاهزاده را شیفته خود ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most visitors to London are enamored with the city.
[ترجمه گوگل]بیشتر بازدیدکنندگان لندن شیفته این شهر هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بازدیدکنندگان لندن شیفته شهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I became a dietitian not because I'm enamored of nutrients but because I love food.
[ترجمه گوگل]من یک متخصص تغذیه شدم نه به این دلیل که به مواد مغذی علاقه دارم، بلکه به این دلیل که عاشق غذا هستم
[ترجمه ترگمان]من به رژیم غذایی تبدیل شدم، نه به این خاطر که شیفته مواد مغذی هستم، بلکه به این دلیل که عاشق غذا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I remember being very young and being totally enamored of him.
[ترجمه گوگل]به یاد دارم که خیلی جوان بودم و کاملاً شیفته او بودم
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که خیلی جوان بودم و کاملا شیفته او بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pinto says . 'In particular both parties got enamored with unrealistically and quickly growing the homeownership rate.
[ترجمه گوگل]پینتو می گوید به ویژه هر دو طرف شیفته رشد غیرواقعی و سریع نرخ مالکیت خانه شدند
[ترجمه ترگمان]پینتو می گوید به طور خاص هر دو طرف شیفته unrealistically شدند و به سرعت نرخ homeownership را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You are enamored by the and in turn the Fish needs your practical direction.
[ترجمه گوگل]شما شیفته آن هستید و ماهی نیز به جهت عملی شما نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]شما شیفته محیط هستید و در عوض ماهی به مسیر عملی شما نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He became [ was ] enamored of Jenny.
[ترجمه گوگل]او شیفته جنی شد
[ترجمه ترگمان]او شیفته جنی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She really was not enamored of Drollet.
[ترجمه گوگل]او واقعاً شیفته درولت نبود
[ترجمه ترگمان]او در واقع شیفته Drollet نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in love, delighted, charmed

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enamour ( enamor )
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : enamoured ( enamored )
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس