1. i was enamored of that singer's voice
من شیفته ی صدای آن خواننده بودم.
2. hossein was much enamored of parvin
حسین بسیار دلباخته ی پروین بود.
3. i am not too enamored of going to their house
از فکر رفتن به خانه ی آنها چندان خوشم نمی آید.
4. I became totally enamored of the wildflowers there.
[ترجمه گوگل]من کاملاً شیفته گلهای وحشی آنجا شدم
[ترجمه ترگمان]من کاملا شیفته گل های وحشی آنجا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It could become so enamored with quantity-gaining more and more members-that it loses any capacity to make qualitative judgments.
[ترجمه گوگل]ممکن است آنقدر شیفته افزایش تعداد اعضای بیشتر و بیشتر شود - که هر گونه ظرفیت قضاوت کیفی را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند تا حدی شیفته تعداد افراد بیشتر و بیشتر شود - که هر گونه توانایی برای قضاوت کیفی را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Charley is not all that enamored of Paris.
7. Today Deerfield is a destination for anyone enamored of bygone days.
[ترجمه گوگل]امروز دیرفیلد مقصدی برای هر کسی است که شیفته روزهای گذشته است
[ترجمه ترگمان]امروزه Deerfield مقصدی است برای هر کسی که عاشق روزه ای گذشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her beauty enamored the prince.
[ترجمه گوگل]زیبایی او شاهزاده را شیفته خود کرد
[ترجمه ترگمان]زیبایی او شاهزاده را شیفته خود ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Most visitors to London are enamored with the city.
[ترجمه گوگل]بیشتر بازدیدکنندگان لندن شیفته این شهر هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بازدیدکنندگان لندن شیفته شهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I became a dietitian not because I'm enamored of nutrients but because I love food.
[ترجمه گوگل]من یک متخصص تغذیه شدم نه به این دلیل که به مواد مغذی علاقه دارم، بلکه به این دلیل که عاشق غذا هستم
[ترجمه ترگمان]من به رژیم غذایی تبدیل شدم، نه به این خاطر که شیفته مواد مغذی هستم، بلکه به این دلیل که عاشق غذا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I remember being very young and being totally enamored of him.
[ترجمه گوگل]به یاد دارم که خیلی جوان بودم و کاملاً شیفته او بودم
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که خیلی جوان بودم و کاملا شیفته او بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pinto says . 'In particular both parties got enamored with unrealistically and quickly growing the homeownership rate.
[ترجمه گوگل]پینتو می گوید به ویژه هر دو طرف شیفته رشد غیرواقعی و سریع نرخ مالکیت خانه شدند
[ترجمه ترگمان]پینتو می گوید به طور خاص هر دو طرف شیفته unrealistically شدند و به سرعت نرخ homeownership را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You are enamored by the and in turn the Fish needs your practical direction.
[ترجمه گوگل]شما شیفته آن هستید و ماهی نیز به جهت عملی شما نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]شما شیفته محیط هستید و در عوض ماهی به مسیر عملی شما نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He became [ was ] enamored of Jenny.
15. She really was not enamored of Drollet.