enamor

/eˈnæmər//eˈnæmə/

معنی: شیفتن، شیفته کردن
معانی دیگر: (معمولا در صیغه ی مجهول و با: of) شیفته بودن، واله بودن، شیدا بودن، دلباخته بودن، عاشق بودن (در انگلیس enamour می نویسند)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enamors, enamoring, enamored
• : تعریف: to inspire love or fondness in.

- A certain young lady enamored him while he was visiting there.
[ترجمه گوگل] یک خانم جوان در حالی که او به آنجا می رفت او را شیفته خود کرد
[ترجمه ترگمان] یک خانم جوان، هنگامی که در آنجا به دیدنش آمده بود، شیفته او شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I became totally enamored of the wildflowers there.
[ترجمه پاییز] من کاملا شیفته گل های وحشی آنجا شدم.
|
[ترجمه گوگل]من کاملاً شیفته گلهای وحشی آنجا شدم
[ترجمه ترگمان]من کاملا شیفته گل های وحشی آنجا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It could become so enamored with quantity-gaining more and more members-that it loses any capacity to make qualitative judgments.
[ترجمه گوگل]ممکن است آنقدر شیفته افزایش تعداد اعضای بیشتر و بیشتر شود - که هر گونه ظرفیت قضاوت کیفی را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند تا حدی شیفته تعداد افراد بیشتر و بیشتر شود - که هر گونه توانایی برای قضاوت کیفی را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Charley is not all that enamored of Paris.
[ترجمه گوگل]چارلی آنقدرها هم شیفته پاریس نیست
[ترجمه ترگمان]چارلی اهل پاریس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today Deerfield is a destination for anyone enamored of bygone days.
[ترجمه گوگل]امروز دیرفیلد مقصدی برای هر کسی است که شیفته روزهای گذشته است
[ترجمه ترگمان]امروزه Deerfield مقصدی است برای هر کسی که عاشق روزه ای گذشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her beauty enamored the prince.
[ترجمه گوگل]زیبایی او شاهزاده را شیفته خود کرد
[ترجمه ترگمان]زیبایی او شاهزاده را شیفته خود ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But others in the company were so enamored of the idea that they urged the Macintosh team to move in that direction.
[ترجمه گوگل]اما سایرین در شرکت آنقدر شیفته این ایده بودند که از تیم مکینتاش خواستند در این مسیر حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]اما دیگران در شرکت چنان شیفته این ایده بودند که تیم مکینتاش را وادار به حرکت در آن مسیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although domestic auto producers may not be enamored of it, it is good for consumers.
[ترجمه گوگل]اگرچه ممکن است تولیدکنندگان داخلی خودرو شیفته آن نباشند، اما برای مصرف کنندگان خوب است
[ترجمه ترگمان]اگرچه تولید کنندگان خودروی داخلی ممکن است شیفته آن نباشند، اما برای مصرف کنندگان خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wilt Thou bind us, most blessed Spirit, and enamor us with the Cross, and let us never leave it?
[ترجمه گوگل]ای پر برکت روح ما را ببندی و شیفته صلیب کنی و هرگز آن را ترک نکنیم؟
[ترجمه ترگمان]- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both Dennis and Gustave had at various times in the recent past been passionately enamored with me, or so I suspected.
[ترجمه گوگل]هم دنیس و هم گوستاو در زمان‌های مختلف در گذشته‌ی نزدیک به شدت شیفته‌ی من شده بودند، یا من چنین شک داشتم
[ترجمه ترگمان]هر دو، دنیس و گوستاو در زمان های مختلف، در گذشته، شیفته من شده بودند، یا به همین خاطر من هم شک داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیفتن (فعل)
fascinate, be allured, be magnetized, be mashed, be captivated, enamor, enamour, fall in love

شیفته کردن (فعل)
enamor, enamour, enthrall, enthral

انگلیسی به انگلیسی

• inspire with love or delight (also enamour)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enamour ( enamor )
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : enamoured ( enamored )
✅️ قید ( adverb ) : _
In your opinion, the wife was an experiment, too
�� Your admirer enamor gave you a hard look and a voice
در نگاهت همسر آزمایشی بود هم حیا
دلباخته شدنت را سخت چشمانت و کلامت داد میزد
دلباخته بودن

بپرس