enamel

/əˈnæml̩//ɪˈnæml̩/

معنی: مینا، لعاب، مینایی، مینا ساختن، میناکاری کردن، لعاب دادن
معانی دیگر: لعاب (که به سفال و فلز و غیره می دهند)، لاب، لایه آب، لیزابه، لعابدار کردن، مینادار کردن، لعاب زدن به، با رنگ های گوناگون آذین کردن، رنگارنگ کردن، میناکاری، (دندان) مینا، (هر چیز لعاب مانند) لعابسانه، میناسانه، روکش جلادار، ظرف لعابی، لعابی، گنجانه ی لعابی، (رنگی که پس از خشک شدن سخت و براق و لعاب مانند می شود) رنگ مینایی، رنگ لعابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a glossy, usu. opaque coating fused by heat to metal, glass, pottery, or other surfaces for protection or decoration, or objects so coated.

- This cookware is coated with fine enamel.
[ترجمه معصومه] این ظروف به زیبایی میناکاری شده است
|
[ترجمه نخبه] این ظرف شپزی با میناکاری زیبایی تزیین شده است
|
[ترجمه گوگل] این ظروف با لعاب ریز پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان] این وسایل آشپزی با مینای زیبا پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: paint, polish, or varnish that produces a bright, glossy surface.

- The kitchen walls are painted with enamel so that they can be washed easily.
[ترجمه گوگل] دیوارهای آشپزخانه با مینا رنگ آمیزی شده است تا به راحتی شسته شوند
[ترجمه ترگمان] دیواره ای آشپزخانه با enamel رنگ شده اند تا بتوانند به راحتی شسته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She covered her fingernails with bright pink nail enamel.
[ترجمه گوگل] او ناخن هایش را با مینای ناخن صورتی روشن پوشاند
[ترجمه ترگمان] ناخن هایش را با میخ کوب صورتی رنگی پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the hard, shiny, calcium covering of a tooth crown.
مشابه: crown

- Decay has destroyed the enamel of the tooth.
[ترجمه فاطمه فاطمه] پوسیدگی مینا دندان هایش را از بین برده
|
[ترجمه گوگل] پوسیدگی مینای دندان را از بین برده است
[ترجمه ترگمان] زوال زوال باعث از بین رفتن مینای دندان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enamels, enameling, enameled
مشتقات: enameler (n.), enamelist (n.), enamelwork (n.)
(1) تعریف: to inlay or apply enamel to.

- These clay pots are ready to be enameled.
[ترجمه گوگل] این گلدان های سفالی آماده میناکاری هستند
[ترجمه ترگمان] این ظروف سفالی آماده شده اند تا میناکاری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to coat or decorate with a high surface gloss or variety of bright colors.

جمله های نمونه

1. gloss enamel
لعاب براق

2. the kettle has a red enamel
کتری لعاب قرمز فامی دارد.

3. Teeth have a hard surface layer called enamel.
[ترجمه گوگل]دندان ها دارای یک لایه سطحی سخت به نام مینا هستند
[ترجمه ترگمان]دندان یک لایه سطحی سخت به نام مینا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He collected coloured enamel bowls from Yugoslavia.
[ترجمه فاطمه فاطمه] او کاسه های رنگی میناکاری شده را از یوگوسلاوی جمع کرد ( خرید )
|
[ترجمه گوگل]او کاسه های لعابی رنگی را از یوگسلاوی جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]چند کاسه لعابی از enamel را از یوگوسلاوی جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The iron pan was covered with white enamel.
[ترجمه گوگل]ظرف آهنی را با لعاب سفید پوشانده بودند
[ترجمه ترگمان]pan با enamel سفید پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I chipped the enamel on my front tooth when I fell over.
[ترجمه گوگل]وقتی افتادم مینای دندان جلویی ام را خرد کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی افتادم تو دندونم روی دندونم گیر کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some of the enamel on this pan is chipped off.
[ترجمه گوگل]مقداری از مینای این تابه کنده شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از the روی این ماهی تابه شکسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Enamel wares clean easily.
[ترجمه گوگل]اجناس مینا به راحتی تمیز می شوند
[ترجمه ترگمان]Enamel را به آسانی تمیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The compartments, or rooms, were decorated in white enamel, the corridor in fumed mahogany.
[ترجمه گوگل]محفظه ها یا اتاق ها با مینای سفید و راهرو با چوب ماهون دود تزئین شده بودند
[ترجمه ترگمان]اتاق ها یا اتاق ها، با قاب های سفید، و راهرو که از چوب ماهون بود تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The problem of tracing the invention of enamel is made more difficult by failing to distinguish it more certainly from glass.
[ترجمه گوگل]مشکل ردیابی اختراع مینا به دلیل عدم تشخیص قطعی آن از شیشه دشوارتر می شود
[ترجمه ترگمان]مشکل ردیابی اختراع مینا با ناکامی در تمایز آن به طور قطع از شیشه دشوارتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was shiny black with red enamel trim and a gleaming chrome blade.
[ترجمه گوگل]مشکی براق با تزئینات لعابی قرمز و تیغه کرومی درخشان بود
[ترجمه ترگمان]مشکی براق و براق و براق بود و یک تیغه قرمز براق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Enamel, stone and silver combinations are the softer side of the trend.
[ترجمه گوگل]ترکیب های مینا، سنگ و نقره بخش نرم تر این روند هستند
[ترجمه ترگمان]ترکیبات سنگی، سنگ و نقره، سمت نرم تر این گرایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The front has traces of red paint or enamel and a raised rope pattern around the edge.
[ترجمه گوگل]قسمت جلو دارای آثاری از رنگ قرمز یا لعاب و الگوی طناب برجسته در اطراف لبه است
[ترجمه ترگمان]این جبهه نشانه هایی از رنگ یا مینای قرمز دارد و یک الگوی طناب بزرگ در اطراف لبه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ignorant of the fact that it was Battersea enamel she lit the wick beneath it, well soaked in methylated spirits.
[ترجمه گوگل]غافل از این که مینای دندان باترسی بود، فتیله زیر آن را روشن کرد، به خوبی آغشته به ارواح متیله شده بود
[ترجمه ترگمان]از این حقیقت بی خبر بود که it و فتیله را زیر آن روشن کرده بود، و غرق در ارواح سرگردان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. An enamel pot arrived and we dipped our fingers in the sweet, gelatinous stuff.
[ترجمه گوگل]یک قابلمه لعابی رسید و انگشتانمان را در مواد شیرین و ژلاتینی فرو بردیم
[ترجمه ترگمان]یک قوری مینا از راه رسید و ما انگشتان خود را در آن چیزهای شیرین و gelatinous فرو کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مینا (اسم)
glaze, enamel

لعاب (اسم)
glair, mucilage, glaze, enamel, slime

مینایی (صفت)
enamel

مینا ساختن (فعل)
enamel

میناکاری کردن (فعل)
pug, enamel

لعاب دادن (فعل)
glaze, enamel

تخصصی

[شیمی] لعاب، مینا
[دندانپزشکی] مینا، خارجی ترین لایه تاج دندان که بدلیل استحکام بالا از عاج دندان محافظت می کند، نسج بسیار سخت (سخت ترین نسج زنده بدن انسان) آهکی که عاج تاج دندان یعنی تاج آناتومیکی را می پوشاند
[زمین شناسی] مینا خارجی ترین لایه تاج دندان که بدلیل استحکام بالا از عاج دندان محافظت می کند، نسج بسیار سخت (سخت ترین نسج زنده بدن انسان) آهکی که عاج تاج دندان یعنی تاج آناتومیکی را می پوشاند
[نساجی] لعاب
[پلیمر] لعاب، نوعی پوشش رویه می باشد

انگلیسی به انگلیسی

• smooth and glossy coating for ornament or protection (metal, pottery, etc.); lacquer, glaze, finish
coat with enamel, cover with a smooth and glossy coating (for ornament or protection); lacquer, glaze
enamel is a substance like glass which can be heated and used to decorate or protect metal, glass, or pottery.
enamel is also the hard white substance that forms the outer part of a tooth.

پیشنهاد کاربران

رنگ
به رنگ روغنی هوا خشک که به درب و نرده زده میشه میگن enamel paint
enamel ( خوردگی )
واژه مصوب: لعاب 1
تعریف: روپوشه‏ای با سطح صاف و برّاق یا نیمه برّاق
پوشش براق . دارای پوشش براق
مینا ( مینای دندان )

بپرس