en passant

/ˈenˈpæsʌnt//ənˈpæsənt/

معنی: تصادفا
معانی دیگر: (فرانسه)، در حال گذشتن، ضمنا، کشتن و رد شدن، ضمنا درحین، درضمن، تصادفا

جمله های نمونه

1. He mentioned en passant that he was going away.
[ترجمه گوگل]او به en passant اشاره کرد که او در حال رفتن است
[ترجمه ترگمان]او به عابر ین اشاره کرد که می خواهد برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She mentioned, en passant, that she'd been in Brighton the previous week.
[ترجمه گوگل]او گفت که هفته قبل در برایتون بوده است
[ترجمه ترگمان]او در حین عبور از این موضوع اشاره کرد که هفته پیش در برایتون بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tradition wants the walker, en passant in front of a cairn, to add a stone, his stone, to enrich the landmark.
[ترجمه گوگل]سنت می‌خواهد که راهپیمایی که در جلوی یک حفره می‌گذرد، سنگی، سنگ خود را بیافزاید تا نقطه عطفی را غنی کند
[ترجمه ترگمان]سنت، واکر را می خواهد، در مقابل یک سنگ بزرگ، سنگی و سنگی را برای غنی سازی نقطه عطفی به آن اضافه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You beat the declarer's coup en passant by means of an 'uppercut', a device belonging to the same family of card plays.
[ترجمه گوگل]شما با استفاده از "آپرکات"، دستگاهی که متعلق به همان خانواده بازی های ورق است، کودتای اعلام کننده را شکست دادید
[ترجمه ترگمان]شما کودتای declarer را با استفاده از an، وسیله ای که متعلق به همان خانواده کارت بازی است، شکست دادید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is a unique chess rule which involves a special move in chess that many casual players are not aware of, the rule is called "en passant".
[ترجمه گوگل]یک قانون منحصر به فرد شطرنج وجود دارد که شامل یک حرکت خاص در شطرنج است که بسیاری از بازیکنان معمولی از آن آگاه نیستند، این قانون "en passant" نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]یک قانون شطرنج منحصر به فرد وجود دارد که شامل حرکت ویژه ای در شطرنج است که بسیاری از بازیکنان عادی از آن آگاه نیستند، قانون \"passant\" نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although they got on together at a private dinner before the 1979 election, the two did not know each other well and Friedman is only mentioned en passant in the former prime minister's memoirs.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها قبل از انتخابات 1979 در یک شام خصوصی با هم رفتند، اما آن دو به خوبی یکدیگر را نمی شناختند و از فریدمن فقط در خاطرات نخست وزیر سابق به صورت گذرا نام برده شده است
[ترجمه ترگمان]اگرچه آن ها در یک شام خصوصی قبل از انتخابات سال ۱۹۷۹ با هم توافق کردند، این دو به خوبی یکدیگر را نمی شناسند و فریدمن در یادداشت های نخست وزیر سابق تنها به passant اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصادفا (قید)
haply, hit-or-miss, en passant

انگلیسی به انگلیسی

• incidently, in passing (french); regarding a chess move in which a pawn is captured after passing over a square guarded by the opposing pawn in its initial two-square move
if you deal with or speak about something en passant, you do it quickly while you are doing something else, especially because you do not think it is important; a literary expression.

پیشنهاد کاربران

به حرکتی در شطرنج گفته میشه که وقتی یک پیاده خونه جلوش مهره ای هست و نمیتونه حرکت کنه ولی یه مهره دیگه از حریف کنار مهره جلویی قرار داره و پیاده با زدن اون مهره به شکل قطری میتونه به سمت جلو حرکت کنه.
...
[مشاهده متن کامل]

regarding a chess move in which a pawn is captured after passing over a square guarded by the opposing pawn in its

بپرس