emulsion

/ˌɪˈməlʃn̩//ɪˈmʌlʃn̩/

معنی: شیرابه، ذرات چربی دراب
معانی دیگر: (داروسازی) امولسیون، پیمایه، (عکاسی) لایه ی حساس، تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار درمحلولی مانند ذرات چربی در شیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mixture consisting of drops or globules of one liquid suspended in another liquid that does not mix well with the first.

- an emulsion of water and oil
[ترجمه گوگل] امولسیون آب و روغن
[ترجمه ترگمان] امولسیون آب و روغن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a light-sensitive coating of silver halides suspended in gelatin, used on photographic film and paper.

جمله های نمونه

1. These saws normally use an oil / water emulsion as lubricant.
[ترجمه گوگل]این اره ها معمولاً از امولسیون روغن / آب به عنوان روان کننده استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]این اره ها معمولا از امولسیون نفت و روغن به عنوان روان کننده استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mixing oil and vinegar together produces an emulsion.
[ترجمه گوگل]مخلوط روغن و سرکه با هم امولسیون تولید می کند
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن روغن و سرکه به صورت مایع امولسیون را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They gave the walls a coat of white emulsion.
[ترجمه گوگل]آنها به دیوارها یک پوشش امولسیون سفید دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دیوار یک تکه مرکب سفید رنگ دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The physicists lived for the emulsion trails and double checked to see if they were interpreting them correctly.
[ترجمه گوگل]فیزیکدانان برای مسیرهای امولسیونی زندگی کردند و دوبار بررسی کردند که آیا آنها آنها را به درستی تفسیر می کنند یا خیر
[ترجمه ترگمان]فیزیکدانان برای مسیرهای امولسیون زندگی می کردند و چک می شدند تا ببینند آیا آن ها به درستی آن ها را تفسیر می کنند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Background painted with F2-80, matt emulsion from Crown Expressions, £ 50/ 5 litres.
[ترجمه گوگل]پس زمینه رنگ آمیزی شده با امولسیون F2-80، مات از Crown Expressions، 50 پوند / 5 لیتر
[ترجمه ترگمان]پس زمینه با F۲ - ۸۰، امولسیون کننده matt از عبارات کراون، ۵۰ \/ ۵ لیتر، نقاشی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Walls: Risa C3-10 matt vinyl emulsion.
[ترجمه گوگل]دیوارها: امولسیون وینیل مات Risa C3-10
[ترجمه ترگمان]دیواره ای: Risa C۳ - ۱۰ matt امولسیون کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Foliar feedings of fish emulsion are said to control aphids while providing organic nutrients.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که تغذیه برگی امولسیون ماهی برای کنترل شته ها در حالی که مواد مغذی ارگانیک را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که امولسیون زایی از امولسیون کننده ماهی به هنگام فراهم آوردن مواد مغذی آلی، شته ها را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vinyl wall coverings and paper painted with emulsion can be washed.
[ترجمه گوگل]دیوارپوش های وینیل و کاغذهای رنگ شده با امولسیون قابل شستشو هستند
[ترجمه ترگمان]پوشش دیوارها و کاغذ رنگ شده با امولسیون می تواند شسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Make a clam shell cruet Emulsion in your chosen colour 1 Apply a layer of undercoat or primer and leave to dry.
[ترجمه گوگل]امولسیون پوسته صدف cruet را به رنگ انتخابی خود بسازید 1 لایه ای از لایه زیرین یا پرایمر بزنید و بگذارید تا خشک شود
[ترجمه ترگمان]یک صدف clam را در رنگ انتخابی خود تهیه کنید ۱، یک لایه از undercoat و یا پرایمر را بمالید و بگذارید خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Occasionally, I apply diluted fish emulsion to free up useful elements in the soil.
[ترجمه گوگل]گهگاه از امولسیون ماهی رقیق شده استفاده می کنم تا عناصر مفید خاک را آزاد کنم
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، برای آزاد کردن عناصر مفید در خاک، امولسیون رقیق ماهی را به کار می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Periodic applications of diluted fish emulsion will boost plant appearance, too.
[ترجمه گوگل]کاربردهای دوره ای امولسیون ماهی رقیق شده ظاهر گیاه را نیز تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]کاربردهای دوره ای برای امولسیون کننده ماهی، ظاهر گیاه را نیز افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The resulting interference pattern is recorded in the emulsion on the holographic plate.
[ترجمه گوگل]الگوی تداخل حاصل در امولسیون روی صفحه هولوگرافی ثبت می شود
[ترجمه ترگمان]الگوی تداخل حاصل در امولسیون کننده روی صفحه holographic ثبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The walls have been painted with a white emulsion.
[ترجمه گوگل]دیوارها با امولسیون سفید رنگ آمیزی شده اند
[ترجمه ترگمان]دیوارها با یک امولسیون سفید رنگ کشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Normally, larger grains mean thicker layers of emulsion and coarser images.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، دانه های بزرگتر به معنای لایه های ضخیم تر امولسیون و تصاویر درشت تر است
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، دانه های بزرگ تر به معنی لایه های ضخیم تر از امولسیون و تصاویر درشت تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیرابه (اسم)
emulsion, latex

ذرات چربی دراب (اسم)
emulsion

تخصصی

[خودرو] امولسیون
[شیمی] امولسیون
[سینما] مجموعه کریستال املاح نقره و ژلاتین - لایه حساس - مایه حساس - مایه - ماده مغناطیسی - مایه حساس - مایه - ماده مغناطیسی - لایه حساس فیلم - نامیز - قشر حساس فیلم به نور - قشر حساس به نور - قشر حساس - فیلم خام - سطح حساس - پوسته حساس فیلم - امولسیون (لایه یا قشر حساس ) - امولسیون - ماده حساس
[عمران و معماری] امولسیون - شیره - دوغاب
[صنایع غذایی] امولسیون : وقتی دو مایع مخلوط نشدنی به صورت ذرات ریز در هم منتشر میشوندامولسیون به وجود می آیدمانند امولسیون روغن در آب(شیر) یا امولسیون آب در روغن(کره و مایونز).
[مهندسی گاز] حالت تعلیق مایع درمایع دیگر
[نساجی] امولسیون
[ریاضیات] شیرابه
[پلیمر] امولسیون

انگلیسی به انگلیسی

• suspension and dispersion of one liquid within another
emulsion or emulsion paint is a water-based paint which is used for painting walls and ceilings.
if you emulsion something, you paint it with emulsion paint.
emulsion is a substance that is used to make photographic film sensitive to light; a technical use.

پیشنهاد کاربران

Emulsion paint
a type of paint used on walls and ceilings that dries without leaving a shiny surface
رنگ کدر
امولسیون، حالت تعلیق مایعی در مایع دیگر ( نفت، گاز و پتروشیمی )
{پزشکی/شیمی} امولسیون : امولسیون یک نوع سیستم پراکندگی است که در آن یک مایع در سرتاسر مایع دیگر به شکل قطرات ریز، پراکنده می شود. دو مایع ( به طور کلی روغن و آب ) ، مخلوط نمی شوند و دو فاز را تشکیل می
...
[مشاهده متن کامل]
دهند که بدون حضور یک عامل سوم ( عامل امولسیون ساز یا امولسیفایر ) ، به صورت دو لایه از هم جدا می شوند. مورد اخیر، روند امولسیون سازی را تسهیل می نماید و ثبات فیزیکی را برای سیستم فراهم می کند. اگر روغن فاز داخلی باشد، آنگاه امولسیون را امولسیون روغن در آب یا o/w و اگر آب فاز داخلی باشد، آن را امولسیون آب در روغن یا w/o می نامند.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : emulsify
✅️ اسم ( noun ) : emulsion / emulsifier
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
emulsion ( شیمی )
واژه مصوب: نامیزه
تعریف: نوعی کلوئید مایع درمایع که در آن ذره‏های یک مایع در مایع دیگر به حالت تعلیق پراکنده باشد
نامیزه

بپرس