1. These saws normally use an oil / water emulsion as lubricant.
[ترجمه گوگل]این اره ها معمولاً از امولسیون روغن / آب به عنوان روان کننده استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]این اره ها معمولا از امولسیون نفت و روغن به عنوان روان کننده استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mixing oil and vinegar together produces an emulsion.
[ترجمه گوگل]مخلوط روغن و سرکه با هم امولسیون تولید می کند
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن روغن و سرکه به صورت مایع امولسیون را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They gave the walls a coat of white emulsion.
[ترجمه گوگل]آنها به دیوارها یک پوشش امولسیون سفید دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دیوار یک تکه مرکب سفید رنگ دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The physicists lived for the emulsion trails and double checked to see if they were interpreting them correctly.
[ترجمه گوگل]فیزیکدانان برای مسیرهای امولسیونی زندگی کردند و دوبار بررسی کردند که آیا آنها آنها را به درستی تفسیر می کنند یا خیر
[ترجمه ترگمان]فیزیکدانان برای مسیرهای امولسیون زندگی می کردند و چک می شدند تا ببینند آیا آن ها به درستی آن ها را تفسیر می کنند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Background painted with F2-80, matt emulsion from Crown Expressions, £ 50/ 5 litres.
[ترجمه گوگل]پس زمینه رنگ آمیزی شده با امولسیون F2-80، مات از Crown Expressions، 50 پوند / 5 لیتر
[ترجمه ترگمان]پس زمینه با F۲ - ۸۰، امولسیون کننده matt از عبارات کراون، ۵۰ \/ ۵ لیتر، نقاشی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Walls: Risa C3-10 matt vinyl emulsion.
[ترجمه گوگل]دیوارها: امولسیون وینیل مات Risa C3-10
[ترجمه ترگمان]دیواره ای: Risa C۳ - ۱۰ matt امولسیون کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Foliar feedings of fish emulsion are said to control aphids while providing organic nutrients.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که تغذیه برگی امولسیون ماهی برای کنترل شته ها در حالی که مواد مغذی ارگانیک را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که امولسیون زایی از امولسیون کننده ماهی به هنگام فراهم آوردن مواد مغذی آلی، شته ها را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Vinyl wall coverings and paper painted with emulsion can be washed.
[ترجمه گوگل]دیوارپوش های وینیل و کاغذهای رنگ شده با امولسیون قابل شستشو هستند
[ترجمه ترگمان]پوشش دیوارها و کاغذ رنگ شده با امولسیون می تواند شسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Make a clam shell cruet Emulsion in your chosen colour 1 Apply a layer of undercoat or primer and leave to dry.
[ترجمه گوگل]امولسیون پوسته صدف cruet را به رنگ انتخابی خود بسازید 1 لایه ای از لایه زیرین یا پرایمر بزنید و بگذارید تا خشک شود
[ترجمه ترگمان]یک صدف clam را در رنگ انتخابی خود تهیه کنید ۱، یک لایه از undercoat و یا پرایمر را بمالید و بگذارید خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Occasionally, I apply diluted fish emulsion to free up useful elements in the soil.
[ترجمه گوگل]گهگاه از امولسیون ماهی رقیق شده استفاده می کنم تا عناصر مفید خاک را آزاد کنم
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، برای آزاد کردن عناصر مفید در خاک، امولسیون رقیق ماهی را به کار می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Periodic applications of diluted fish emulsion will boost plant appearance, too.
[ترجمه گوگل]کاربردهای دوره ای امولسیون ماهی رقیق شده ظاهر گیاه را نیز تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]کاربردهای دوره ای برای امولسیون کننده ماهی، ظاهر گیاه را نیز افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The resulting interference pattern is recorded in the emulsion on the holographic plate.
[ترجمه گوگل]الگوی تداخل حاصل در امولسیون روی صفحه هولوگرافی ثبت می شود
[ترجمه ترگمان]الگوی تداخل حاصل در امولسیون کننده روی صفحه holographic ثبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The walls have been painted with a white emulsion.
[ترجمه گوگل]دیوارها با امولسیون سفید رنگ آمیزی شده اند
[ترجمه ترگمان]دیوارها با یک امولسیون سفید رنگ کشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Normally, larger grains mean thicker layers of emulsion and coarser images.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، دانه های بزرگتر به معنای لایه های ضخیم تر امولسیون و تصاویر درشت تر است
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، دانه های بزرگ تر به معنی لایه های ضخیم تر از امولسیون و تصاویر درشت تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید