emulsifier

/ˌɪˈməlsəˌfaɪər//ˌɪˈməlsəˌfaɪə/

معنی: مادهامولسیون کننده
معانی دیگر: ماده امولسیون کننده

جمله های نمونه

1. The action mechanism of both the emulsifier and the wavelength shifter in the mixed-medium has also been discussed.
[ترجمه گوگل]مکانیسم عمل امولسیفایر و تغییر دهنده طول موج در محیط مخلوط نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مکانیسم عمل هم the و هم تغییر دهنده طول موج در محیط مختلط نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lecithin is an emulsifier that helps break down fats and cholesterol to maintain good cardiovascular health.
[ترجمه گوگل]لسیتین یک امولسیفایر است که به تجزیه چربی و کلسترول برای حفظ سلامت قلب و عروق کمک می کند
[ترجمه ترگمان]lecithin یک emulsifier است که به شکستن چربی ها و کلسترول کمک می کند تا سلامتی قلبی و عروقی خوب حفظ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Emulsifier and dispersants for pharmaceuticals, cosmetics, foods, printing inks, printing pastes and paints, etc.
[ترجمه گوگل]امولسیفایر و پخش کننده ها برای مواد دارویی، آرایشی، مواد غذایی، جوهر چاپ، خمیرها و رنگ های چاپ و غیره
[ترجمه ترگمان]emulsifier و dispersants برای داروها، لوازم آرایشی، غذاها، جوهره ای چاپ، چاپ خمیر و رنگ، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stabilization of emulsifier, hydrocolloid and salt on apple fruit juice milk was studied.
[ترجمه گوگل]تثبیت امولسیفایر، هیدروکلوئید و نمک روی شیر آب میوه سیب مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تثبیت of، hydrocolloid و نمک بر روی شیر میوه سیب مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Major applicate as analgesics, emulsifier and dispersant in fat emulsion agent, anti-tumor agent, penicillin additive, the natural activity componentphospholipid complex and artificial blood etc.
[ترجمه گوگل]کاربرد عمده به عنوان مسکن، امولسیفایر و پخش کننده در عامل امولسیون چربی، عامل ضد تومور، افزودنی پنی سیلین، جزء فعالیت طبیعی مجموعه فسفولیپید و خون مصنوعی و غیره
[ترجمه ترگمان]Major اصلی به عنوان مسکن، emulsifier و dispersant در عامل امولسیون چربی، عامل ضد تومور، افزودنی پنی سیلین، فعالیت طبیعی componentphospholipid و خون مصنوعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Synthetic fatty acid used as an emulsifier.
[ترجمه گوگل]اسید چرب مصنوعی به عنوان امولسیفایر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]اسید چرب مصنوعی به عنوان an استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. DTWZ highly effective concentrator and TZGZ vacuum emulsifier have passed new product of provincial level.
[ترجمه گوگل]غلیظ کننده بسیار موثر DTWZ و امولسیفایر خلاء TZGZ محصول جدید سطح استانی را ارائه کرده اند
[ترجمه ترگمان]متراکم کننده بسیار موثر متراکم کننده و emulsifier خلا TZGZ محصول جدیدی از سطح استانی را گذرانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, the single emulsifier impact on emulsification result of phytosterol and using Uniform design to optimizing experimental conditions were discussed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تاثیر تک امولسیفایر بر نتیجه امولسیون سازی فیتواسترول و استفاده از طرح یکنواخت برای بهینه سازی شرایط تجربی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تاثیر تک emulsifier بر روی emulsification phytosterol و استفاده از طراحی یکنواخت برای بهینه سازی شرایط آزمایشگاهی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An emulsion comprising a continuous liquid phase, an emulsifier, and a discontinuous liquid phase comprising a blend including a polyunsaturated fatty acid source and a dispersing agent.
[ترجمه گوگل]یک امولسیون شامل یک فاز مایع پیوسته، یک امولسیفایر، و یک فاز مایع ناپیوسته شامل ترکیبی شامل یک منبع اسید چرب غیراشباع چندگانه و یک عامل پخش کننده
[ترجمه ترگمان]امولسیون شامل یک فاز مایع پیوسته، یک emulsifier و یک فاز مایع ناپیوسته شامل ترکیبی از یک منبع اسیده ای چرب اشباع نشده و یک عامل پراکنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The effects of emulsifier(molecular distilled monoglyceride )and stabilizer(guar gum) on the quality of soft ice cream were studied.
[ترجمه گوگل]اثرات امولسیفایر (مونوگلیسرید مقطر مولکولی) و تثبیت کننده (صمغ گوار) بر کیفیت بستنی نرم مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر of (monoglyceride مولکولی distilled)و تثبیت کننده نیتروژن (gum guar)در کیفیت بستنی نرم مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Soap is the most commonly used emulsifier.
[ترجمه گوگل]صابون رایج ترین امولسیفایر مورد استفاده است
[ترجمه ترگمان]صابون the است که به طور معمول استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cationic quaternary ammonium salt bituminous emulsifier was synthesized with the method of a certain sort of hydroxybenzene, epichlorohydrin, and triethylamine mixed together.
[ترجمه گوگل]امولسیفایر قیری نمک آمونیوم چهارتایی کاتیونی با روش نوع خاصی از هیدروکسی بنزن، اپی کلروهیدرین و تری اتیل آمین مخلوط شد
[ترجمه ترگمان]The emulsifier، نمک آمونیوم هیدروکسید cationic، با روش یک نوع مشخص از hydroxybenzene، اپی epichlorohydrin و تری متیل آمین مخلوط شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An apparatus emulsifier consists of pretreating and working water tanks, pressure pump and emulsifying mixer.
[ترجمه گوگل]امولسیفایر دستگاه شامل مخازن آب پیش تصفیه و کار، پمپ فشار و مخلوط کن امولسیون کننده است
[ترجمه ترگمان]دستگاه emulsifier دستگاه شامل pretreating و مخازن آب کار، پمپ فشار و میکسر دوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The influences of emulsifier, initiator, reaction temperature, neutralizer, aid-solvent and et al to the performances of hydrosol and its coating film are studied.
[ترجمه گوگل]تأثیرات امولسیفایر، آغازگر، دمای واکنش، خنثی‌کننده، حلال کمکی و همکاران بر عملکرد هیدروسول و فیلم پوشش آن مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]تاثیرات emulsifier، آغازگر، دمای واکنش، neutralizer، aid و همکارانش به اجراهای of و فیلم پوشش آن مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماده امولسیون کننده (اسم)
emulsifier

تخصصی

[علوم دامی] امولسیفایر ؛ ترکیبی که موجب پخش شدن ذرات بسیار کوچک یک مایع در مایع دیگر می شود .
[خودرو] امولیسیون کننده
[شیمی] عامل امولسیون کننده
[نساجی] امولسیون کننده - پخش کننده
[پلیمر] امولسیون کننده

انگلیسی به انگلیسی

• agent which promotes the stabilization of an emulsion
an emulsifier is a substance used in food manufacturing which helps to combine liquids of different thicknesses.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : emulsify
✅️ اسم ( noun ) : emulsion / emulsifier
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
emulsifier ( شیمی )
واژه مصوب: نامیزه ساز
تعریف: هر عاملی که موجب پایداری یک نامیزه شود|||متـ . عامل نامیزه ساز emulsifying agent

بپرس