1. No one noticed we had been running around emptying bins and cleaning up.
[ترجمه گوگل]هیچ کس متوجه نشد که ما دور تا دور سطل ها را خالی می کردیم و تمیز می کردیم
[ترجمه ترگمان]هیچ کس متوجه نشده بود که ما مشغول خالی کردن سطل های خالی و تمیز کردن جعبه ها بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ کس متوجه نشده بود که ما مشغول خالی کردن سطل های خالی و تمیز کردن جعبه ها بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The bin needs emptying; it's full of rubbish.
[ترجمه گوگل]سطل نیاز به تخلیه دارد پر از آشغال است
[ترجمه ترگمان]سطل به خالی کردن نیاز دارد، پر از زباله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سطل به خالی کردن نیاز دارد، پر از زباله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Would you mind emptying your pockets?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید جیب خود را خالی کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه pockets رو خالی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میشه pockets رو خالی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She sat staring into the void, emptying her mind of all thoughts.
[ترجمه گوگل]نشسته بود و به فضای خالی خیره شده بود و ذهنش را از تمام افکار خالی می کرد
[ترجمه ترگمان]او به فضای خالی خیره شده بود و ذهنش را از تمام افکار خالی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به فضای خالی خیره شده بود و ذهنش را از تمام افکار خالی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What are you emptying that cupboard for?
[ترجمه گوگل]آن کمد را برای چه خالی می کنی؟
[ترجمه ترگمان]واسه چی داری این قفسه رو خالی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واسه چی داری این قفسه رو خالی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The task of emptying the house lay before us.
[ترجمه گوگل]وظیفه خالی کردن خانه بر عهده ما بود
[ترجمه ترگمان]وظیفه خالی کردن خانه در مقابل ما قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وظیفه خالی کردن خانه در مقابل ما قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. People were emptying out of bars and clubs.
[ترجمه گوگل]مردم در حال تخلیه بارها و کلوپ ها بودند
[ترجمه ترگمان]مردم در حال خالی کردن میخانه ها و باشگاه ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردم در حال خالی کردن میخانه ها و باشگاه ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The faster gastric emptying after treatment is not unexpected.
[ترجمه گوگل]تخلیه سریعتر معده پس از درمان غیرمنتظره نیست
[ترجمه ترگمان]تخلیه سریع تر معده بعد از درمان غیرمنتظره نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخلیه سریع تر معده بعد از درمان غیرمنتظره نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They searched the house, emptying drawers and kicking in a wall in the process.
[ترجمه گوگل]آنها خانه را بازرسی کردند، کشوها را خالی کردند و در حین کار به دیوار لگد زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها خانه را می گشتند، کشوها را خالی می کردند و به دیوار لگد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها خانه را می گشتند، کشوها را خالی می کردند و به دیوار لگد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She was emptying the contents of a stone mortar, a tobacco-colored crush of leaves, on to a scrap of coarse paper.
[ترجمه گوگل]او داشت محتویات یک ملات سنگی را که برگهای کوبیدهای به رنگ تنباکو بود، روی یک کاغذ درشت خالی میکرد
[ترجمه ترگمان]داشت محتویات یک خمپاره سنگی را خالی می کرد، تکه ای از برگ های تنباکو، روی یک تکه کاغذ زبر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داشت محتویات یک خمپاره سنگی را خالی می کرد، تکه ای از برگ های تنباکو، روی یک تکه کاغذ زبر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The house was already emptying as one person after another set off to join their families.
[ترجمه گوگل]خانه در حال خالی شدن بود که یکی پس از دیگری برای پیوستن به خانوادههایشان به راه افتادند
[ترجمه ترگمان]این خانه قبلا در حال خالی شدن به عنوان یک نفر پس از دیگری برای پیوستن به خانواده هایشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این خانه قبلا در حال خالی شدن به عنوان یک نفر پس از دیگری برای پیوستن به خانواده هایشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Isotope gastric emptying studies may be useful in clinical practice.
[ترجمه گوگل]مطالعات تخلیه ایزوتوپ معده ممکن است در عمل بالینی مفید باشد
[ترجمه ترگمان]Isotope emptying در عمل بالینی ممکن است در عمل بالینی مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Isotope emptying در عمل بالینی ممکن است در عمل بالینی مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Psyllium significantly delayed gastric emptying from the third hour after a meal.
[ترجمه گوگل]پسیلیوم به طور قابل توجهی تخلیه معده را از ساعت سوم بعد از غذا به تاخیر انداخت
[ترجمه ترگمان]Psyllium به طور قابل توجهی باعث تاخیر افتادن شکمی از سومین ساعت پس از غذا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Psyllium به طور قابل توجهی باعث تاخیر افتادن شکمی از سومین ساعت پس از غذا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Gastric emptying tests with radiolabelled meals and gamma camera imaging have proved popular for many years in clinical research and physiological studies.
[ترجمه گوگل]آزمایشهای تخلیه معده با وعدههای غذایی دارای برچسب رادیویی و تصویربرداری با دوربین گاما برای سالها در تحقیقات بالینی و مطالعات فیزیولوژیکی محبوب بودهاند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از سال ها در تحقیقات بالینی و مطالعات فیزیولوژیکی بیش از حد tests با غذاهای radiolabelled و تصویربرداری دوربین گاما رایج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از سال ها در تحقیقات بالینی و مطالعات فیزیولوژیکی بیش از حد tests با غذاهای radiolabelled و تصویربرداری دوربین گاما رایج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Emptying the bucket and burying the contents in the garden was a daily task for my father.
[ترجمه گوگل]خالی کردن سطل و دفن محتویات آن در باغ کار روزانه پدرم بود
[ترجمه ترگمان]تخلیه کردن سطل و دفن کردن محتویات باغ کار روزانه پدرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخلیه کردن سطل و دفن کردن محتویات باغ کار روزانه پدرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید