1. This government believes very strongly in the empowerment of women.
[ترجمه گوگل]این دولت به شدت به توانمندسازی زنان اعتقاد دارد
[ترجمه ترگمان]این دولت به شدت به توانمند سازی زنان اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دولت به شدت به توانمند سازی زنان اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Empowerment enthusiasts are being spurred on by stories of remarkable productivity gains.
[ترجمه رضائی] قدرت اعطا شده به افراد|
[ترجمه گوگل]علاقه مندان به توانمندسازی با داستان هایی از دستاوردهای بهره وری قابل توجه تحریک می شوند[ترجمه ترگمان]علاقه مندان به توانمند سازی با داستان هایی از دستاوردهای بهره وری قابل توجه تحریک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Empowerment increases the opportunity costs of children, prompting later marriages and increasing the divorce rate, similarly lowering fertility.
[ترجمه گوگل]توانمندسازی هزینههای فرصت فرزندان را افزایش میدهد، ازدواجهای بعدی را افزایش میدهد و نرخ طلاق را افزایش میدهد و به طور مشابه باروری را کاهش میدهد
[ترجمه ترگمان]توانمند سازی هزینه فرصت کودکان را افزایش می دهد و باعث ازدواج زود و افزایش نرخ طلاق و کاهش میزان باروری نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانمند سازی هزینه فرصت کودکان را افزایش می دهد و باعث ازدواج زود و افزایش نرخ طلاق و کاهش میزان باروری نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Decentralization, empowerment, and ownership created great improvement in our control of events, products, and outcomes.
[ترجمه گوگل]تمرکززدایی، توانمندسازی و مالکیت، بهبود زیادی در کنترل ما بر رویدادها، محصولات و نتایج ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]غیر متمرکز سازی، توانمند سازی و مالکیت بهبود زیادی در کنترل ما از رویدادها، محصولات و نتایج ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غیر متمرکز سازی، توانمند سازی و مالکیت بهبود زیادی در کنترل ما از رویدادها، محصولات و نتایج ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In the true spirit of empowerment, the company is asking its employees to nominate the recipients.
[ترجمه گوگل]با روحیه واقعی توانمندسازی، شرکت از کارکنان خود میخواهد که دریافتکنندگان را معرفی کنند
[ترجمه ترگمان]در روح واقعی توانمندسازی، شرکت از کارمندان خود درخواست می کند که گیرندگان را معرفی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در روح واقعی توانمندسازی، شرکت از کارمندان خود درخواست می کند که گیرندگان را معرفی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The success of empowerment is thus directly dependent on the success of other concepts in this book, including accountability for results.
[ترجمه گوگل]بنابراین، موفقیت توانمندسازی مستقیماً به موفقیت سایر مفاهیم در این کتاب، از جمله پاسخگویی به نتایج، وابسته است
[ترجمه ترگمان]بنابراین موفقیت توانمندسازی به طور مستقیم به موفقیت مفاهیم دیگر در این کتاب، از جمله پاسخگویی برای نتایج وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین موفقیت توانمندسازی به طور مستقیم به موفقیت مفاهیم دیگر در این کتاب، از جمله پاسخگویی برای نتایج وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Black economic empowerment should be uplifting for blacks in business, in private ownership and so on.
[ترجمه گوگل]توانمندسازی اقتصادی سیاه پوستان باید برای سیاهان در تجارت، مالکیت خصوصی و غیره نشاط آور باشد
[ترجمه ترگمان]توانمندسازی اقتصادی سیاه باید برای سیاهان در کسب وکار، مالکیت خصوصی و غیره بالا رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانمندسازی اقتصادی سیاه باید برای سیاهان در کسب وکار، مالکیت خصوصی و غیره بالا رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I believe delegation and empowerment is starting to show improvements but we still have a long way to go.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که تفویض اختیار و توانمندسازی شروع به پیشرفت کرده است، اما هنوز راه زیادی در پیش داریم
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که هیات نمایندگی و توانمند سازی شروع به بهبود وضعیت کرده اند، اما ما هنوز راه زیادی برای رفتن داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که هیات نمایندگی و توانمند سازی شروع به بهبود وضعیت کرده اند، اما ما هنوز راه زیادی برای رفتن داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Empowerment education for change - personal, educational or socio-economic - is an ongoing process that demands time and continued commitment.
[ترجمه گوگل]آموزش توانمندسازی برای تغییر - شخصی، آموزشی یا اجتماعی-اقتصادی - فرآیندی مداوم است که مستلزم زمان و تعهد مستمر است
[ترجمه ترگمان]توانمندسازی تحصیل برای تغییر - شخصی، آموزشی یا اجتماعی - اقتصادی - یک فرآیند جاری است که نیازمند زمان و تعهد مستمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانمندسازی تحصیل برای تغییر - شخصی، آموزشی یا اجتماعی - اقتصادی - یک فرآیند جاری است که نیازمند زمان و تعهد مستمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I sensed real enthusiasm and empowerment among some of the fundholders and discovered tangible improvements in patient care.
[ترجمه گوگل]من شور و شوق و توانمندی واقعی را در میان برخی از دارندگان سرمایه احساس کردم و پیشرفت های ملموسی را در مراقبت از بیمار کشف کردم
[ترجمه ترگمان]من شور و اشتیاق واقعی و توانمندسازی در بین برخی از the را حس کردم و پیشرفت های محسوسی در مراقبت های پزشکی پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من شور و اشتیاق واقعی و توانمندسازی در بین برخی از the را حس کردم و پیشرفت های محسوسی در مراقبت های پزشکی پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But in the world of child welfare this empowerment in fact carries almost no power.
[ترجمه گوگل]اما در دنیای رفاه کودکان، این توانمندسازی در واقع تقریباً هیچ قدرتی ندارد
[ترجمه ترگمان]اما در دنیای رفاهی کودکان این توانمند سازی در واقع قدرت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در دنیای رفاهی کودکان این توانمند سازی در واقع قدرت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Their insights and empowerment helped us get rid of lots of dumb practices, and to cut off problems at their source.
[ترجمه گوگل]بینش و توانمندسازی آنها به ما کمک کرد تا از شر بسیاری از شیوه های احمقانه خلاص شویم و مشکلات را از سرچشمه آنها قطع کنیم
[ترجمه ترگمان]بینش و توانمندسازی آن ها به ما کمک کرد تا از شر بسیاری از شیوه های احمقانه خلاص شویم و مشکلات را در منبع آن ها قطع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بینش و توانمندسازی آن ها به ما کمک کرد تا از شر بسیاری از شیوه های احمقانه خلاص شویم و مشکلات را در منبع آن ها قطع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Empowerment also entails being given the opportunity to fail.
[ترجمه گوگل]توانمندسازی همچنین مستلزم دادن فرصت شکست است
[ترجمه ترگمان]توانمند سازی نیز مستلزم این است که فرصت شکست دادن را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانمند سازی نیز مستلزم این است که فرصت شکست دادن را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So out of kind of this empowerment you created what is now one of the most important interfaith groups in America.
[ترجمه گوگل]بنابراین از نوع این توانمندی شما چیزی را ایجاد کردید که اکنون یکی از مهم ترین گروه های بین ادیان در آمریکا است
[ترجمه ترگمان]پس از این توانمند سازی، شما چیزی را خلق کردید که در حال حاضر یکی از مهم ترین گروه های بین ادیان در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از این توانمند سازی، شما چیزی را خلق کردید که در حال حاضر یکی از مهم ترین گروه های بین ادیان در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Research suggests that empowerment is one of the best stress - busters.
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان میدهد که توانمندسازی یکی از بهترین استرسها است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان می دهند که توانمند سازی یکی از بهترین stress است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان می دهند که توانمند سازی یکی از بهترین stress است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید