[مدیریت] ۱ - تفویض اختیار شده؛ ۲ - توان مند شده، توان مند
توانمند داشتن
رسماً به کسی اختیار یا آزادی انجام کاری را دادن
به ( کسی ) اختیار یا قدرت کاری را دادن
رسماً به کسی اختیار یا آزادی انجام کاری را دادن
به ( کسی ) اختیار یا قدرت کاری را دادن
توانمندساز
مقتدر ، جایگاه خودرایافته
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : power / empower
✅️ اسم ( noun ) : power / empowerment / powerfulness / powerlessness
✅️ صفت ( adjective ) : empowered / empowering / powered / powerful / powerless
✅️ قید ( adverb ) : powerfully / powerlessly
✅ فعل ( verb ) : power / empower
✅️ اسم ( noun ) : power / empowerment / powerfulness / powerlessness
✅️ صفت ( adjective ) : empowered / empowering / powered / powerful / powerless
✅️ قید ( adverb ) : powerfully / powerlessly
توانمند، قابل اعتماد
به پشتوانه ی. . .
دارای نفوذ
مقبول
مورد قبول جامعه
مقبول
مورد قبول جامعه
مقتدرانه
صلاحیت داشتن
توانمندسازی شده، توانمند شده
توانمند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)