🔸 معادل فارسی:
مالکیت کارکنان / سهام داری کارمندان / شرکت های تحت مالکیت کارکنان
🔸 تعریف ها:
1. ساختاری که در آن کارکنان یک شرکت مالک بخشی یا تمام سهام آن هستند
مثال: Employee ownership gives workers a stake in the company’s success. مالکیت کارکنان به آن ها سهمی از موفقیت شرکت می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
2. مدلی مدیریتی که در آن کارکنان نه تنها سهام دارند، بلکه ممکن است در تصمیم گیری های کلان نیز مشارکت داشته باشند
مثال: In employee - owned companies, workers often have a voice in governance. در شرکت های تحت مالکیت کارکنان، کارگران اغلب در مدیریت نظر دارند.
🔸 مترادف ها:
employee - held company – worker - owned business – participatory ownership – shared equity
🔸 ریشه شناسی و کاربرد فرهنگی:
این مفهوم از دهه ی ۱۹۷۰ با تصویب قانون ERISA در آمریکا گسترش یافت. هدف اصلی: افزایش مشارکت کارکنان، حفظ فرهنگ سازمانی، و جلوگیری از فروش شرکت به سرمایه گذاران خارجی. در فارسی، معادل هایی مثل �مالکیت کارکنان�، �سهام داری کارمندان�، یا �شرکت های کارگرمحور� استفاده می شن.
مالکیت کارکنان / سهام داری کارمندان / شرکت های تحت مالکیت کارکنان
🔸 تعریف ها:
1. ساختاری که در آن کارکنان یک شرکت مالک بخشی یا تمام سهام آن هستند
مثال: Employee ownership gives workers a stake in the company’s success. مالکیت کارکنان به آن ها سهمی از موفقیت شرکت می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
2. مدلی مدیریتی که در آن کارکنان نه تنها سهام دارند، بلکه ممکن است در تصمیم گیری های کلان نیز مشارکت داشته باشند
مثال: In employee - owned companies, workers often have a voice in governance. در شرکت های تحت مالکیت کارکنان، کارگران اغلب در مدیریت نظر دارند.
🔸 مترادف ها:
🔸 ریشه شناسی و کاربرد فرهنگی:
این مفهوم از دهه ی ۱۹۷۰ با تصویب قانون ERISA در آمریکا گسترش یافت. هدف اصلی: افزایش مشارکت کارکنان، حفظ فرهنگ سازمانی، و جلوگیری از فروش شرکت به سرمایه گذاران خارجی. در فارسی، معادل هایی مثل �مالکیت کارکنان�، �سهام داری کارمندان�، یا �شرکت های کارگرمحور� استفاده می شن.