1. He was an unswerving empiri-cist with little time for theory.
[ترجمه گوگل]او یک تجربهگرای سرسخت بود که زمان کمی برای تئوری داشت
[ترجمه ترگمان]او یک empiri قوی و قوی بود - با زمان کمی برای تئوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک empiri قوی و قوی بود - با زمان کمی برای تئوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For empiricists, revisionism is no heresy; and heresy no bad thing, anyway.
[ترجمه گوگل]برای تجربه گرایان، رویزیونیسم بدعت نیست و بدعت چیز بدی نیست، به هر حال
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این بدعت، بدعت و بدعت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این بدعت، بدعت و بدعت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. For empiricists, the main mechanism of motivation is reinforcement.
[ترجمه گوگل]برای تجربه گرایان، مکانیسم اصلی انگیزش، تقویت است
[ترجمه ترگمان]برای empiricists، مکانیزم اصلی انگیزه تقویت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای empiricists، مکانیزم اصلی انگیزه تقویت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Even the most hardened empiricists start off with some idea of how the system might work.
[ترجمه گوگل]حتی سرسختترین تجربهگراها نیز با ایدههایی درباره نحوه عملکرد سیستم شروع میکنند
[ترجمه ترگمان]حتی the empiricists با ایده ای از نحوه کار این سیستم آغاز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی the empiricists با ایده ای از نحوه کار این سیستم آغاز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Kant takes on the tasks of empiricist aesthetics and makes psychological analysis and promotion of transcendental philosophy.
[ترجمه گوگل]کانت وظایف زیبایی شناسی تجربه گرایانه را بر عهده می گیرد و به تحلیل روان شناختی و ترویج فلسفه استعلایی می پردازد
[ترجمه ترگمان]کانت وظایف زیبایی شناسی empiricist را بر عهده می گیرد و تحلیل روان شناختی و ترویج فلسفه متعالی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کانت وظایف زیبایی شناسی empiricist را بر عهده می گیرد و تحلیل روان شناختی و ترویج فلسفه متعالی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The empiricist Dennis knew along without a solid philosophical foundation was perilous.
[ترجمه گوگل]دنیس تجربهگرا میدانست که بدون پایههای فلسفی مستحکم خطرناک است
[ترجمه ترگمان]The دنیس به همراه یک بنیاد فلسفی محکم به این نتیجه رسیده بود که یک بنیاد فلسفی محکم، خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The دنیس به همراه یک بنیاد فلسفی محکم به این نتیجه رسیده بود که یک بنیاد فلسفی محکم، خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Dennis was an empiricist before the movie was on the drawing board.
[ترجمه گوگل]دنیس قبل از اینکه فیلم روی تابلوی نقاشی قرار بگیرد یک تجربه گرا بود
[ترجمه ترگمان]دنیس پیش از آنکه فیلم روی تخته نقاشی باشد یک empiricist بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دنیس پیش از آنکه فیلم روی تخته نقاشی باشد یک empiricist بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The individual empiricist prides himself on being hard - headed.
[ترجمه گوگل]تجربهگرای فردی به خود میبالد که سرسخت است
[ترجمه ترگمان]The فردی به شدت به خود می بالد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The فردی به شدت به خود می بالد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In contrast to Formalism and structuralism, the New Criticism was empiricist and humanistic.
[ترجمه گوگل]در مقابل فرمالیسم و ساختارگرایی، نقد جدید تجربه گرایانه و اومانیستی بود
[ترجمه ترگمان]در مقابل Formalism و structuralism، نقد جدید empiricist و humanistic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مقابل Formalism و structuralism، نقد جدید empiricist و humanistic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is just this denial of anything beyond what is directly given in experience that marks Berkeley out as an empiricist.
[ترجمه گوگل]همین انکار هر چیزی فراتر از آنچه مستقیماً در تجربه ارائه شده است، برکلی را به عنوان یک تجربه گرا مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]این تنها انکار چیزی فراتر از چیزی است که مستقیما در تجربه نشان داده می شود که برکلی را به عنوان یک empiricist نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تنها انکار چیزی فراتر از چیزی است که مستقیما در تجربه نشان داده می شود که برکلی را به عنوان یک empiricist نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Berkeleyan idealism is the view, propounded by the Irish empiricist George Berkeley, that the objects of perception are actually ideas in the mind.
[ترجمه گوگل]ایدهآلیسم برکلی دیدگاهی است که توسط تجربهگرای ایرلندی جورج برکلی مطرح شد، مبنی بر اینکه ابژههای ادراک در واقع ایدههایی در ذهن هستند
[ترجمه ترگمان]ایده آلیسم Berkeleyan دیدگاهی است که توسط the ایرلندی جورج برکلی مطرح شده است که اشیا ادراک در واقع در ذهن ایده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایده آلیسم Berkeleyan دیدگاهی است که توسط the ایرلندی جورج برکلی مطرح شده است که اشیا ادراک در واقع در ذهن ایده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was not until Kant ( See later ) that empiricist and rationalist strains were bought together.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که کانت (نگاه کنید به بعد) بود که سویه های تجربه گرایانه و عقل گرا با هم خریداری شدند
[ترجمه ترگمان]تا زمان کانت (مراجعه به بعدها)، empiricist و strains rationalist با هم خریداری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا زمان کانت (مراجعه به بعدها)، empiricist و strains rationalist با هم خریداری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Since Hume, the problem of induction had been a baffled western empiricist scientists and philosophers.
[ترجمه گوگل]از زمان هیوم، مسئله استقراء دانشمندان و فیلسوفان تجربهگرای غربی را گیج کرده بود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هیوم، مساله القا، دانشمندان و فیلسوفان غربی سردرگم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هیوم، مساله القا، دانشمندان و فیلسوفان غربی سردرگم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The mistakes he has made this time are Right deviationist and empiricist in nature.
[ترجمه گوگل]اشتباهاتی که او این بار مرتکب شده، ماهیت انحراف راست و تجربه گرایانه دارد
[ترجمه ترگمان]اشتباهاتی که او این بار مرتکب شده است، در ذات deviationist و empiricist در طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اشتباهاتی که او این بار مرتکب شده است، در ذات deviationist و empiricist در طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید