1. Parents, who don't empathise with their child are quick to deform their child's personality.
[ترجمه گوگل]والدینی که با کودک خود همدلی نمی کنند، به سرعت شخصیت فرزند خود را تغییر می دهند
[ترجمه ترگمان]والدین که با فرزند خود همدردی نمی کنند به سرعت شخصیت کودک خود را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والدین که با فرزند خود همدردی نمی کنند به سرعت شخصیت کودک خود را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What is more, those who choose not to empathise may enable real monsters.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کسانی که ترجیح می دهند همدلی نکنند، ممکن است هیولاهای واقعی را فعال کنند
[ترجمه ترگمان]آنچه بیشتر است، آن هایی که نمی توانند همدردی کنند ممکن است به هیولاهای واقعی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آنچه بیشتر است، آن هایی که نمی توانند همدردی کنند ممکن است به هیولاهای واقعی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They might empathise with the human "plate", you see, and be unable to enjoy their meal.
[ترجمه AhmadReza] زمانی که دیگران در بشقاب شما دخالت کنند شما متوجه خواهید شد که نمی توانید از غذای خود لذت ببرید.|
[ترجمه گوگل]می بینید که آنها ممکن است با "بشقاب" انسان همدلی کنند و نتوانند از غذای خود لذت ببرند[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است با \"بشقاب انسان\" همدردی کنند، می بینید و قادر به لذت بردن از غذای خود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. And how can we empathise with them if we don't have an emotional vocabulary to draw on?
[ترجمه گوگل]و چگونه می توانیم با آنها همدلی کنیم اگر واژگان عاطفی برای استفاده از آن نداریم؟
[ترجمه ترگمان]و چگونه می توانیم با آن ها همدردی کنیم اگر واژگان عاطفی برای ترسیم نداشته باشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و چگونه می توانیم با آن ها همدردی کنیم اگر واژگان عاطفی برای ترسیم نداشته باشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A woman who can't empathise with the plights of other women, or even listen to the people around her, is not someone who should be in the White House.
[ترجمه گوگل]زنی که نمی تواند با مشکلات زنان دیگر همدردی کند یا حتی به صحبت های اطرافیانش گوش دهد، کسی نیست که باید در کاخ سفید باشد
[ترجمه ترگمان]زنی که نمی تواند با خانواده زنان دیگر همدردی کند و یا حتی به اطرافیان خود گوش دهد، کسی نیست که باید در کاخ سفید حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنی که نمی تواند با خانواده زنان دیگر همدردی کند و یا حتی به اطرافیان خود گوش دهد، کسی نیست که باید در کاخ سفید حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Because it enables viewers to empathise and identify with a woman encountering these harms, it opens up especially valuable discussions of the pornography issue.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بینندگان را قادر میسازد تا با زنی که با این آسیبها مواجه میشوند همدلی و همذات پنداری کنند، بحثهای ارزشمندی را در مورد موضوع پورنوگرافی باز میکند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که به بینندگان امکان می دهد که همدردی کنند و با زنی که با این آسیب ها برخورد می کنند، همدردی کند، به خصوص بحث های ارزشمندی در مورد مساله پورنوگرافی وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که به بینندگان امکان می دهد که همدردی کنند و با زنی که با این آسیب ها برخورد می کنند، همدردی کند، به خصوص بحث های ارزشمندی در مورد مساله پورنوگرافی وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Her ability to empathise and her fearless courage in holding up her own dark past to the limelight, meant she could really connect with her guests and her audience.
[ترجمه گوگل]توانایی او در همدلی و شجاعت بی باک او در نگه داشتن گذشته تاریک خود در کانون توجه، به این معنی بود که او واقعاً می توانست با مهمانان و مخاطبانش ارتباط برقرار کند
[ترجمه ترگمان]توانایی او در همدردی با شهامت بی باک او در نگه داشتن گذشته تاریک خود به کانون توجه، به این معنا بود که او واقعا می توانست با میهمانان خود و حضار ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانایی او در همدردی با شهامت بی باک او در نگه داشتن گذشته تاریک خود به کانون توجه، به این معنا بود که او واقعا می توانست با میهمانان خود و حضار ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Davis said: "I empathise with a lot of what John said last week about the practice being difficult, it's difficult to reinvent your motivation. "
[ترجمه گوگل]دیویس گفت: "من با بسیاری از چیزهایی که جان هفته گذشته در مورد دشوار بودن تمرین گفت، همدلی می کنم، اختراع مجدد انگیزه خود دشوار است "
[ترجمه ترگمان]دیویس گفت: \" من با چیزهای زیادی که جان هفته پیش در مورد این تمرین گفت، همدردی می کنم، تغییر دادن انگیزه تان دشوار است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیویس گفت: \" من با چیزهای زیادی که جان هفته پیش در مورد این تمرین گفت، همدردی می کنم، تغییر دادن انگیزه تان دشوار است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We laugh at their foolishness, yet we also empathise with the burdens they bear.
[ترجمه گوگل]ما به حماقت آنها می خندیم، با این حال با بارهایی که آنها به دوش می کشند همدلی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به حماقت آن ها می خندیم، با این حال، ما نیز با باری که آن ها حمل می کنند، زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به حماقت آن ها می خندیم، با این حال، ما نیز با باری که آن ها حمل می کنند، زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What is more, those who choose not to empathise may enable real monsters. For without ever committing an act of outright evil ourselves, we collude with it, through our own apathy.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کسانی که ترجیح می دهند همدلی نکنند، ممکن است هیولاهای واقعی را فعال کنند زیرا بدون اینکه خودمان هیچ گاه مرتکب یک عمل شیطانی آشکار شویم، از طریق بی علاقگی خود با آن تبانی می کنیم
[ترجمه ترگمان]آنچه بیشتر است، آن هایی که نمی توانند همدردی کنند ممکن است به هیولاهای واقعی کمک کنند چون بی آن که هرگز مرتکب عمل زشتی شویم، با آن در حالی که apathy خود را در دست داریم، با آن همدست می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آنچه بیشتر است، آن هایی که نمی توانند همدردی کنند ممکن است به هیولاهای واقعی کمک کنند چون بی آن که هرگز مرتکب عمل زشتی شویم، با آن در حالی که apathy خود را در دست داریم، با آن همدست می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They finally chose goats, reasoning that no one could empathise with a creature as ugly as a goat.
[ترجمه گوگل]آنها در نهایت بزها را انتخاب کردند، به این دلیل که هیچ کس نمی تواند با موجودی به زشتی یک بز همدردی کند
[ترجمه ترگمان]بالاخره بزها را انتخاب کردند و استدلال کردند که هیچ کس نمی تواند مانند یک بز با موجودی زشت رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بالاخره بزها را انتخاب کردند و استدلال کردند که هیچ کس نمی تواند مانند یک بز با موجودی زشت رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Anxiety, panic, insomnia and the rest are a part of the human condition - everyone can empathise to some extent.
[ترجمه گوگل]اضطراب، وحشت، بی خوابی و بقیه بخشی از شرایط انسان است - همه می توانند تا حدی همدردی کنند
[ترجمه ترگمان]اضطراب، اضطراب، بیخوابی و بقیه بخشی از شرایط انسانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اضطراب، اضطراب، بیخوابی و بقیه بخشی از شرایط انسانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Email has made it increasingly acceptable to break news that people don't want to hear while opting out of having to listen to them hearing what you have to say, and empathise with their response.
[ترجمه گوگل]ایمیل به طور فزایندهای پذیرفتن اخبار فوری است که مردم نمیخواهند بشنوند، در حالی که از شنیدن حرفهای شما و همدلی با پاسخ آنها خودداری میکنند
[ترجمه ترگمان]ایمیل به طور فزاینده ای برای شکستن اخبار قابل قبول است که مردم نمی خواهند هنگام انتخاب شدن با شنیدن آنچه شما باید بگویید، و با واکنش آن ها همدردی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایمیل به طور فزاینده ای برای شکستن اخبار قابل قبول است که مردم نمی خواهند هنگام انتخاب شدن با شنیدن آنچه شما باید بگویید، و با واکنش آن ها همدردی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. By healing the pain buried within childhood, parents can learn to empathise with the pain their children suffer.
[ترجمه گوگل]با التیام درد مدفون در دوران کودکی، والدین می توانند یاد بگیرند که با دردی که فرزندانشان می کشند همدلی کنند
[ترجمه ترگمان]با درمان درد دفن شده در دوران کودکی، والدین می توانند با درد کودکان خود همدردی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با درمان درد دفن شده در دوران کودکی، والدین می توانند با درد کودکان خود همدردی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In its arguably most transformative and revelatory capacity, it is the power that enables us to empathise with humans whose experiences we have never shared.
[ترجمه گوگل]مسلماً در تغییردهندهترین و وحیکنندهترین ظرفیتش، این قدرتی است که ما را قادر میسازد تا با انسانهایی که تجربههایشان را هرگز به اشتراک نگذاشتهایم همدلی کنیم
[ترجمه ترگمان]این قدرت است که ما را قادر می سازد که با انسان ها همدردی کنیم که تجربیات آن ها هرگز به اشتراک گذاشته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قدرت است که ما را قادر می سازد که با انسان ها همدردی کنیم که تجربیات آن ها هرگز به اشتراک گذاشته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید