• : تعریف: a small icon made of typed keyboard characters used in electronic communication to convey the mood of the writer.
جمله های نمونه
1. The demo will consist 4 emoticon buttons namely Kiss, Hold Hands, Hug and Wink.
[ترجمه نوید] ᴡⁱˢʰ ⁱ ᴄᵒᵘˡᵈ ʜᵒˡᵈ ʏᵒᵘʳ ʜᵃⁿᵈˢ ᴀᵍᵃⁱⁿ!
|
[ترجمه گوگل]دمو شامل 4 دکمه شکلک به نام های بوسه، دست نگه دارید، در آغوش گرفتن و چشمک خواهد بود [ترجمه ترگمان]نمایش شامل ۴ دکمه emoticon به نام کیس، دست نگه داشتن، چشمک زدن و چشمک زدن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This allows you to change the emoticon theme that should be used.
[ترجمه گوگل]این به شما امکان می دهد تم شکلک مورد استفاده را تغییر دهید [ترجمه ترگمان]این به شما این امکان را می دهد که تم emoticon را که باید مورد استفاده قرار گیرد، تغییر دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Emoji Plus - Best Emoticon Keyboard!
[ترجمه گوگل]Emoji Plus - بهترین صفحه کلید شکلک! [ترجمه ترگمان]Emoji Plus - بهترین صفحه کلید Emoticon! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I don't suppose an emoticon is better than a real smile, or a real hug.
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم شکلک بهتر از یک لبخند واقعی یا یک آغوش واقعی باشد [ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم an از یک لبخند واقعی بهتر باشد، یا یک بغل واقعی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Step 8 – Your emoticon now shows up and you can use it.
[ترجمه گوگل]مرحله 8 - شکلک شما اکنون نشان داده می شود و می توانید از آن استفاده کنید [ترجمه ترگمان]مرحله ۸ - تنظیمات شما اکنون نشان داده می شود و شما می توانید از آن استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An emoticon made the list for the first time.
[ترجمه گوگل]یک شکلک برای اولین بار در لیست قرار گرفت [ترجمه ترگمان]An لیست را برای اولین بار تهیه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. An emoticon is a textual portrayal of a writer's mood or facial expression.
[ترجمه گوگل]شکلک یک تصویر متنی از حالات یا حالت چهره نویسنده است [ترجمه ترگمان]An تصویری از حالات چهره و حالات چهره نویسنده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Could not find suitable place to install emoticon themes into.
[ترجمه گوگل]مکان مناسبی برای نصب تم های شکلک پیدا نشد [ترجمه ترگمان]پیدا کردن محل مناسب برای نصب تم emoticon ممکن نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You can modify this emoticon by changing the information below.
[ترجمه گوگل]با تغییر اطلاعات زیر می توانید این شکلک را تغییر دهید [ترجمه ترگمان]شما می توانید این emoticon را با تغییر اطلاعات زیر اصلاح کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The smiley : emoticon users were amongst the least irritating types of emailer.
[ترجمه گوگل]شکلک : کاربران شکلک در میان انواع ایمیل رسان کمتر تحریک کننده بودند [ترجمه ترگمان]The: کاربران emoticon در میان انواع آزار دهنده of بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Recently it has found a new life among Chinese youth as an emoticon to express a bad mood, since it also looks like a face crying out in a pictographic version of Edvard Munch's "The Scream. "
[ترجمه گوگل]اخیراً زندگی جدیدی در میان جوانان چینی به عنوان شکلک برای بیان حال بد پیدا کرده است، زیرا در نسخه ای تصویری از ادوارد مونک "جیغ" نیز مانند چهره ای است که فریاد می زند [ترجمه ترگمان]اخیرا یک زندگی جدید در بین جوانان چینی به عنوان یک emoticon برای بیان یک وضعیت بد پیدا کرده است، چرا که شبیه به چهره ای است که در نسخه pictographic از \"The\" \" گریه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Today whilst chatting with my mum on msn she unintentionally sends me an animated emoticon of a penis jerking off repeatedly.
[ترجمه گوگل]امروز در حالی که با مادرم در msn چت می کنم، او ناخواسته یک شکلک متحرک از آلت تناسلی که مکرراً تکان می خورد برای من ارسال می کند [ترجمه ترگمان]امروز در حالی که با مادرم مشغول گپ زدن با مادرم بود، او به طور غیر ارادی به من یک emoticon پر شور و نشاط یک آلت را می دهد که مدام از این طرف و آن طرف می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But this news about how I am perceived did get me thinking that it would be enjoyable to make some new friends over in the land of the paper dragon and the blinking emoticon.
[ترجمه گوگل]اما این خبر در مورد درک من باعث شد به این فکر کنم که پیدا کردن چند دوست جدید در سرزمین اژدهای کاغذی و شکلک چشمک زن لذت بخش خواهد بود [ترجمه ترگمان]اما این خبر در مورد این که چطور من درک شدم باعث شد فکر کنم که دیدن بعضی از دوستان جدید در سرزمین اژدها و پلک زدن blinking لذت بخش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Provide the information requested below to create and add your emoticon.
[ترجمه گوگل]اطلاعات درخواست شده در زیر را برای ایجاد و افزودن شکلک خود ارائه دهید [ترجمه ترگمان]اطلاعات خواسته شده در زیر را برای ایجاد و اضافه کردن emoticon به آن ها ارائه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[کامپیوتر] نماد احساس . - نشان احساسی علامتی که بیانگر در جهره است . و در پست الکترونیکی به کار می رود . مثلاً علامت (: بیانگر نیشخند زدن، و علامت (- بیانگر زبان در گونه ی صورت است .
انگلیسی به انگلیسی
• (internet) type of icon in the shape of a face that show emotions and expressions like a human face (such as a smiley face)
پیشنهاد کاربران
استیکر
emoticon ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: شکلک تعریف: تصویری کوچک که معمولاً ترکیبی از چند نویسه است و به طور قراردادی حالت یا احساس خاصی را بیان میکند
شکلک نیست بلکه نماد هایی مانند؛ ۱ - : - ) ۲ - : - ( ۳ - : - / و . . . . است!
emotion icon نماد احساسات
نمادی است بیانگر احساسات ما، که در پیامهای الکترونیکی به کار می رود it's symbolic of our feelings, which are used in electonic messages