emigrate

/ˈeməˌɡret//ˈemɪɡreɪt/

معنی: مهاجرت کردن، بکشور دیگر رفتن، میهن گزیدن
معانی دیگر: (از داخل به خارج از کشور مهاجرت کردن نه بالعکس - واروی: درون کوچ کردن immigrate) برون کوچ کردن، برون کوچیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: emigrates, emigrating, emigrated
مشتقات: emigrative (adj.)
• : تعریف: to leave one country or region, usu. the country of origin, in order to settle in another.

- Her ancestors emigrated from Ireland during the famine and came to the United States.
[ترجمه گوگل] اجداد او در زمان قحطی از ایرلند مهاجرت کردند و به ایالات متحده آمدند
[ترجمه ترگمان] نیاکان او در دوران قحطی از ایرلند مهاجرت کرده و به آمریکا مهاجرت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they emigrate from many countries but most of them wish to immigrate to north america
آنان از کشورهای متعدد برون کوچ می کنند ولی اکثرشان می خواهند به امریکای شمالی درون کوچ کنند.

2. job scarcity forces young people to emigrate
فقدان کار جوانان را مجبور به مهاجرت می کند.

3. the conditions that induced many young people to emigrate
شرایطی که خیلی از جوانان را ناچار به مهاجرت می کرد.

4. Nazi anti-Semitism forced him to emigrate to the USA.
[ترجمه گوگل]یهودی ستیزی نازی او را مجبور به مهاجرت به ایالات متحده کرد
[ترجمه ترگمان]ضد سامی گرایی او را مجبور به مهاجرت به آمریکا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's decided to emigrate and start a new life in America.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفته است که مهاجرت کند و زندگی جدیدی را در آمریکا آغاز کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت مهاجرت کند و زندگی جدیدی را در آمریکا آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was inhibited from making the decision to emigrate by the thought of her mother's loneliness.
[ترجمه گوگل]فکر تنهایی مادرش او را از تصمیم گیری برای مهاجرت باز داشت
[ترجمه ترگمان]از این که به خاطر تنهایی مادرش تصمیم گرفته بود این تصمیم را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Go back there? I'd sooner emigrate!
[ترجمه گوگل]برگرد اونجا؟ من زودتر مهاجرت می کنم!
[ترجمه ترگمان]برگرد اونجا؟ من زودتر کوچ می کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They decided to emigrate to the U. S. to live in New York.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند برای زندگی در نیویورک به ایالات متحده مهاجرت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند تا به ایالات متحد مهاجرت کنند اس تا در نیویورک زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Later they emigrate to Pittsburg, but can never escape their tangled past.
[ترجمه گوگل]بعداً آنها به پیتسبورگ مهاجرت می کنند، اما هرگز نمی توانند از گذشته درهم و برهم خود فرار کنند
[ترجمه ترگمان]بعدها به to می روند، اما هرگز نمی توانند از گذشته their فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is no need for them to emigrate to make money.
[ترجمه گوگل]برای کسب درآمد نیازی به مهاجرت نیست
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که آن ها مهاجرت کنند تا پول بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He no longer wishes to emigrate and is planning to write his memoirs.
[ترجمه گوگل]او دیگر تمایلی به مهاجرت ندارد و قصد دارد خاطراتش را بنویسد
[ترجمه ترگمان]او دیگر تمایلی به مهاجرت ندارد و قصد دارد خاطرات خود را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Whether companies would carry out their threat to emigrate is debatable, with the huge costs that it would entail.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا شرکت‌ها تهدید خود را برای مهاجرت عملی می‌کنند یا نه، با هزینه‌های هنگفتی که به دنبال دارد، قابل بحث است
[ترجمه ترگمان]این که آیا شرکت ها تهدیدی برای مهاجرت خواهند داشت یا نه، با هزینه های عظیمی که در پی خواهد داشت، قابل بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Already, 150 people emigrate each week, draining Hong Kong's talent, wealth and middle-class ballast.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، 150 نفر در هفته مهاجرت می کنند، که استعداد، ثروت و بالادستی طبقه متوسط ​​هنگ کنگ را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ۱۵۰ نفر هر هفته مهاجرت می کنند و استعداد، ثروت و بالاست طبقه متوسط هنگ کنگ را تخلیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People wishing to emigrate would no longer need to prove that they had close relatives in the destination country.
[ترجمه گوگل]افرادی که مایل به مهاجرت هستند دیگر نیازی به اثبات داشتن اقوام نزدیک در کشور مقصد ندارند
[ترجمه ترگمان]افرادی که مایل به مهاجرت هستند دیگر نیازی به اثبات این نیست که خویشاوندان نزدیک خود را در کشور مقصد داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many people have to emigrate leaving the women and children behind.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم مجبور به مهاجرت هستند و زنان و کودکان را پشت سر می گذارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم باید مهاجرت کنند و زنان و کودکان را پشت سر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهاجرت کردن (فعل)
colonize, emigrate, transplant, out-migrate

بکشور دیگر رفتن (فعل)
emigrate

میهن گزیدن (فعل)
emigrate

تخصصی

[ریاضیات] مهاجرت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• leave one's own country to settle in another
if you emigrate, you leave your native country to live in another country.

پیشنهاد کاربران

ترک کردن کشور خود به منظور سکونت در کشور دیگر
دوستان به تفاوت این واژه توجه کنین:
۱. Emigrate
۲. Immigrate
اولی به معنی "ترک کردن" کشوری است و دومی به معنی "آمدن به" کشوری.
مثال:
Many people had to emigrate from europe during the nazi period
He immigrated to brazil in search of a better life.
I emigrated from Iran and I immigrated to the U. S.
تفاوت migrate و emigrate رو بدونید:
•Migrate :
برای کوچ حیوانات
مهاجرت انسانها از جایی به جایی دیگر به منظور یافتن شغل
•Emigrate: فقط برای مهاجرت انسان از وطن به کشوری دیگر به منظور زندگی.
#longman
مهاجر
رفتن از کشور خودمان به کشوری دیگر ( OPP:Immigrate )
زموژیدن
zomužidan

بپرس