1. Emerson took his thirst for new religion to the college circuit.
[ترجمه گوگل]امرسون عطش خود را برای دین جدید به مدار کالج برد
[ترجمه ترگمان]امرسون تشنگی خود را برای مذهب جدید به مدار دانشکده برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امرسون تشنگی خود را برای مذهب جدید به مدار دانشکده برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Emerson concedes that the new Clinton administration sometimes failed to communicate effectively.
[ترجمه گوگل]امرسون اعتراف می کند که دولت جدید کلینتون گاهی اوقات نتوانست به طور مؤثر ارتباط برقرار کند
[ترجمه ترگمان]امرسون تصدیق می کند که دولت جدید کلینتون گاهی نتوانسته است به طور موثر ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امرسون تصدیق می کند که دولت جدید کلینتون گاهی نتوانسته است به طور موثر ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Emerson recognized the enemy and recoiled against it, pleading that the nation be rebuilt solely on the rights of man.
[ترجمه گوگل]امرسون دشمن را شناخت و در برابر آن عقب نشینی کرد و درخواست کرد که ملت تنها بر اساس حقوق بشر بازسازی شود
[ترجمه ترگمان]امرسون دشمن را شناخته است و با آن عقب نشینی می کند و التماس می کند که ملت تنها بر روی حقوق بشر بازسازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امرسون دشمن را شناخته است و با آن عقب نشینی می کند و التماس می کند که ملت تنها بر روی حقوق بشر بازسازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Emerson had begun his career with Lotus in 1970, scoring his first grandprix victory at Watkins Glen in 197
[ترجمه گوگل]امرسون کار خود را با لوتوس در سال 1970 آغاز کرده بود و اولین پیروزی خود را در گرندپری در واتکینز گلن در سال 197 به دست آورد
[ترجمه ترگمان]امرسون کار خود را با لوتوس in در سال ۱۹۷۰ آغاز کرده و اولین پیروزی his را در دست واتکینز و ۱۹۷ بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امرسون کار خود را با لوتوس in در سال ۱۹۷۰ آغاز کرده و اولین پیروزی his را در دست واتکینز و ۱۹۷ بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Often Emerson found himself so far beyond nature that all concrete particularity vanished.
[ترجمه گوگل]امرسون اغلب آنقدر خود را فراتر از طبیعت میدید که تمام ویژگیهای انضمامی ناپدید میشد
[ترجمه ترگمان]اغلب امرسون خود را بسیار فراتر از طبیعت یافت که همه خصوصیات بتونی از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب امرسون خود را بسیار فراتر از طبیعت یافت که همه خصوصیات بتونی از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Emerson talks about listening to that inner voice and going with it, all voices to the contrary.
[ترجمه گوگل]امرسون در مورد گوش دادن به آن صدای درونی و همراهی با آن صحبت می کند، همه صداها برعکس هستند
[ترجمه ترگمان]امرسون در مورد گوش دادن به صدای درونی و رفتن با آن صحبت می کند، همه صداها به عکس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امرسون در مورد گوش دادن به صدای درونی و رفتن با آن صحبت می کند، همه صداها به عکس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Paul Emerson and Steve Lindsay wrote the paper, which all investigators edited.
[ترجمه گوگل]پل امرسون و استیو لیندسی مقاله را نوشتند که همه محققین آن را ویرایش کردند
[ترجمه ترگمان]پل امرسون و استیو لیندزی (Lindsay Lohan)این مقاله را نوشتند، که همه محققان آن را ویرایش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پل امرسون و استیو لیندزی (Lindsay Lohan)این مقاله را نوشتند، که همه محققان آن را ویرایش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To enlarge on an Emerson statement mentioned earlier: the organization is only half itself; the other half is its expression.
[ترجمه گوگل]برای بزرگتر کردن بیانیه امرسون که قبلاً ذکر شد: سازمان فقط نیمی از خودش است نیم دیگر بیان آن است
[ترجمه ترگمان]برای بزرگ کردن یک بیانیه امرسون که قبلا گفته شد: سازمان تنها نیمی از خود را تشکیل می دهد؛ نیمه دیگر بیان آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای بزرگ کردن یک بیانیه امرسون که قبلا گفته شد: سازمان تنها نیمی از خود را تشکیل می دهد؛ نیمه دیگر بیان آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The tensions and ambiguities of the dualities that Emerson tried to hold together could not be explicated logically or reconciled philosophically.
[ترجمه گوگل]تنشها و ابهامات دوگانگیهایی که امرسون میکوشید در کنار هم نگه دارد را نمیتوان بهطور منطقی توضیح داد یا از نظر فلسفی آشتی داد
[ترجمه ترگمان]تنش ها و ابهامات of که امرسون سعی داشت با هم حفظ کند، نمی تواند به طور منطقی explicated باشد و یا به طور فلسفی سازش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنش ها و ابهامات of که امرسون سعی داشت با هم حفظ کند، نمی تواند به طور منطقی explicated باشد و یا به طور فلسفی سازش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. At the front of the church, Emerson Seabreeze electric fans on wheeled stands faced the congregation.
[ترجمه گوگل]در جلوی کلیسا، پنکههای برقی Emerson Seabreeze روی پایههای چرخدار روبهروی جماعت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در جلوی کلیسا، امرسون seabreeze پنکه برقی روی صندلی های چرخدار جلوی جماعت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در جلوی کلیسا، امرسون seabreeze پنکه برقی روی صندلی های چرخدار جلوی جماعت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ms. Emerson made a few brief but apposite remarks about the incident.
[ترجمه گوگل]خانم امرسون چند اظهارات کوتاه اما درست در مورد این حادثه بیان کرد
[ترجمه ترگمان]خانم امرسون اظهار نظر مختصر اما apposite در مورد این حادثه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خانم امرسون اظهار نظر مختصر اما apposite در مورد این حادثه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Therefore Paige Emerson is not an antiques dealer!
[ترجمه گوگل]بنابراین پیج امرسون فروشنده عتیقه فروشی نیست!
[ترجمه ترگمان]بنابراین Paige امرسون یک تاجر antiques نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین Paige امرسون یک تاجر antiques نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There, Emerson made a superb start but got caught in traffic at the first left-hander.
[ترجمه گوگل]در آنجا امرسون شروع فوق العاده ای داشت اما با اولین چپ دست در ترافیک گرفتار شد
[ترجمه ترگمان]در آنجا امرسون کار فوق العاده ای انجام داد اما در اولین سمت چپ - hander در ترافیک گیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در آنجا امرسون کار فوق العاده ای انجام داد اما در اولین سمت چپ - hander در ترافیک گیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید