emersion

/ɪˈmɜːrʒən//iːˈmɜːʃən/

معنی: ظهور، پیدایش، خروج، ظهور ثانی
معانی دیگر: نمایانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the reappearance of an astronomical body from concealment by another, as by an eclipse; egress. (Cf. immersion.)

جمله های نمونه

1. Another factor inimical to corals is prolonged emersion, but resistance to this varies with the species.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عوامل دشمن مرجان ها ظهور طولانی مدت است، اما مقاومت در برابر این با گونه متفاوت است
[ترجمه ترگمان]عامل دیگری که مغایر با مرجان ها است، طولانی مدت است، اما مقاومت در برابر این موضوع با گونه ها فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Electric air heaters emersion heaters, heater tubes after burners, flange heaters.
[ترجمه گوگل]بخاری های برقی هوا بخاری های ظهور، لوله های بخاری پس از مشعل، بخاری های فلنجی
[ترجمه ترگمان]گرم کن های هوا، گرم کن های هیتر بعد از روشن کردن burners، tubes flange
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The utility model belongs to an ophthalmology emersion technique sphere, specifically relates to a non-penetration integral artificial cornea for artificial organs.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند متعلق به یک حوزه تکنیک ظهور چشم پزشکی است، به طور خاص به قرنیه مصنوعی غیرقابل نفوذ برای اندام های مصنوعی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی متعلق به حوزه تکنیکی ophthalmology است که به طور خاص به قرنیه مصنوعی غیر - برای اندام های مصنوعی مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Analysis and the emersion that judge low spending reach its reason, offered corresponding processing measure proposal.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل و ظهوری که در مورد هزینه‌های کم قضاوت می‌کند به دلیل خود می‌رسد، پیشنهاد اندازه‌گیری پردازش مربوطه را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]تحلیل و the که هزینه های پایین را قضاوت می کنند، پیشنهاد اندازه پردازش مربوطه را پیشنهاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What they use special perspective and footing emersion China is true with true China.
[ترجمه گوگل]آنچه آنها از چشم انداز ویژه و ظهور پایه چین استفاده می کنند در مورد چین واقعی صادق است
[ترجمه ترگمان]آنچه که آن ها از دیدگاه خاص و جایگاه خود ارائه می کنند، چین با چین واقعی درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crawled under emersion - heater, again, to turn stop - cock & take a shower; contact plumber, again, to fix.
[ترجمه گوگل]خزیدن زیر ظهور - بخاری، دوباره، به نوبه خود توقف - خروس و دوش گرفتن برای تعمیر دوباره با لوله کش تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]دوباره با آب گرم کن دوباره، دوباره، برای تبدیل -، یک دوش می گیرم؛ دوباره لوله کش تماس می گیرم، تا درستش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. PEOPLE"resorts to documentary to form the base of the program, uses many methods like nuncupation, image data, detail emersion to show the lives of the ones in the story. "
[ترجمه گوگل]PEOPLE "برای تشکیل پایه برنامه به مستند متوسل می شود، از روش های زیادی مانند جداسازی، داده های تصویری، ظهور جزئیات برای نشان دادن زندگی افراد در داستان استفاده می کند "
[ترجمه ترگمان]مردم به مستند ساختن پایه برنامه متوسل می شوند و از روش های بسیاری مانند nuncupation، داده های تصویری، جزئیات، ارائه می کنند تا زندگی آن هایی که در این داستان زندگی می کنند را نشان دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So, Dithyramb spirit and Sartre's existentialism get the art emersion in her novels.
[ترجمه گوگل]بنابراین، روح دیتیرامب و اگزیستانسیالیسم سارتر در رمان‌های او ظهور و بروز پیدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، روح Dithyramb و اگزیستانسیالیسم سارتر، هنر را در رمان خود به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper makes some deep research on the self- optimizing control method and realizes a visualized emersion of the vehicle anti-lock braking system (ABS).
[ترجمه گوگل]این مقاله تحقیقات عمیقی را در مورد روش کنترل خودبهینه‌سازی انجام می‌دهد و ظهور تصویری از سیستم ترمز ضد قفل خودرو (ABS) را محقق می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله تحقیقات عمیقی بر روی روش کنترل خود - بهینه سازی انجام می دهد و ارائه تصویری از سیستم ترمز ضد قفل خودرو (ABS)را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Designers will succeed in developing the integral design more efficiently-from the emersion of conception, the architectural design, the detail design, shop drawing to the on-the-spot construction.
[ترجمه گوگل]طراحان در توسعه کارآمدتر طراحی یکپارچه موفق خواهند شد - از ظهور مفهوم، طراحی معماری، طراحی جزئیات، طراحی فروشگاه تا ساخت و ساز در محل
[ترجمه ترگمان]طراحان در توسعه طراحی انتگرال به طور موثر - از زمان لقاح، طراحی معماری، طراحی دقیق، طراحی فروشگاه به ساختمان در محل موفق خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Shandong that held in Jinan on January 18 saves nutria breed aquatics to develop a seminar also emersion breed aquatics future and dawn.
[ترجمه گوگل]شاندونگ که در 18 ژانویه در جینان برگزار شد، آبزیان نژاد nutria را نجات می‌دهد تا سمیناری نیز برای پرورش آبزیان در آینده و سپیده دم برگزار شود
[ترجمه ترگمان]این شاندونگ که در Jinan در روز ۱۸ ژانویه در Jinan برگزار شد، از نژاد nutria برای توسعه یک سمینار که آینده و آینده aquatics را پرورش می دهد، جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its produce means cent to be innovation knowledge production and emersion knowledge to produce.
[ترجمه گوگل]تولید آن به معنای درصد تولید دانش نوآوری و دانش ظهور برای تولید است
[ترجمه ترگمان]تولید آن به معنای سنت برای تولید دانش نوآوری و ارائه دانش جدید به محصول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظهور (اسم)
development, advent, manifestation, appearance, apparition, emersion, ostentation, loose, outburst, conspicuity, epiphany

پیدایش (اسم)
appearance, emersion, genesis, birth, infrastructure, nativity, coming into existence

خروج (اسم)
emersion, emergence, exhaust, outgo, exodus, transpiration, egress, exit, egression

ظهور ثانی (اسم)
emersion

انگلیسی به انگلیسی

• condition of standing out from something which surrounds (as in water, hills, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس