emendation

/ˌiːmenˈdeɪʃn̩//ˌiːmenˈdeɪʃn̩/

معنی: اصلاح
معانی دیگر: (متن و نوشتار علمی یا ادبی) حک و اصلاح، تصحیح، راست داشت، بهسازی متن

جمله های نمونه

1. textual emendations made by the editor.
[ترجمه گوگل]اصلاحات متنی که توسط ویرایشگر انجام شده است
[ترجمه ترگمان]emendations متنی که توسط سردبیر به چاپ رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A study of these emendations reveals countless examples of the replacement of one stylistic variant by another.
[ترجمه گوگل]مطالعه این اصلاحات نمونه های بی شماری از جایگزینی یک نوع سبک با دیگری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مطالعه این تغییرات، مثال های بی شماری از جایگزینی یک نوع سبک را توسط دیگری نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Non - linear self - emendation and temperature - bias self - compensate techniques of array silicon piezoresistive pressure, acceleration sensor is also reported.
[ترجمه گوگل]تکنیک های غیرخطی خود اصلاحی و دما- بایاس خود جبرانی آرایه سیلیکون فشار پیزورزیستیو، سنسور شتاب نیز گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]حسگر شتاب و سنسور شتاب نیز گزارش شده است که خود - emendation و روش های خود - bias جهت جبران فشار piezoresistive سیلیکونی، سنسور شتاب نیز گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The difficulty in the Plate Recognition is skew emendation.
[ترجمه گوگل]مشکل در تشخیص صفحه، اصلاح کج است
[ترجمه ترگمان]دشواری در تشخیص صفحه emendation skew است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The emendation has been accepted by teachers, but it has defects all the same.
[ترجمه گوگل]اصلاحیه توسط معلمان پذیرفته شده است، اما در عین حال دارای ایراداتی است
[ترجمه ترگمان]معلمان توسط معلمان پذیرفته شده اند، اما همه آن ها دارای نقص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fieldworks are performed to solve the demarcation, resort emendation, advanced PID control algorithm and signal interference.
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی برای حل مرزبندی، اصلاح متوسل، الگوریتم کنترل پیشرفته PID و تداخل سیگنال انجام می شود
[ترجمه ترگمان]fieldworks برای حل تعیین حدود، پیست resort، الگوریتم کنترل PID پیشرفته و تداخل سیگنال اجرا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The second part is essential annotation part, as emendation, punctuation, division, annotating on the book.
[ترجمه گوگل]قسمت دوم، قسمت حاشیه نویسی ضروری است، به عنوان اصلاح، نقطه گذاری، تقسیم، حاشیه نویسی در کتاب
[ترجمه ترگمان]بخش دوم، بخشی از تفسیر ضروری است، مانند emendation، نقطه گذاری، تقسیم، حاشیه نویسی بر روی کتاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper discussed the emendation of the luminescent spectra of semiconductor films.
[ترجمه گوگل]این مقاله اصلاح طیف‌های درخشان فیلم‌های نیمه‌رسانا را مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد emendation طیف خطی از فیلم های نیمه هادی پرداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other emendation records, e . g . addition, deletion and correction, are shown in the same way.
[ترجمه گوگل]سایر سوابق اصلاحی، e g علاوه بر این، حذف و تصحیح، به همین ترتیب نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]رکوردهای emendation دیگر، یعنی e گرم علاوه بر این، حذف و اصلاح نیز به همین ترتیب نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Comments on the Philosophers is a literary special academic works on gloss and emendation.
[ترجمه گوگل]نظرات فیلسوفان یک اثر ادبی ویژه دانشگاهی در زمینه جلال و اصلاح است
[ترجمه ترگمان]نظرات فلاسفه یک رشته ادبی ویژه ادبی است که در زمینه gloss و emendation کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Frames design, capability selection of servo motors and precision emendation were the mechanical problems.
[ترجمه گوگل]طراحی فریم، انتخاب قابلیت سروو موتورها و اصلاح دقیق مشکلات مکانیکی بودند
[ترجمه ترگمان]طراحی چارچوب، انتخاب قابلیت موتور فرمان یار و emendation دقت، مشکلات مکانیکی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A new method was proposed according to the shortcomings of the current air flow sensor data emendation method.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی با توجه به کاستی‌های روش اصلاح داده‌های سنسور جریان هوا پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید با توجه به کاستی های روش جریان داده های سنسور جریان هوای جاری پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to improve the precision of colorimeters, photoelectricity integral colorimeter principle error emendation is studied.
[ترجمه گوگل]به منظور بهبود دقت رنگ سنج ها، اصلاح اصل خطای رنگ سنج انتگرال فوتوالکتریک مطالعه شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور بهبود دقت of، خطای اصلی colorimeter integral emendation مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper introduces system structure, gamma ray testing, core location, sample depth emendation and so on.
[ترجمه گوگل]این مقاله ساختار سیستم، آزمایش اشعه گاما، مکان هسته، اصلاح عمق نمونه و غیره را معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله ساختار سیستم، آزمایش اشعه گاما، موقعیت مرکزی، عمق نمونه و غیره را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح (اسم)
adjustment, reconciliation, modification, repair, correction, amendment, shaving, betterment, rectification, reparation, atonement, revision, reformation, regeneration, emendation, renovation

انگلیسی به انگلیسی

• correction, improvement

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A correction or improvement to a text 🗒✏️
🔍 مترادف: Revision
✅ مثال: The editor's emendation clarified the meaning of the paragraph.
اصلاح
تنقیح

بپرس