emend

/ɪˈmend//ɪˈmend/

معنی: اصلاح کردن، درست کردن، تصحیح کردن، غلط گیری کردن
معانی دیگر: (متن علمی یا ادبی) حک و اصلاح کردن، بهتر کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emends, emending, emended
مشتقات: emendable (adj.)
• : تعریف: to correct or improve (written text), esp. by removing errors; edit.
مشابه: correct, edit, revise

- The document was emended so that it included the correct dates.
[ترجمه گوگل] سند به گونه‌ای اصلاح شد که تاریخ‌های صحیح را در بر داشت
[ترجمه ترگمان] این سند emended بود به گونه ای که تاریخ درست را شامل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Many men are needed to emend this book.
[ترجمه گوگل]برای اصلاح این کتاب به مردان زیادی نیاز است
[ترجمه ترگمان]لازم است که بسیاری از مردم این کتاب را emend
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The text is currently being emended and will be published shortly.
[ترجمه گوگل]متن در حال اصلاح است و به زودی منتشر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]متن در حال حاضر منتشر شده و به زودی منتشر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is emending classical authors.
[ترجمه گوگل]او در حال اصلاح نویسندگان کلاسیک است
[ترجمه ترگمان]او یک نویسنده کلاسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From the viewpoint of the phonology, we emend the words in different editions of Liu's poems.
[ترجمه گوگل]از نظر واج شناسی، ما کلمات را در چاپ های مختلف اشعار لیو اصلاح می کنیم
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه آواشناسی، ما کلمات را در نسخه های مختلف اشعار لیو تکرار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To emend the grading methods of the hypertension and cure effect in a year.
[ترجمه گوگل]هدف اصلاح روش های درجه بندی فشار خون و اثر درمانی در یک سال
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار تعیین میزان بالای فشار خون و تاثیر درمان در یک سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am going to emend the second passage in this book.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم قسمت دوم این کتاب را اصلاح کنم
[ترجمه ترگمان]من قصد دارم دومین راه را در این کتاب بخوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First, we emend and perfect as soon as possible to mend actual resource tax measure gist and collection means, and we hasten saving mineral resource exploration.
[ترجمه گوگل]اول، ما در اسرع وقت اصلاح و تکمیل می‌کنیم تا ماهیت و ابزار جمع‌آوری مالیات بر منابع واقعی را اصلاح کنیم، و در اکتشاف منابع معدنی صرفه‌جویی می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]اول، ما تا آنجا که ممکن است به سرعت کامل و کامل هستیم تا میزان واقعی مالیات منابع و ابزار جمع آوری را اصلاح کنیم، و به سرعت اکتشاف منابع معدنی را ذخیره می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Frame and emend standards and management system.
[ترجمه گوگل]چارچوب و اصلاح استانداردها و سیستم مدیریت
[ترجمه ترگمان]چارچوب و استانداردهای emend و سیستم مدیریت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Emend, the maths teacher from Australia, said that when the earthquake started he thought there was something wrong with him, but then another teacher said that it was an earthquake.
[ترجمه گوگل]آقای ایمند، معلم ریاضی استرالیا، گفت که وقتی زلزله شروع شد فکر می کرد مشکلی برای او وجود دارد، اما بعد از آن معلم دیگری گفت که زلزله است
[ترجمه ترگمان]آقای Emend، معلم ریاضی اهل استرالیا، گفت که وقتی زلزله شروع شد فکر کرد مشکلی در او وجود دارد، اما یک معلم دیگر گفت که زلزله رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Artificial neural networks were used to emend and analyze the chroma of scar tissue in pictures.
[ترجمه گوگل]از شبکه های عصبی مصنوعی برای اصلاح و تجزیه و تحلیل کروم بافت اسکار در تصاویر استفاده شد
[ترجمه ترگمان]شبکه های عصبی مصنوعی برای آنالیز و تجزیه و تحلیل the اثر زخم در تصاویر مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When this happened, the raw data had to be emended.
[ترجمه گوگل]وقتی این اتفاق افتاد، داده‌های خام باید اصلاح می‌شد
[ترجمه ترگمان]وقتی این اتفاق افتاد، داده های خام باید emended باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the comparative study, the paper firstly comparing LiangShu to the Words Chinese big dictionary can be useful to finding the errors in the important dictionary in order to emend it.
[ترجمه گوگل]در مطالعه تطبیقی، مقاله ای که ابتدا LiangShu را با فرهنگ لغت بزرگ چینی Words مقایسه می کند، می تواند برای یافتن خطاهای فرهنگ لغت مهم به منظور اصلاح آن مفید باشد
[ترجمه ترگمان]در مطالعه تطبیقی، مقاله اول مقایسه LiangShu با کلمات فرهنگ لغت بزرگ چینی می تواند برای پیدا کردن اشتباه ات در فرهنگ لغت مهم به منظور دستیابی به آن مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This study measure self control of learning of students in junior high school, which scale is emend by self.
[ترجمه گوگل]این پژوهش خود کنترلی بر یادگیری دانش‌آموزان دوره راهنمایی را اندازه‌گیری می‌کند که مقیاس آن توسط خود اصلاح می‌شود
[ترجمه ترگمان]این مطالعه، کنترل خود را از یادگیری دانش آموزان در دبیرستان کارمند اندازه گیری می کند، که مقیاس آن براساس نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on the conception of the discrete modal filter, a force identification model is proposed to emend the classical modal model method.
[ترجمه گوگل]بر اساس مفهوم فیلتر مودال گسسته، یک مدل شناسایی نیرو برای اصلاح روش مدل مودال کلاسیک پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]براساس مفهوم فیلتر کالمن گسسته، یک مدل شناسایی نیرو پیشنهاد شده است تا روش مدل مودال کلاسیک را زیر نظر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح کردن (فعل)
right, accord, accommodate, improve, reclaim, modify, correct, rectify, meliorate, alter, remedy, ameliorate, amend, dulcify, emend, revise

درست کردن (فعل)
right, clean, agree, make, adapt, address, fix, devise, trim, regulate, fettle, organize, gully, make up, weave, build, fashion, concoct, integrate, compose, indite, emend, mend, redd, straighten

تصحیح کردن (فعل)
correct, rectify, refine, red-pencil, emend, emendate

غلط گیری کردن (فعل)
emend, emendate

انگلیسی به انگلیسی

• correct, amend, revise, improve
if you emend a piece of writing, you correct the mistakes in it.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To correct or revise a text ✍️
🔍 مترادف: Rectify
✅ مثال: The editor had to emend several errors in the manuscript
تصحیح کردن، غلط گیری کردن
اصلاح کردن

بپرس