معنی: محصور کردن، پناه دادن، در داربست جا دادن، در سایبان نشاندنمعانی دیگر: (در باغ یا بیشه) قرار دادن، جا خوش کردن، (با درخت و گل) فراگرفتن، در الاچیق
بررسی کلمه
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: embowers, embowering, embowered
• : تعریف: to cover or enclose in, or as in, a bower.