embowed


معنی: خمیده، گنبدی، هلالی، زاویهدار، کمانی شکل
معانی دیگر: خمیده، هلالی، گنبدی، زاویه دار، کمانی شکل

جمله های نمونه

1. an embowed ceiling
طاق کمانی

مترادف ها

خمیده (صفت)
bowed, bent, limber, geniculate, limped, slouchy, embowed, humpy

گنبدی (صفت)
domical, embowed

هلالی (صفت)
sigmoid, semilunar, toric, embowed, lunate

زاویه دار (صفت)
embowed

کمانی شکل (صفت)
embowed

پیشنهاد کاربران

بپرس