embolism

/ˈemboˌlɪzəm//ˈembəlɪzəm/

معنی: انسداد جریان خون، بستگی راه رگ
معانی دیگر: (پزشکی) رگ بستگی، آمبولیسم، (عامیانه) رگ بست، (گاه شماری) درج کردن روز و ماه و غیره در تقویم (به ویژه افزودن روز و ساعت در سال های کبیسه)، طب انسداد جریان خون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in pathology, the obstruction or closure of a blood vessel by undissolved matter carried in the blood stream.

- The blood clots in his lungs put him at risk of an embolism.
[ترجمه گوگل] لخته شدن خون در ریه هایش او را در معرض خطر آمبولی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان] لخته خون در ریه او او را به خطر آمبولی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Feeley, working on an embolism the size of a golf ball, broke into the conversation and started screaming at Marvin.
[ترجمه گوگل]فیلی که روی آمبولی به اندازه یک توپ گلف کار می کرد، وارد گفتگو شد و شروع به جیغ زدن بر سر ماروین کرد
[ترجمه ترگمان]و فیلی که در آمبولی به اندازه یک توپ گلف کار می کرد به بحث خاتمه داد و شروع به جیغ زدن به ماروین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One patient died because of pulmonary embolism during the postoperative period.
[ترجمه گوگل]یک بیمار به دلیل آمبولی ریه در طول دوره بعد از عمل فوت کرد
[ترجمه ترگمان]یک بیمار به دلیل embolism ریوی در طول دوره postoperative فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They said she had pulmonary embolism and 7 days later, she died.
[ترجمه گوگل]گفتند آمبولی ریه داشت و 7 روز بعد فوت کرد
[ترجمه ترگمان]اونا گفتن که انسداد ریوی و هفت روز بعد اون مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pulmonary embolism ( PE ) is one of the common clinical pathological syndromes.
[ترجمه گوگل]آمبولی ریه (PE) یکی از شایع ترین سندرم های پاتولوژیک بالینی است
[ترجمه ترگمان]embolism ریوی (PE)یکی از the pathological بالینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pulmonary tumor embolism is rarely the initial manifestation of cervical cancer.
[ترجمه گوگل]آمبولی تومور ریوی به ندرت تظاهرات اولیه سرطان دهانه رحم است
[ترجمه ترگمان]رشد تومور ریوی به ندرت ظهور اولیه سرطان رحم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Interatrial communications (ICs) have been linked to paradoxic embolism, which may be prevented using both surgical and percutaneous interventions.
[ترجمه گوگل]ارتباطات بین دهلیزی (ICs) با آمبولی متناقض مرتبط است، که ممکن است با استفاده از مداخلات جراحی و پوستی از آن جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]ارتباطات Interatrial (IC)به paradoxic embolism متصل شده اند که ممکن است با استفاده از مداخلات جراحی و percutaneous جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Left medial cerebral arteria is the most embolism position.
[ترجمه گوگل]شریان مغزی میانی چپ بیشترین موقعیت آمبولی را دارد
[ترجمه ترگمان]سمت چپ مغز the انسداد رگه ای وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Massive pulmonary embolism resulting in shock is treated with thrombolysis or surgical embolectomy.
[ترجمه گوگل]آمبولی شدید ریه که منجر به شوک می شود با ترومبولیز یا آمبولکتومی جراحی درمان می شود
[ترجمه ترگمان]embolism ریوی عظیم که منجر به شوک می شود با thrombolysis یا embolectomy جراحی درمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods:Reading and summarizing literatures about perioperative fat embolism syndrom in limb trauma.
[ترجمه گوگل]روش کار: مطالعه و خلاصه مقالات مربوط به سندرم آمبولی چربی بعد از عمل در ترومای اندام
[ترجمه ترگمان]روش ها: خواندن و خلاصه کردن ادبیات در مورد perioperative چربی embolism در ضربه روحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Micron-scale magnetic medium is commonly used for arterial embolism hyperthermia.
[ترجمه گوگل]محیط مغناطیسی در مقیاس میکرو معمولاً برای هیپرترمی آمبولی شریانی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]محیط مغناطیسی در مقیاس micron معمولا برای شریانی بودن embolism استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion: The successful treatment of subacute fat embolism syndrome need cooperation of nursing.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: درمان موفقیت آمیز سندرم آمبولی چربی تحت حاد نیاز به همکاری پرستار دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان موفق سندروم embolism چربی subacute نیازمند هم کاری پرستاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do our surgical colleagues stop doing total hip replacements for pain because of the incidence of possible fatal embolism?
[ترجمه گوگل]آیا همکاران جراحی ما به دلیل بروز آمبولی کشنده احتمالی، انجام تعویض کامل مفصل ران را برای درد متوقف می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا همکاران جراحی های ما برای درد به خاطر بروز حادثه مرگبار احتمالی، جایگزین های کلی برای درد را متوقف می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One patient in the control group died of pulmonary embolism.
[ترجمه گوگل]یک بیمار در گروه کنترل بر اثر آمبولی ریه فوت کرد
[ترجمه ترگمان]یک بیمار در گروه کنترل از embolism ریوی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was admitted to the general medical service at Pinderfields General Hospital with a provisional diagnosis of pulmonary embolism.
[ترجمه گوگل]او با تشخیص موقت آمبولی ریه در بخش خدمات پزشکی عمومی در بیمارستان عمومی پیندرفیلدز بستری شد
[ترجمه ترگمان]او در بیمارستان عمومی Pinderfields با تشخیص موقت of ریوی بستری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انسداد جریان خون (اسم)
embolism, emboly

بستگی راه رگ (اسم)
embolism

تخصصی

[بهداشت] آمبولی

انگلیسی به انگلیسی

• blockage of an artery or vein by a blood clot or other undissolved matter (medicine)
an embolism is a blockage in a vein or artery in the body of a person or animal, caused by a blood clot or air bubble; a medical term.

پیشنهاد کاربران

بسته شدن یک رگ خونی توسط هوا، لخته شدن خون، سلول های مرده

بپرس