embolic


معنی: مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
معانی دیگر: (پزشکی) وابسته به رگ بست، وابسته به آمبولیسم، رگ بستی، مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی مانند لخته شدن خون یا هوا یا اجسام دیگر

جمله های نمونه

1. Conclusion: Superselective angiographic diagnosis, embolization and appropriate embolic particle size are important for successful treatment of nasopharyngeal angiofibroma.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تشخیص آنژیوگرافی فوق انتخابی، آمبولیزاسیون و اندازه ذرات آمبولیک مناسب برای درمان موفقیت آمیز آنژیوفیبروم نازوفارنکس مهم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تشخیص angiographic angiographic، embolization و اندازه ذرات embolic مناسب برای درمان موفق nasopharyngeal angiofibroma مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The blindness was secondary to embolic infarction of both occipital lobes developing as sequela of IE.
[ترجمه گوگل]کوری ثانویه به انفارکتوس آمبولیک هر دو لوب پس سری بود که به عنوان عواقب IE در حال توسعه بود
[ترجمه ترگمان]The برای embolic infarction هر دو بخش پس سر در حال توسعه به عنوان sequela of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The developable iodic polymer and the embolic material thereof have the advantages of nontoxicity, inadhesion, easy operation, high safety and effectiveness, and the function of development.
[ترجمه گوگل]پلیمر یدی قابل توسعه و مواد آمبولیک آن دارای مزایای غیر سمی بودن، عدم چسبندگی، عملیات آسان، ایمنی و اثربخشی بالا و عملکرد توسعه است
[ترجمه ترگمان]پلیمر قابل بهره برداری و قابل بهره برداری از آن مزایای nontoxicity، inadhesion، عملیات آسان، ایمنی و کارایی بالا و عملکرد توسعه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dislodgement of clot can lead to embolic phenomena, including stroke.
[ترجمه گوگل]جابجایی لخته می تواند منجر به پدیده های آمبولی، از جمله سکته شود
[ترجمه ترگمان]لخته شدن لخته می تواند منجر به بروز پدیده embolic از جمله سکته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The key is embolic infarction is a focal change, whereas autolytic change is global and diffuse.
[ترجمه گوگل]نکته کلیدی این است که انفارکتوس آمبولیک یک تغییر کانونی است، در حالی که تغییر اتولیتیک جهانی و منتشر است
[ترجمه ترگمان]کلید واژه (embolic infarction)یک تغییر کانونی است، در حالی که تغییرات autolytic جهانی و پراکنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Embolic agents were absolute alcohol, steel ring, or gelfoam.
[ترجمه گوگل]عوامل آمبولیک الکل مطلق، حلقه فولادی یا ژل فوم بودند
[ترجمه ترگمان]Embolic، الکل مطلق، انگشتر فولاد و یا gelfoam بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vascular embolic agents include steel coil, gelfoam, and PVA.
[ترجمه گوگل]عوامل آمبولیک عروقی عبارتند از کویل فولادی، ژل فوم و PVA
[ترجمه ترگمان]عوامل embolic عروقی شامل سیم پیچ فولادی، gelfoam و PVA هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion:Super- selective angiographic diagnosis and embolization with appropriate embolic particle size are important for successful treatment of nasopharyngeal angiofibroma.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تشخیص آنژیوگرافی فوق انتخابی و آمبولیزاسیون با اندازه ذرات آمبولیک مناسب برای درمان موفقیت آمیز آنژیوفیبروم نازوفارنکس مهم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تشخیص سوپر - انتخابی و embolization با اندازه ذرات مناسب مناسب برای درمان موفق of angiofibroma مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dislodgement clot can lead to embolic phenomena, including stroke.
[ترجمه گوگل]جابجایی لخته می تواند منجر به پدیده های آمبولی، از جمله سکته شود
[ترجمه ترگمان]لخته خونی می تواند منجر به بروز پدیده embolic از جمله سکته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective : To investigate the relation between embolic event and left atrial thrombosis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین رویداد آمبولی و ترومبوز دهلیز چپ
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی رابطه بین رویداد embolic و left atrial
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The embolic material included gelfoam, spring coil and lipid iodine combined with chemical medicine.
[ترجمه گوگل]مواد آمبولیک شامل ژل فوم، کویل فنری و ید لیپید همراه با داروهای شیمیایی بود
[ترجمه ترگمان]مواد embolic شامل gelfoam، coil فنر و ید چربی ترکیب با داروی شیمیایی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To triturate a new type of non-adhesive embolic mixture and study the technical feasibility and embolic effect of using it to embolic rete mirabile(RMB)of domestic pigs.
[ترجمه گوگل]هدف: تراش کردن نوع جدیدی از مخلوط آمبولی غیر چسبنده و مطالعه امکان سنجی فنی و اثر آمبولی استفاده از آن برای آمبولیک کردن ریت میرابیل (RMB) خوک‌های اهلی
[ترجمه ترگمان]هدف از ایجاد یک نوع جدید از ترکیب non - و بررسی امکان پذیری فنی و تاثیر آن با استفاده از آن به embolic rete mirabile (RMB)خوک خانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusions Complex aortic atherosclerotic lesions is an important embolic source of peripheral artery embolism.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ضایعات آترواسکلروتیک آئورت یک منبع آمبولی مهم آمبولی شریان محیطی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ضایعات حاصل از دریچه آئورتی به یک منبع مهم مهم برای عروق محیطی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The presence of multiple peripheral nodules, some of which are cavitary, as well as consolidation and pleural effusions, is very consistent with septic embolic disease.
[ترجمه گوگل]وجود ندول های محیطی متعدد، که برخی از آنها حفره ای هستند، و همچنین تجمع و افیوژن پلور، با بیماری آمبولی سپتیک بسیار سازگار است
[ترجمه ترگمان]وجود گره های محیطی چندگانه، که برخی از آن ها cavitary هستند، و هم چنین consolidation و pleural، با بیماری embolic septic بسیار سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی (صفت)
embolic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to an embolus (clump of undissolved material in the bloodstream)

پیشنهاد کاربران

بپرس