شناخت بدن مند
بر اساس این دیدگاه، شناخت حاصل تعامل مغز، بدن و محیط است و نقش سراسر بدن در شناخت بسیار حائز اهمیت است.
بر اساس این دیدگاه، شناخت حاصل تعامل مغز، بدن و محیط است و نقش سراسر بدن در شناخت بسیار حائز اهمیت است.
شناخت جسم آگین
شناخت جسم آگین دیدگاهی نظری در علوم شناختی است که بر نقش بدن در شکل دادن به ذهن تاکید دارد. این فرض می کند که فرآیندهای شناختی عمیقاً در تعاملات بدن با جهان ریشه دارند. این بدان معنی است که درک، استدلال و توانایی های حل مسئله ما تحت تأثیر تجربیات فیزیکی و اعمال حرکتی ما است.
... [مشاهده متن کامل]
جنبه های کلیدی شناخت جسم آگین یافته عبارتند از:
تجربه حسی حرکتی: تجربیات حسی و حرکتی ما به نحوه تفکر و درک مفاهیم کمک می کند. برای مثال، نحوه تعامل فیزیکی ما با اشیا می تواند بر بازنمایی شناختی ما از آن اشیاء تأثیر بگذارد.
دانش پایه: دانش اغلب در تجربیات بدنی ما ریشه دارد. برای مثال، درک مفاهیم انتزاعی ممکن است با ارتباط آنها با اعمال یا تجربیات فیزیکی تسهیل شود.
تعامل متنی: شناخت فقط یک فرآیند ذهنی نیست، بلکه تحت تأثیر زمینه ای است که در آن رخ می دهد، از جمله محیط فیزیکی و تعاملات اجتماعی.
جفت ادراک - عمل: بین ادراک و عمل رابطه نزدیکی وجود دارد. ادراکات ما بر اساس توانایی ما برای عمل در جهان شکل می گیرد و بالعکس.
شبیه سازی جسم آگین: وقتی به اعمال یا تجربیات فکر می کنیم، ممکن است آن اعمال را در ذهن خود شبیه سازی کنیم و از تجربیات حرکتی خود برای تقویت درک استفاده کنیم.
به طور کلی، شناخت تجسم یافته دیدگاه های سنتی را که ذهن را از بدن جدا می کند، به چالش می کشد و در عوض نشان می دهد که فرآیندهای شناختی اساساً با حضور فیزیکی و تجربیات ما در جهان مرتبط هستند.
شناخت جسم آگین دیدگاهی نظری در علوم شناختی است که بر نقش بدن در شکل دادن به ذهن تاکید دارد. این فرض می کند که فرآیندهای شناختی عمیقاً در تعاملات بدن با جهان ریشه دارند. این بدان معنی است که درک، استدلال و توانایی های حل مسئله ما تحت تأثیر تجربیات فیزیکی و اعمال حرکتی ما است.
... [مشاهده متن کامل]
جنبه های کلیدی شناخت جسم آگین یافته عبارتند از:
تجربه حسی حرکتی: تجربیات حسی و حرکتی ما به نحوه تفکر و درک مفاهیم کمک می کند. برای مثال، نحوه تعامل فیزیکی ما با اشیا می تواند بر بازنمایی شناختی ما از آن اشیاء تأثیر بگذارد.
دانش پایه: دانش اغلب در تجربیات بدنی ما ریشه دارد. برای مثال، درک مفاهیم انتزاعی ممکن است با ارتباط آنها با اعمال یا تجربیات فیزیکی تسهیل شود.
تعامل متنی: شناخت فقط یک فرآیند ذهنی نیست، بلکه تحت تأثیر زمینه ای است که در آن رخ می دهد، از جمله محیط فیزیکی و تعاملات اجتماعی.
جفت ادراک - عمل: بین ادراک و عمل رابطه نزدیکی وجود دارد. ادراکات ما بر اساس توانایی ما برای عمل در جهان شکل می گیرد و بالعکس.
شبیه سازی جسم آگین: وقتی به اعمال یا تجربیات فکر می کنیم، ممکن است آن اعمال را در ذهن خود شبیه سازی کنیم و از تجربیات حرکتی خود برای تقویت درک استفاده کنیم.
به طور کلی، شناخت تجسم یافته دیدگاه های سنتی را که ذهن را از بدن جدا می کند، به چالش می کشد و در عوض نشان می دهد که فرآیندهای شناختی اساساً با حضور فیزیکی و تجربیات ما در جهان مرتبط هستند.
شناخت شهودی
شناخت تجسمی
ادراک مجسم