embezzlement

/emˈbezəlmənt//ɪmˈbezlmənt/

معنی: اختلاس، دزدی، حیف و میل
معانی دیگر: اختلاس، دزدی، حیف ومیل

جمله های نمونه

1. They were arrested for embezzlement of company funds.
[ترجمه گوگل]آنها به اتهام اختلاس وجوه شرکت دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به جرم اختلاس در صندوق های شرکت دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was found guilty of embezzlement.
[ترجمه شان] او به جرم اختلاس گناهکار شناخته شد .
|
[ترجمه گوگل]او به جرم اختلاس مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]اون به جرم اختلاس متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was charged with forgery, embezzlement and misappropriation of union funds.
[ترجمه گوگل]وی به جعل، اختلاس و سوء استفاده از بودجه اتحادیه متهم شد
[ترجمه ترگمان]او متهم به جعل، اختلاس و سو استفاده از صندوق های اتحادیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was found guilty of embezzlement.
[ترجمه گوگل]او به جرم اختلاس مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]او به جرم اختلاس مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their embezzlement bankrupted the firm.
[ترجمه گوگل]اختلاس آنها باعث ورشکستگی شرکت شد
[ترجمه ترگمان]اختلاس آن ها شرکت را ورشکست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The embezzlement allegedly occurred in 1988 and 1989 when Le Floch-Prigent ran the state-owned oil company, Elf-Aquitaine.
[ترجمه گوگل]ظاهراً این اختلاس در سال‌های 1988 و 1989 زمانی که Le Floch-Prigent شرکت نفت دولتی Elf-Aquitaine را اداره می‌کرد، رخ داد
[ترجمه ترگمان]اتهام اختلاس در سال های ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ زمانی رخ داد که لو Floch - Prigent شرکت نفت دولتی، الفی - Aquitaine را اداره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When accused of embezzlement, Sharon made a forceful denial.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شارون متهم به اختلاس شد، با قاطعیت انکار کرد
[ترجمه ترگمان]شارون پس از متهم به اختلاس، یک انکار قوی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In those early years, pillage and embezzlement had already led to fearful disasters.
[ترجمه گوگل]در آن سال‌های اولیه، غارت و اختلاس به فجایع وحشتناکی منجر شده بود
[ترجمه ترگمان]در آن ساله ای اولیه، غارت و اختلاس منجر به فجایع وحشتناک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus, such crimes as embezzlement and other examples of employee theft will not be included in this discussion of corporate crime.
[ترجمه گوگل]بنابراین جرایمی مانند اختلاس و سایر مصادیق سرقت کارکنان در این بحث جرایم شرکتی لحاظ نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، چنین جرایمی همانند اختلاس و دیگر نمونه های دزدی کارمندان در این بحث درباره جرم شرکت گنجانده نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Embezzlement paled in comparison with whatever horrible crime Gleeson had committed.
[ترجمه گوگل]اختلاس در مقایسه با هر جنایت وحشتناکی که گلیسون مرتکب شده بود کمرنگ شد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با هر جنایتی که مرتکب شده بود رنگش پریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whitacre pleaded not guilty to the embezzlement charges Wednesday in Urbana, Ill.
[ترجمه گوگل]ویتاکر روز چهارشنبه در اوربانا، ایالت ایالت ایالت ایالت ایالت ایالت ایالت ایل به اتهامات اختلاس بیگناه خود اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]Whitacre با اتهام اختلاس روز چهارشنبه در گیلاس شامپاین خود را مقصر نمی دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When he was dismissed for embezzlement he did not find it easy to get another job.
[ترجمه شان] از هنگامی که او از شغلش اخراج شده دریافته که بدست اوردن شغل دیگری اسان نیست .
|
[ترجمه گوگل]وقتی به دلیل اختلاس از کار برکنار شد، یافتن شغل دیگری برایش آسان نبود
[ترجمه ترگمان]وقتی او به جرم اختلاس اخراج شد، پیدا کردن شغل دیگر آسان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have never had a problem with embezzlement at this bank.
[ترجمه گوگل]ما هرگز در این بانک مشکل اختلاس نداشته ایم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ وقت با دزدی تو این بانک مشکل نداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He turns thumbs down on things like embezzlement and tax evasion.
[ترجمه گوگل]او در مورد مواردی مانند اختلاس و فرار مالیاتی مخالفت می کند
[ترجمه ترگمان]او به چیزهایی مانند اختلاس و فرار مالیاتی دست می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Embezzlement is embezzlement if the politicians want to have It'so.
[ترجمه گوگل]اختلاس اختلاس است اگر سیاستمداران بخواهند آن را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اگر سیاستمداران بخواهند این کار را انجام دهند، Embezzlement در حال اختلاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختلاس (اسم)
abstraction, embezzlement, graft, defalcation, malversation, peculation

دزدی (اسم)
filch, abstraction, theft, robbery, stealing, larceny, embezzlement, peculation, burglary, thievery, lift, nip, spoliation

حیف و میل (اسم)
embezzlement, peculation

انگلیسی به انگلیسی

• illegal appropriation of money entrusted to one's care, fraud
embezzlement is the act or practice of taking or using money illegally for your own purposes, when it belongs to a company or organization that you work for.

پیشنهاد کاربران

اختلاس
e. g.
Vatican court convicts cardinal Angelo Becciu of embezzlement
استفاده نامشروع از داراییها ( درحسابرسی )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : embezzle
✅️ اسم ( noun ) : embezzlement / embezzler
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
اختلاس
verb
: to steal money that you have been trusted with
[ obj]
◀️He was caught embezzling money/funds from his clients.
[no obj]
◀️He was convicted of embezzling
◀️ Embezzlement, corruption and prostitution, poverty and misery : اختلاس، فساد و فحشا، فقر و بدبختی
دزدی از محل کار
اختلاس
خیانت در امانت
The act of stealing money from the place where you work

بپرس