embelish

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- زینت دادن، آراستن
- تزئین کردن ( فیزیکی یا معنوی )
- اغراق کردن یا بزرگ نمایی در روایت
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( هنری – فیزیکی ) :** افزودن جزئیات تزئینی برای زیباتر کردن چیزی.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *She embellished the dress with lace. *
او لباس را با تور **تزئین کرد**.
2. ** ( ادبی – زبانی ) :** افزودن جزئیات یا اغراق به یک داستان یا روایت برای جذاب تر کردن آن.
- مثال: *He embellished his story with dramatic details. *
او داستانش را با جزئیات نمایشی **اغراق آمیز کرد**.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
decorate – adorn – ornament – exaggerate – enhance – beautify
_______________________________________
🔸 مثال ها:
- *The architect embellished the building with carvings. *
معمار ساختمان را با حکاکی ها **زینت داد**.
- *She embellished her speech with quotes from famous poets. *
او سخنرانی اش را با نقل قول هایی از شاعران مشهور **آراست**.
- *He embellished the truth to make the story more exciting. *
او حقیقت را **اغراق کرد** تا داستان هیجان انگیزتر شود.

آب و تاب دادن
آراستن، زینت دادن.
مبالغه کردن
⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست این کلمه embellish می باشد
اضافه کردن
after centuries, after countless retelling, the story has been embellished
بعد از صدها سال بعد از بازگو های بیشمار داستان زینت داده شده است.
:زینت دادن
:آرایش کردن
increase the scope, power or importance of
غلو کردن
مبالغه کردن