1. Thick cotton padding embedded the precious vase in its box.
[ترجمه گوگل]روکش پنبه ای ضخیم گلدان گرانبها را در جعبه خود جاسازی کرده است
[ترجمه ترگمان]padding ضخیم پنبه گلدان قیمتی را در جعبه قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]padding ضخیم پنبه گلدان قیمتی را در جعبه قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The thorn was embedded in her thumb.
[ترجمه گوگل]خار در انگشت شستش فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]خار در انگشت شستش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خار در انگشت شستش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They embedded the pilings deep into the subsoil.
[ترجمه گوگل]آنها شمع ها را در اعماق خاک فرو کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها the را در عمق خاک زیرین جای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها the را در عمق خاک زیرین جای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The scene was embedded in his memory.
[ترجمه مهتاب] این صحنه در ذهنش نقش بسته بود|
[ترجمه گوگل]این صحنه در حافظه او گنجانده شد[ترجمه ترگمان]صحنه در ذهنش جای گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has embedded his name in the minds of millions of people.
[ترجمه گوگل]او نام خود را در ذهن میلیون ها نفر جاسازی کرده است
[ترجمه ترگمان]او نام خود را در ذهن میلیونها نفر جای داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او نام خود را در ذهن میلیونها نفر جای داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The arrow embedded itself in the wall.
[ترجمه گوگل]پیکان خودش را در دیوار فرو کرد
[ترجمه ترگمان]تیر خودش را در دیوار فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیر خودش را در دیوار فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The pole was embedded in cement.
[ترجمه مهتاب] میله در سیمان قرار گرفته بود|
[ترجمه گوگل]قطب در سیمان جاسازی شده بود[ترجمه ترگمان]میله در سیمان جاسازی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A piece of glass was embedded in her hand.
[ترجمه گوگل]یک تکه شیشه در دستش جاسازی شده بود
[ترجمه ترگمان]یک تکه شیشه در دستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تکه شیشه در دستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These crystals are then embedded in a plastic, and the plastic is extruded as a wire.
[ترجمه گوگل]سپس این کریستال ها در یک پلاستیک جاسازی می شوند و پلاستیک به صورت سیم اکسترود می شود
[ترجمه ترگمان]سپس این بلورها در پلاستیک جاسازی می شوند و پلاستیک به شکل یک سیم تمیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس این بلورها در پلاستیک جاسازی می شوند و پلاستیک به شکل یک سیم تمیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These ideas are deeply embedded in our culture.
[ترجمه گوگل]این ایده ها عمیقاً در فرهنگ ما جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]این ایده ها عمیقا در فرهنگ ما جای گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ایده ها عمیقا در فرهنگ ما جای گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I think that hatred of the other is deeply embedded in our society.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که نفرت از دیگری عمیقاً در جامعه ما جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که نفرت از طرف دیگر عمیقا در جامعه ما جای گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که نفرت از طرف دیگر عمیقا در جامعه ما جای گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That happy day will be for ever embedded in my memory.
[ترجمه گوگل]آن روز شاد برای همیشه در حافظه من جاسازی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]آن روز شاد برای همیشه در حافظه من جای خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن روز شاد برای همیشه در حافظه من جای خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She embedded the bulbs in a box of sand.
[ترجمه گوگل]او لامپ ها را در یک جعبه شن جاسازی کرد
[ترجمه ترگمان]او لامپ ها را در یک جعبه شن فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او لامپ ها را در یک جعبه شن فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Peru is a very traditional country, and embedded in its psyche is a love of ceremony.
[ترجمه گوگل]پرو کشوری بسیار سنتی است و در روان آن عشق به مراسم نهفته است
[ترجمه ترگمان]پرو یک کشور بسیار سنتی است و در روح آن، عشق به مراسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرو یک کشور بسیار سنتی است و در روح آن، عشق به مراسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Once embedded in the skin, these savage spines are difficult to dislodge.
[ترجمه گوگل]وقتی این خارهای وحشی در پوست فرو میشوند، به سختی از جای خود خارج میشوند
[ترجمه ترگمان]به محض این که در پوست جای گرفت، این تیغ های وحشیانه برای بیرون راندن مشکل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به محض این که در پوست جای گرفت، این تیغ های وحشیانه برای بیرون راندن مشکل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید