embank

/emˈbæŋk//ʌɪmˈbæŋk/

(معماری و مهندسی - با دیواره ای از خاک و غیره سد کردن یا حفاظت کردن) خاکریزی کردن، سنگچین کردن، حفاظ خاکی ساختن، دیواره ساختن، خاک ریزی کردن، بلندی یا پشته ساختن، با خاک یا سنگ محصور کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: embanks, embanking, embanked
• : تعریف: to enclose or support with a mound or wall of earth or stone; construct an embankment around or along.
مشابه: bank, mound

انگلیسی به انگلیسی

• confine or enclose with an embankment

پیشنهاد کاربران

بپرس