emasculation

/ɪˌmæskjʊˈleɪʃn̩//ɪˌmæskjʊˈleɪʃn̩/

معنی: از مردی انداختن
معانی دیگر: ازمردی انداختن

جمله های نمونه

1. Treatments of emasculation and perianth removal showed that the stamina had important effect on attracting visitors.
[ترجمه گوگل]درمان انقباض و برداشتن پریانت نشان داد که استقامت تاثیر مهمی بر جذب بازدیدکنندگان دارد
[ترجمه ترگمان]روش های درمانی of و perianth نشان داد که استقامت تاثیر مهمی بر جذب کنندگان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the emasculation of the traditional media only reported the news, fooling the people and the public, we need a new power to help us understand this society.
[ترجمه گوگل]وقتی رسانه‌های سنتی با فریب دادن مردم و مردم فقط اخبار را منتشر می‌کردند، ما به نیروی جدیدی نیاز داریم که به ما در درک این جامعه کمک کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the رسانه های سنتی فقط اخبار را گزارش کردند، مردم و مردم را فریب دادند، ما به یک قدرت جدید نیاز داریم که به ما کمک کند این جامعه را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The percentage of berry set in emasculation treatment was high. Suggesting that the seedlessness of 'Kyoho' mutant should be parthenocarpic.
[ترجمه گوگل]درصد توت ها در درمان انقباض زیاد بود پیشنهاد می شود که بی دانه بودن جهش یافته 'Kyoho' باید پارتنوکارپیک باشد
[ترجمه ترگمان]درصد of در درمان emasculation بالا بود Suggesting که the of Kyoho باید parthenocarpic باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on the results of emasculation, bagging and artificial pollination studies, Cistanche deserticola Ma takes selfing as the main breeding system.
[ترجمه گوگل]بر اساس نتایج مطالعات انزال‌گیری، کیسه‌بندی و گرده‌افشانی مصنوعی، Cistanche deserticola Ma سیستم اصلی پرورش خود را انتخاب می‌کند
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج of، کیسه کردن و مطالعات گرده افشانی مصنوعی، Cistanche deserticola مادر selfing را به عنوان سیستم پرورش اصلی می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion TVP combined with emasculation is a less invasive, effective operative way fort he treatment of patients with advanced prostatic cancer associated with bladder neck obstruction.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری TVP همراه با انزال، یک روش جراحی کمتر تهاجمی و مؤثر برای درمان بیماران مبتلا به سرطان پروستات پیشرفته مرتبط با انسداد گردن مثانه است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ترکیب TVP با emasculation یک روش موثر، موثر و موثر برای درمان بیماران مبتلا به سرطان prostatic پیشرفته مرتبط با انسداد گردن مثانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You might see it as another example emasculation.
[ترجمه گوگل]ممکن است آن را به عنوان نمونه دیگری از انزجار در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید آن را به عنوان مثال دیگری از emasculation ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His associations revealed excruciating feelings of emasculation and injury, picturing himself with squashed testicles and a missing penis.
[ترجمه گوگل]تداعی‌های او احساسات طاقت‌فرسایی از انقباض و جراحت را نشان می‌داد و خود را با بیضه‌های فشرده و آلت تناسلی از دست داده بود
[ترجمه ترگمان]تداعی او احساسات آزار دهنده و جراحت را آشکار کرد و خود را با testicles له و آلت گم شده تصور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods Analysed and evaluated the clinical efficacy in the 18 prostate cancer patients who were treated with HIFU combing with emasculation.
[ترجمه گوگل]روش‌ها کارآیی بالینی را در 18 بیمار سرطان پروستات که تحت درمان با HIFU با انزال قرار گرفتند، تجزیه و تحلیل و ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]روش های Analysed و اثربخشی بالینی در بیماران مبتلا به سرطان پروستات ۱۸ سرطان را ارزیابی و ارزیابی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Apomixis was evaluated based on comparison of seed setting rates between treatments of pollination with emasculation, bagging and removal of stigma.
[ترجمه گوگل]آپومیکسیس بر اساس مقایسه میزان دانه بندی بین تیمارهای گرده افشانی با انزال، کیسه گیری و حذف کلاله ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]Apomixis براساس مقایسه نرخ تنظیم بذر بین عمل آوری گرده افشانی با emasculation، کیسه کردن و حذف ننگ ارزیابی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Use of male sterile lines of a hybrid system can be removed from artificial emasculation, lower labor costs and improved seed purity.
[ترجمه گوگل]استفاده از خطوط استریل نر یک سیستم هیبریدی را می توان از انزال مصنوعی حذف کرد، هزینه های نیروی کار را کاهش داد و خلوص دانه را بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]استفاده از خطوط استریل مرد یک سیستم هیبریدی را می توان از emasculation مصنوعی، هزینه های پایین تر کار و خلوص دانه حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For Chinese men, finally proud that they have international sports icons like the basketball star Yao Ming and the hurdler Liu Xiang, the soccer team endures as the ultimate symbol of emasculation.
[ترجمه گوگل]برای مردان چینی که در نهایت به داشتن نمادهای ورزشی بین‌المللی مانند ستاره بسکتبال یائو مینگ و مانع تراشی لیو ژیانگ افتخار می‌کنند، تیم فوتبال به عنوان نماد نهایی انزجار باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]برای مردان چینی، در نهایت افتخار می کنند که آیکون های ورزشی بین المللی مثل یائو مینگ و the لیو ژیانگ که تیم فوتبال به عنوان نماد نهایی of حفظ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His splayed hand pulled at his crotch as if emasculation would be sweet to him.
[ترجمه گوگل]دستش به سمت فاقش می‌کشید که گویی جسارت برایش شیرین است
[ترجمه ترگمان]دستش را بغل کرده بود، انگار که if برایش خوشایند نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To evaluate the clinical efficacy in the treatment of prostate cancer patients with HIFU combing with emasculation.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثربخشی بالینی در درمان بیماران سرطان پروستات با استفاده از HIFU با انزال
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثربخشی بالینی در درمان بیماران سرطانی پروستات با HIFU combing با emasculation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از مردی انداختن (اسم)
emasculation

انگلیسی به انگلیسی

• castration; making weak

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : emasculate
✅️ اسم ( noun ) : emasculation
✅️ صفت ( adjective ) : emasculated
✅️ قید ( adverb ) : _
عقیم سازی - اخته کردن
Emasculation = Castration = Neutering
از مردی انداختن، خواجه کردن، اخته سازی، مخنث کردن، اختگی، ( مجازا ) تضعیف، بی خاصیت کردن

بپرس