emancipated

/əˈmænsəˌpet//ɪˈmænsɪpeɪt/

(verb transitive) ازقید رها کردن، از زیر سلطه خارج کردن

جمله های نمونه

1. lincoln emancipated american slaves
لینکلن بردگان امریکا را آزاد کرد.

2. in some countries, women are still not fully emancipated
در بعضی کشورها زنان هنوز از آزادی کامل برخوردار نیستند.

3. We live in more emancipated times.
[ترجمه گوگل]ما در زمان های رهایی یافته تری زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما در دوران more زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Catholics were emancipated in 179
[ترجمه گوگل]کاتولیک ها در سال 179 آزاد شدند
[ترجمه ترگمان]کاتولیک ها در ۱۷۹ میلادی آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That war preserved the Union and emancipated the slaves.
[ترجمه گوگل]آن جنگ اتحادیه را حفظ کرد و بردگان را آزاد کرد
[ترجمه ترگمان]آن جنگ اتحادیه را حفظ کرد و بردگان را آزاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Women are still struggling to be fully emancipated.
[ترجمه گوگل]زنان هنوز برای رهایی کامل تلاش می کنند
[ترجمه ترگمان]زنان هنوز در تلاش هستند تا کاملا آزاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Slaves were not emancipated until 1863 in the United States.
[ترجمه گوگل]بردگان تا سال 1863 در ایالات متحده آزاد نشدند
[ترجمه ترگمان]بردگان تا سال ۱۸۶۳ در آمریکا آزاد نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the freedom of the emancipated slave was relative rather than absolute.
[ترجمه گوگل]و آزادی برده رهایی یافته نسبی بود تا مطلق
[ترجمه ترگمان]و آزادی غلام آزاد نسبت به مطلق نسبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. During the Civil War, he aided newly emancipated slaves.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ داخلی، او به بردگان تازه آزاد شده کمک کرد
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ داخلی، او به بردگان تازه آزاد شده کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The country had been emancipated from thirteen years of middle-level Conservative rule of reasonable efficiency, modest dynamism but small-power idealism.
[ترجمه گوگل]کشور از سیزده سال حاکمیت محافظه کار سطح متوسط ​​با کارایی معقول، پویایی متوسط ​​اما ایده آلیسم قدرت های کوچک رها شده بود
[ترجمه ترگمان]این کشور از سیزده سال حکومت محافظه کار در سطح متوسط با بازدهی منطقی، پویایی متوسط، اما ایده آلیسم بسیار کوچک آزاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are women now fully emancipated ?
[ترجمه گوگل]آیا اکنون زنان به طور کامل رهایی یافته اند؟
[ترجمه ترگمان]زن ها حالا کاملا آزاد شده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Slaves were emancipated in 183
[ترجمه گوگل]بردگان در سال 183 آزاد شدند
[ترجمه ترگمان]بردگان در ۱۸۳ کشور آزاد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is an emancipated woman.
[ترجمه گوگل]او یک زن رهایی یافته است
[ترجمه ترگمان]اون یه زن آزاد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this way his spirit is emancipated.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب روح او رها می شود
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، روحش آزاد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'm sure you two emancipated females will take this in your stride.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که شما دو زن رهایی یافته این موضوع را قبول خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که شما دوتا زن آزاد و آزاد این کار را با شما انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• liberated; freed, liberated from bondage

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : emancipate
✅️ اسم ( noun ) : emancipation
✅️ صفت ( adjective ) : emancipated
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس