فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: emanates, emanating, emanated مشتقات: emanative (adj.)
• : تعریف: to come or send forth; issue or emit. • مشابه: emit, issue
- Light emanated from the room at the top of the stairs.
[ترجمه گوگل] نور از اتاق بالای پله ها ساطع می شد [ترجمه ترگمان] نور از اتاق به بالای پله ها می تابید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- That experience changed him, and he emanates nothing but good will these days.
[ترجمه گوگل] این تجربه او را تغییر داد و این روزها چیزی جز اراده خوب از او سرچشمه نمی گیرد [ترجمه ترگمان] این تجربه او را تغییر داد، و این روزها چیزی به جز حسن نیت نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. some radioactive substances can emanate dangerous radiation for many years
برخی مواد تابشگر قادرند سال ها به طور خطرناکی از خود اشعه ی رادیواکتیو ساطع کنند.
2. These chemicals can emanate certain poisonous gases.
[ترجمه ضحی] این مواد شیمیایی می تواند گازهای سمی مشخصی را ساطع کنند.
|
[ترجمه گوگل]این مواد شیمیایی می توانند گازهای سمی خاصی تولید کنند [ترجمه ترگمان]این مواد شیمیایی می توانند از گازهای سمی استفاده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. From them a new vision and emotion will emanate to solace the soul and give it joy.
[ترجمه گوگل]از آنها بینشی و احساسی جدید نشأت می گیرد تا روح را تسکین دهد و به آن شادی بخشد [ترجمه ترگمان]روح و احساسات تازه ای از آن ها ساطع خواهد شد تا روح را تسکین بخشد و آن را شادی بخشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I am satisfied that this reference did not emanate from anyone representing the ports authority or the dock company.
[ترجمه گوگل]من راضی هستم که این مرجع از طرف کسی که نماینده سازمان بنادر یا شرکت بارانداز باشد صادر نشده است [ترجمه ترگمان]من قانع شده ام که این مرجع از کسی که نمایندگی بنادر یا شرکت بندر را نمایندگی می کند، سرچشمه نگرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These are the subtle mind currents which emanate from all living creatures and constitute a part of their aura.
[ترجمه گوگل]اینها جریانهای ذهنی ظریفی هستند که از همه موجودات زنده سرچشمه می گیرند و بخشی از هاله آنها را تشکیل می دهند [ترجمه ترگمان]اینها جریان های روحی ظریف هستند که از موجودات زنده ساطع می شوند و بخشی از هستی آن ها را تشکیل می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As long as his health endures, all decisions emanate from Suharto.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که سلامتی او پابرجاست، همه تصمیمات از سوهارتو سرچشمه می گیرد [ترجمه ترگمان]تا زمانی که سلامتی او ادامه دارد، همه تصمیم گیری ها از سوهارتو سرچشمه می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A terrible roaring sound began to emanate from the doomed building, and the bystanders were ordered to get well away.
[ترجمه گوگل]صدای غرش وحشتناکی از ساختمان محکوم به بیرون در آمد و به تماشاگران دستور داده شد که به خوبی دور شوند [ترجمه ترگمان]صدای غرش مخوفی از ساختمان محکوم بیرون آمد و حاضران دستور دادند که از خانه خارج شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Does this shrill din really emanate from the top Praga Khan and Jade 4U?
[ترجمه گوگل]آیا این هیاهو واقعاً از برترین پراگا خان و جید 4U سرچشمه میگیرد؟ [ترجمه ترگمان]آیا این همهمه شدید از بالای Praga خان و جید ۴ سرچشمه می گیرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Waves emanate from the same atom source.
[ترجمه گوگل]امواج از یک منبع اتمی ساطع می شوند [ترجمه ترگمان]امواج از یک منبع اتم گرفته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What other sound could emanate from the mountains on so still a night but Brook Suoxi?
[ترجمه گوگل]چه صدای دیگری جز بروک سوکسی می تواند در شبی آرام از کوه ها بیرون بیاید؟ [ترجمه ترگمان]دیگر چه صدای دیگری می توانست از کوه در یک شب به جز بروک Suoxi از کوه بیرون بیاید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Blue jets are flashes of blue light that emanate from the top of thunderstorms and then spreading upward as much as 20 miles above Earth.
[ترجمه گوگل]جت های آبی درخشش های نور آبی هستند که از بالای طوفان های تندری ساطع می شوند و سپس به سمت بالا تا 20 مایلی بالای زمین پخش می شوند [ترجمه ترگمان]فواره های آبی فلش نور آبی هستند که از بالای طوفان های تندری ساطع می شوند و سپس به سمت بالا به اندازه ۲۰ مایل بالاتر از زمین گسترش می یابند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The waves that emanate from the collision of two black holes should be detectable.
[ترجمه گوگل]امواجی که از برخورد دو سیاهچاله ساطع می شوند باید قابل تشخیص باشند [ترجمه ترگمان]امواجی که از برخورد دو سوراخ سیاه ساطع می شوند باید قابل تشخیص باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You'll feel its energy emanate into your system.
[ترجمه گوگل]شما احساس خواهید کرد که انرژی آن در سیستم شما ساطع می شود [ترجمه ترگمان]احساس می کنید انرژی آن به سیستم شما منتقل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Marketers ignore the messages emanate from these groups at their peril.
[ترجمه گوگل]بازاریابان پیام های صادر شده از این گروه ها را نادیده می گیرند [ترجمه ترگمان]بازاریابان این پیام ها را نادیده می گیرند و از این گروه ها در خطر خود سرچشمه می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The values which emanate from the system of differences in langue are a system of contextualizing relations, i. e., syntagmatic and associative relations.
[ترجمه گوگل]ارزشهایی که از نظام تفاوتهای زبانی سرچشمه میگیرند، سیستمی از زمینهسازی روابط هستند ه, روابط نحوی و تداعی [ترجمه ترگمان]مقادیری که از سیستم تفاوت در langue سرچشمه می گیرند، سیستمی از روابط contextualizing هستند ای , and relations associative relations relations associative and and and and and and and and and and and and and [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] جاری شدن - صادر شدن [ریاضیات] ناشی شدن، جاری شدن، بیرون آمدن، سرچشمه گرفتن
انگلیسی به انگلیسی
• flow out from, issue, spring, emerge if a quality, idea, or feeling emanates from you, it comes from you; a formal word.
پیشنهاد کاربران
منشا شدن
to come from or out of آمدن یا خارج شدن از Angry voices emanated from the next room. In East Jerusalem, the streets fell quiet during the hour - long speech, with only the rhythmic tones of Nasrallah’s voice emanating from thousands of mobile phones and radios.
وقتی در مورد حسی که شخصی بهمون میده میخوایم صحبت کنیم "باریدن" میشه معنی کرد مثلا هوش و ذکاوت ازش میباره! دیگه خییلی عامیانه بخوای بگی میشه گفت هوش و ذکاوت ازش میپاشه😬
نشان دادن یک ویژگی به عنوان مثال: She imanates tranquility اون آروم به نظر میاد.
متصاعد شدن
ساطع کردن، منتشر کردن a sweet scent emanating from the blossoms رایحه ای مطبوع که از شکوفه ها ساطع ( منتشر ) می شود.
سر برآوردن، برخاستن، برآمدن
arise
نشان دادن
ظهور پیدا کردن مثال:عشق درونی انسان به صورت نیاز ظهور پیدا میکند ( تجلی میکند )