1. These photographs show extremes of obesity and emaciation.
[ترجمه گوگل]این عکس ها چاقی و لاغری شدید را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این عکس ها به شدت چاقی و لاغری شدید را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. These cause diarrhoea with progressive emaciation and there may be high mortality in heavily infected flocks.
[ترجمه گوگل]اینها باعث اسهال همراه با لاغری پیشرونده می شوند و ممکن است مرگ و میر بالایی در گله های به شدت آلوده وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این امر موجب اسهال خونی و افزایش شدید نرخ مرگ و میر در دسته های بسیار آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But what was startling was the emaciation of his face. It was like a skull.
[ترجمه گوگل]اما چیزی که حیرت آور بود، لاغری صورتش بود مثل جمجمه بود
[ترجمه ترگمان]اما چه چیزی تکان دهنده و تکان دهنده بود مثل یک جمجمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Fatigue, flushed cheeks, night sweats and progressive emaciation.
[ترجمه گوگل]خستگی، برافروختگی گونه ها، تعریق شبانه و لاغری پیشرونده
[ترجمه ترگمان]خستگی، گونه ها سرخ، عرق شبانه و emaciation بهبود یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was reduced almost to emaciation.
[ترجمه گوگل]او تقریباً تا حد لاغری کاهش یافته بود
[ترجمه ترگمان]او تقریبا به شدت لاغر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But the truly frightening thing was the emaciation of his body.
[ترجمه گوگل]اما چیزی که واقعاً ترسناک بود، لاغری بدن او بود
[ترجمه ترگمان]اما چیزی که واقعا ترسناک بود، لاغری بدنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Look at your emaciation.
8. His face was hollowed out to the point of emaciation.
9. Lighter infections result in a chronic syndrome characterised by anaemia and emaciation.
[ترجمه گوگل]عفونت های سبک تر منجر به یک سندرم مزمن می شود که با کم خونی و لاغری مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]عفونت سبک تر منجر به یک سندرم مزمن می شود که با کم خونی و لاغری شدید شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Proventriculus type of avian infectious bronchitis isolate virus D971 was used to infect SPF chickens. Infected chickens manifested emaciation, diarrhea and mild dyspnea after inoculation.
[ترجمه گوگل]از نوع Proventriculus ویروس D971 ایزوله برونشیت عفونی پرندگان برای آلوده کردن جوجهها با SPF استفاده شد جوجه های آلوده پس از تلقیح لاغری، اسهال و تنگی نفس خفیف ظاهر شدند
[ترجمه ترگمان]نوع Proventriculus از برونشیت عفونی avian که ویروس D۹۷۱ را جدا می کند برای آلوده کردن مرغ های خانگی به کار می رود مرغ ها، اسهال، اسهال و dyspnea ملایم را پس از تلقیح نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Xiaoke is a commonly seen disease in clinic with the typical syndrome of polyphagia, polydispia, polyuria, weariness and emaciation.
[ترجمه گوگل]شیائوکه یک بیماری شایع در کلینیک با سندرم معمولی پلی فاژی، پلی دیسپیا، پلی اوری، خستگی و لاغری است
[ترجمه ترگمان]Xiaoke یک بیماری شایع در کلینیک با سندرم معمول of، polydispia، polyuria، خستگی و لاغری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Conclusion Auricular point sticking combined with chiropractics is a better non-medicine therapy for emaciation in children.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری چسبیدن نقطه گوش همراه با کایروپراکتیک درمان غیر دارویی بهتری برای لاغری در کودکان است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Auricular point که با chiropractics ترکیب شده است، درمان غیر پزشکی بهتری برای لاغری در کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Physical examination showed the patients had polyneuropathy, positive hypotension and emaciation.
[ترجمه گوگل]معاینه فیزیکی بیماران پلی نوروپاتی، افت فشار خون مثبت و لاغری را نشان داد
[ترجمه ترگمان]معاینه فیزیکی نشان داد که بیماران مبتلا به polyneuropathy، hypotension مثبت و لاغری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The typical symptoms of DM are polydypsia, polyphagia, polyuria, emaciation and urinary glucose caused by hyperglycaemia.
[ترجمه گوگل]علائم معمول DM عبارتند از پلی دیپسی، پلی فاژی، پلی اوری، لاغری و گلوکز ادرار ناشی از هیپرگلیسمی
[ترجمه ترگمان]علائم معمول DM ها عبارتند از: polydypsia، polyphagia، polyuria، لاغری و گلوکز ادراری ناشی از hyperglycaemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید