• : تعریف: in or to another place; somewhere else. • متضاد: here
- I'll go elsewhere.
[ترجمه گوگل] جای دیگه میرم [ترجمه ترگمان] به جای دیگری می روم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. i went to school and my brother went elsewhere
من به مدرسه رفتم و برادرم به جای دیگری رفت.
2. fighting was still going on in our city, but elsewhere peace had returned
در شهر ما زد و خورد ادامه داشت ولی در جاهای دیگر آرامش دوباره برقرار شده بود.
3. She is becoming famous in Australia and elsewhere.
[ترجمه گوگل]او در استرالیا و جاهای دیگر مشهور می شود [ترجمه ترگمان]او در استرالیا و جاه ای دیگر مشهور شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You must look for hotels elsewhere.
[ترجمه گوگل]شما باید در جای دیگری به دنبال هتل بگردید [ترجمه ترگمان]باید دنبال هتل های دیگر بگردی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Can you find anything like this elsewhere?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید چنین چیزی را در جای دیگری پیدا کنید؟ [ترجمه ترگمان]میتونی چیزی شبیه این پیدا کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Elsewhere is largely dry with sunny spells and just a scattering of light showers, but becoming cloudier in Northern Ireland towards evening.
[ترجمه گوگل]جاهای دیگر تا حد زیادی خشک با طلسم های آفتابی و فقط پراکنده باران های خفیف است، اما در ایرلند شمالی تا غروب ابری تر می شود [ترجمه ترگمان]در جای دیگر، تا حد زیادی با طلسم های آفتابی و فقط نمایی از رگبار نور خشک می شود، اما در شمال ایرلند شمالی به عصر تبدیل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Elsewhere is mainly dry with some sunshine, but heavy showers possible central and southeast England on Tuesday.
[ترجمه گوگل]مناطق دیگر عمدتاً خشک با مقداری آفتاب است، اما احتمال بارش شدید باران در مرکز و جنوب شرق انگلیس در روز سه شنبه وجود دارد [ترجمه ترگمان]در جاه ای دیگر عمدتا با کمی نور آفتاب، اما باران های سنگین ممکن در مرکز و جنوب شرقی انگلستان در روز سه شنبه خشک می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If the restaurant is full we can go elsewhere.
[ترجمه گوگل]اگر رستوران پر است می توانیم به جای دیگری برویم [ترجمه ترگمان]اگر رستوران پر است ما می توانیم به جای دیگری برویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Now Betterware plans to set up shop elsewhere in Europe.
[ترجمه آرمان] حالا betterware قصد دارد که مغازه ای تاسیس کند در هرجایی به غیر از اروپا
|
[ترجمه گوگل]اکنون Betterware قصد دارد در جای دیگری در اروپا فروشگاه راه اندازی کند [ترجمه ترگمان]اکنون Betterware قصد دارد در جاه ای دیگر اروپا خرید کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Could there be intelligent life elsewhere in the universe?
[ترجمه گوگل]آیا زندگی هوشمند در جای دیگری از جهان می تواند وجود داشته باشد؟ [ترجمه ترگمان]ایا ممکن است زندگی هوشمند دیگر در جهان وجود داشته باشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Prices are higher here than elsewhere.
[ترجمه گوگل]اینجا قیمت ها بالاتر از جاهای دیگر است [ترجمه ترگمان]قیمت در اینجا بیشتر از جاه ای دیگر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The salaries here are low against the rates elsewhere.
[ترجمه گوگل]حقوق در اینجا در برابر نرخ های دیگر پایین است [ترجمه ترگمان]حقوق ها در اینجا در مقایسه با این نرخ ها در جاه ای دیگر کم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A bank's local market share tends to be divided equally between the local branch and branches located elsewhere.
[ترجمه گوگل]سهم بازار محلی بانک به طور مساوی بین شعبه محلی و شعب مستقر در جاهای دیگر تقسیم می شود [ترجمه ترگمان]سهم بازار محلی بانک تمایل دارد به طور مساوی بین شعبه محلی و شعبه واقع در جاه ای دیگر تقسیم شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The praesidium has decided to hold this evening's meeting elsewhere.
[ترجمه گوگل]هیئت رئیسه تصمیم دارد جلسه عصر امروز را در جای دیگری برگزار کند [ترجمه ترگمان]شرکت praesidium تصمیم گرفته است که این نشست را در جای دیگری برگزار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Businesses are feeling the indirect effects from the recession that'sgoing on elsewhere.
[ترجمه گوگل]کسبوکارها اثرات غیرمستقیم رکودی که در جاهای دیگر در حال وقوع است را احساس میکنند [ترجمه ترگمان]کسب و کارها اثرات غیر مستقیم رکود اقتصادی را در جاه ای دیگر احساس می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
در جای دیگر (قید)
elsewhere
نقطه دیگر (قید)
elsewhere
بجای دیگر (قید)
elsewhere
تخصصی
[فوتبال] درجای دیگر-نقطه دیگر [ریاضیات] در سایر نقاط، جای دیگر
انگلیسی به انگلیسی
• somewhere else, in another place elsewhere means in other places or to another place.
پیشنهاد کاربران
در جای دیگر مثال: They decided to look for work elsewhere. آن ها تصمیم گرفتند که در جای دیگری کار پیدا کنند.
جای دیگه، مکان دیگر Are you seeing this comment elsewhere? I mean what the actual fuck? Others are saying this? I mean this is MY thing. It’s what I DO.
فضایی دیگر، مکانی دیگر
جای دیگه - یه جای دیگه
elsewhere = in or to another place
You know that I'm not joking with you You may not go elsewhere میفهمی که من باهات شوخی ندارم دیگه ممکنه نخندی