ellipsis

/əˈlɪpsəs//ɪˈlɪpsɪs/

معنی: حذف، انداختگی، انداختن لغات
معانی دیگر: (دستور زبان) حذف به قرینه، همانند زنی (واژه هایی در جمله که از نظر دستوری مستحب ولی از نظر رساندن معنی لازم نیستند مثلا "if it is possible" که پس از همانندزنی می شود "if possible" یامثلا "the woman whom i love" که می شود "the woman i love")

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: ellipses
(1) تعریف: the omission of a word or words, as in a quoted text.

(2) تعریف: a sign (. . .) used to indicate an omission of letters or words, or a change of thought, time, or the like; ellipsis points.

جمله های نمونه

1. There are also several instances of ellipsis.
[ترجمه گوگل]همچنین چندین مورد از بیضی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین چندین نمونه از ellipsis وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Indeed, in many cases it appears that the ellipsis is interpreted with reference to a content-based representation.
[ترجمه گوگل]در واقع، در بسیاری از موارد به نظر می رسد که بیضی با ارجاع به بازنمایی مبتنی بر محتوا تفسیر می شود
[ترجمه ترگمان]در واقع، در بسیاری از موارد، به نظر می رسد که the با اشاره به نمایندگی مبتنی بر محتوا تفسیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In other words, in ellipsis, an item is replaced by nothing.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، در بیضی، یک مورد با هیچ چیز جایگزین می شود
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، در ellipsis، یک مورد به هیچ وجه جایگزین نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is an ellipsis of " that " in that sentence.
[ترجمه گوگل]در آن جمله بیضی از «آن» وجود دارد
[ترجمه ترگمان]an در این جمله وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. States that a function type does not have ellipsis parameter.
[ترجمه گوگل]بیان می کند که یک نوع تابع پارامتر بیضی ندارد
[ترجمه ترگمان]States که یک نوع تابع دارای پارامتر ellipsis نمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This thesis focuses on verb phrase ellipsis construction (VP ellipsis ) in coordinate sentences and the relevant antecedent-contained deletion structure (ACD) in relative clauses in Chinese.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه بر ساخت عبارت فعل بیضی (VP elipsis) در جملات مختصات و ساختار حذف حاوی پیشین مربوطه (ACD) در بندهای نسبی در زبان چینی تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه بر عبارت فعل و سازه ای فعل و انفعال (VP ellipsis)در جملات هماهنگ و ساختار مرتبط - حذف (ACD)در بنده ای مربوط به زبان چینی متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Genuine VP ellipsis construction does not exist in English.
[ترجمه گوگل]ساخت بیضی VP واقعی در انگلیسی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]طرح ellipsis VP Genuine در زبان انگلیسی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The form of ellipsis includes compound noun, parallel structure, attributive clause, adverbial clause, parentheses, non-finite forms of the verb and transformation of sentences.
[ترجمه گوگل]شکل بیضی شامل اسم مرکب، ساختار متوازی، بند اسنادی، قید قید، پرانتز، شکل های غیر متناهی فعل و تبدیل جملات است
[ترجمه ترگمان]شکل of شامل ترکیب مرکب، ساختار موازی، عبارت attributive، عبارت adverbial، پرانتز، اشکال غیر متناهی از فعل و تبدیل جملات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is just fine to put the ellipsis at the end of the article.
[ترجمه ali khajouiefard] خیلی خوب است که حذفیات را در انتهای مقاله قرار دهید
|
[ترجمه گوگل]خیلی خوب است که بیضی را در انتهای مقاله قرار دهید
[ترجمه ترگمان]خوب است که the را در پایان مقاله بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grammatical cohesion includes reference, ellipsis, substitution and conjunction and lexical cohesion refers to reiteration and collocation.
[ترجمه گوگل]انسجام دستوری شامل ارجاع، بیضی، جانشینی و ربط است و انسجام واژگانی به تکرار و همنشینی اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]پیوستگی درونی شامل مرجع، ellipsis، جایگزینی و همزمانی و همبستگی واژگانی اشاره به تکرار و همنشینی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are five types of cohesion: reference, substitution, ellipsis, conjunction and lexical cohesion.
[ترجمه گوگل]پنج نوع انسجام وجود دارد: مرجع، جانشینی، بیضی، ربط و انسجام واژگانی
[ترجمه ترگمان]پنج نوع همبستگی وجود دارد: مرجع، جایگزینی، ellipsis، همزمانی و لغوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Breaks words between lines and adds ellipsis if the text doesn't fit in the rectangle.
[ترجمه گوگل]اگر متن در مستطیل قرار نگیرد، کلمات را بین خطوط می شکند و بیضی اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]کلمات بین خطوط را می شکند و ellipsis می دهد اگر متن در مستطیل مناسب نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grammatical cohesion includes reference, substitution, ellipsis, conjunction, tense and aspect, parallel syntactic structure and so forth.
[ترجمه گوگل]انسجام دستوری شامل ارجاع، جانشینی، بیضی، حرف ربط، زمان و جنبه، ساختار نحوی موازی و غیره است
[ترجمه ترگمان]پیوستگی درونی شامل مرجع، جایگزینی، ellipsis، ترکیب، تنش و جنبه، ساختار نحوی موازی و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In place of this ellipsis, you'll have code to set several additional MajorFunction pointers.
[ترجمه گوگل]به جای این بیضی، کدی برای تنظیم چندین نشانگر MajorFunction اضافی خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]در جای این ellipsis کد باید چند اشاره گر اضافی دیگر تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حذف (اسم)
cancellation, elimination, expulsion, exclusion, deletion, omission, ellipsis, pretermission, write-off

انداختگی (اسم)
ellipsis

انداختن لغات (اسم)
ellipsis

تخصصی

[سینما] ایجاز
[کامپیوتر] سه نقطه ( ...) . - سه نقطه ( ...) قرار داد حروفچینی به معنای سه نقطه ( ...) در ویندوز 3.1 و بالاتر از آن، با پایین نگه داشتن کلید alt و نوشتن عدد 133 می توان سه نقطه را تایپ کرد . در مک ایننتاش این عمل باپایین نگه داشتن option و تایپ : انجام می شود . توجه کنید که ( ...) در واقع یک کاراکتر است . تیاپ سه نقطه به منظور ایجاد فاصله با این کاراکتر تفاوت دارد . این کاراکتر در سیستم منوی میکروسافت ویندوز 3.1 و بالاتر از آن، عمل کرد مهمی دارد . ظهور این کاراکتر (...) پس از یک عنصر منو، به معنای این است که با انتخاب آن فرمان، یک کادر گفتگو ظاهر می شود .
[ریاضیات] انداختن لغات، حذف، انداختگی

انگلیسی به انگلیسی

• omission of a word or words (grammar); omission of words in order to avoid redundancy (grammar); mark resembling three periods ( ... ) or two dashes ( -- ) that is used to indicate an omission of words
ellipsis is the missing out of one or more words from a sentence when the sentence can be understood without them; a technical term in linguistics.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Omission of words in writing, indicated by ". . . " ✂️
🔍 مترادف: Omission
✅ مثال: The writer used an ellipsis to indicate a pause in thought
جای خالی لغت ( در نگارش )
♕حذف لغات
☆missing out wotds that we don't need ☆
علائم نگارشی به انگلیسی:
full stop ( British ) / full point ( British ) /stop ( British ) / period ( American ) = نقطه ( . )
question mark = علامت سوال ( ❓️ )
exclamation mark ( British ) / exclamation point ( American ) = علامت تعجب ( ❗️ )
...
[مشاهده متن کامل]

comma = ویرگول (  ,   )
colon = دونقطه ( : )
semicolon = نقطه ویرگول (  ;   )
hyphen = خط پیوند، خط ربط ( - )
em dash = خط تیره ( — )
en dash = خط تیره ( – )
* نکته: تفاوت این دو dash در این موارد است:
em dash
۱: برای اضافه کردن اطلاعات بیشتر مثال: There has been an increase—though opposed by many people—in the education system.
۲: گاهی به جای comma, colon و پرانتز و همچنین برای تاکید می آید
en dash
۱: برای نوشتن فواصل زمانی استفاده می شود مثال: July 5th–9th
۲: برای نشان دادن یک relationship بین دو چیز استفاده می شود مثال: Tehran–Los Angeles flight
brackets ( American ) / square brackets ( British ) = کروشه ( [ ] )
parentheses ( American ) / round bracket ( British ) / brackets ( British ) = پرانتز ( )
* نکته: brackets در انگلیسی بریتیش می تواند پرانتز معنا دهد اما در انگلیسی امریکن فقط به معنای کروشه است
braces = آکولاد ( { } )
apostrophe (  ʼ  ) = آپاستروفی
quotation marks / quotes / speech marks / inverted commas ( British ) = نشان نقل قول (  ʼ ‘ ) و (   ”  “ )
slash / oblique ( British ) = اسلش ( / )
backslash = ( \ )
hash ( British ) / hash sign ( British ) / pound sign ( American ) = ( # )
asterisk = ستاره ( * )
ampersand = ( & )
guillemets = گیومه
* نکته: این کلمه فرانسوی است و تلفظ آن ( گیمِی ) می باشد
tilde = ( ~ )
ellipsis = سه نقطه ( . . . )

ellipsis ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: حذف 4
تعریف: انداختن یک یا چند عنصر از یک ساختار به ویژه هنگامی که نبود آن در درک مطلب خلل ایجاد نکند
سه نقطه به معنی الی اخر
{1 و 2 و 3 و . . . }

بپرس