elite

/əˈliːt//eɪˈliːt/

معنی: زبده، نخبه، گلچین
معانی دیگر: (بیشتر با فعل جمع) نخبه، نخبگان، برگزیدگان، نورچشمی، سرآمد، تراز اول، گل سرسبد، دستچین، بهترین نوع، سرامدن، برگزیدن، ممتاز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. used with a pl. verb) the best, taken collectively.
مترادف: best, cream
متضاد: dregs
مشابه: aristocracy, cr�me de la cr�me, nonpareil, pick

- The prizewinners were the elite among the competitors.
[ترجمه زهرا] برندگان جایزه در میان رقبای نخبه بودند
|
[ترجمه حسین] برندگان جایزه، نخبگان در میان شرکت کنندگان بودند
|
[ترجمه سیف الدین] برندگان جایزه ، تخبه هایی در بین شرکت کنندگان در رقابت بودند.
|
[ترجمه گوگل] برندگان جوایز نخبه در بین شرکت کنندگان بودند
[ترجمه ترگمان] The، نخبگان در میان رقبا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (used with a pl. verb) those having the greatest authority or privilege or highest status.
متضاد: common, riffraff
مشابه: aristocracy, bigwigs, establishment, gentry, haut monde, jet set, nobility, society, upper class, upper crust

- It's a posh restaurant and caters to the elite.
[ترجمه گوگل] این یک رستوران شیک است و به نخبگان پاسخ می دهد
[ترجمه ترگمان] این رستوران شیک و شیک است و به نخبگان کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a type size, as on a typewriter, with twelve characters per inch.
صفت ( adjective )
• : تعریف: chosen as the best.
مشابه: best, choice, elect, first-class, first-rate, top

- She was proud to belong to an elite marching corps.
[ترجمه گوگل] او افتخار می کرد که به یک سپاه زبده راهپیمایی تعلق دارد
[ترجمه ترگمان] اون افتخار می کرد که به یه گروه رژه elite تعلق داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. elite paratroopers
چتر بازان نخبه

2. the elite of coffees
قهوه ی ممتاز

3. he is among the elite in the iranian society
او در زمره ی نخبگان جامعه ی ایران است.

4. the vain emulation of the elite
برتری جویی بیهوده از نخبگان

5. Only the educational elite go to Oxford or Cambridge.
[ترجمه گوگل]فقط نخبگان آموزشی به آکسفورد یا کمبریج می روند
[ترجمه ترگمان]تنها نخبگان آموزشی به آکسفورد یا کمبریج می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In these countries, only the elite can afford an education for their children.
[ترجمه گوگل]در این کشورها فقط نخبگان می توانند هزینه تحصیل فرزندان خود را بپردازند
[ترجمه ترگمان]در این کشورها، تنها نخبگان می توانند هزینه تحصیل فرزندانشان را تقبل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Public opinion is influenced by the small elite who control the media.
[ترجمه گوگل]افکار عمومی تحت تأثیر نخبگان کوچکی است که رسانه ها را کنترل می کنند
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی تحت تاثیر نخبگان کوچکی قرار می گیرد که رسانه ها را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Education was once the prerogative of the elite.
[ترجمه گوگل]زمانی تحصیل در اختیار نخبگان بود
[ترجمه ترگمان]تحصیل زمانی حق انتخاب نخبگان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dr Russel is creating an elite herd by cross-breeding goats from around the globe.
[ترجمه گوگل]دکتر راسل در حال ایجاد یک گله نخبه با پرورش بزهای مختلف از سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]دکتر راسل یک گروه نخبه از بزه ای کوهی را از سراسر جهان تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was an elite that believed its task was to enlighten the multitude.
[ترجمه گوگل]این نخبه ای بود که معتقد بود وظیفه اش روشن کردن جمعیت است
[ترجمه ترگمان]این یک طبقه ممتاز بود که معتقد بود وظیفه آن این است که جمعیت را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We have a political elite in this country.
[ترجمه گوگل]ما در این کشور نخبگان سیاسی داریم
[ترجمه ترگمان]ما در این کشور نخبگان سیاسی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These elite forces are the best equipped and trained in the world.
[ترجمه گوگل]این نیروهای زبده مجهزترین و آموزش دیده ترین نیروهای جهان هستند
[ترجمه ترگمان]این نیروهای نخبه بهترین مجهز و آموزش دیده در جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In fact, for both economic and cultural reasons, elite Western workers are often better left behind these days.
[ترجمه گوگل]در واقع، به دلایل اقتصادی و فرهنگی، کارگران نخبه غربی اغلب بهتر است این روزها پشت سر گذاشته شوند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، هم برای دلایل اقتصادی و هم فرهنگی، کارکنان نخبه غربی اغلب بهتر از این روزها باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is there evidence of actual collaboration among the elite in the formulation of preferred public policy?
[ترجمه گوگل]آیا شواهدی مبنی بر همکاری واقعی میان نخبگان در تدوین سیاست عمومی ترجیحی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا شواهدی از هم کاری واقعی بین نخبگان در تدوین سیاست عمومی ارجح وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبده (اسم)
compendium, abstract, elite, cream, prime, compend, extract

نخبه (اسم)
elite, flower

گلچین (اسم)
elite, varia

تخصصی

[کامپیوتر] الیت . - نوعی ( شکل حرف ) ماشین تحریر که 12 کاراکتر در هر اینچ جای میدهد . نگاه کنید به pica, pitch . نزدیکترین شکل حرف کامپیوتری به elite شکل حرف 10 نقطه ای courier است .
[بهداشت] سرآمد - نخبه

انگلیسی به انگلیسی

• something which is the best, choicest part of something; socially superior group, upper class; size of type on a typewriter
select, choice, upper-class, aristocratic
an elite is a group of the most powerful, rich, or talented people in a society.
elite people or organizations are considered to be the best of their kind.

پیشنهاد کاربران

league elite asia
لیگ نخبگان آسیا
برگزیدگان، سرآمدان، نخبه
Killer Elite = نخبگان قاتل
صاحب منصب
رجال، اولیا
قشرحاکم
زرشک مرغوب
افراد سرآمد و تراز اول
معتبر
elite=====geniuses
خواص
دانه درشتان
Elite کلا یعنی یه شخص یا چیزی که ممتاز و سرآمد نسبت به بقیه هست!
که حالا اگه درباره فرد باشه یعنی نخبه و ماهر در چیزی که بازم همون معنای ممتاز بودن و سرآمد بودن نسبت به بقیه رو میرسونه دیگه!
اگه واسه شئ باشه هم برگزیده و ممتاز هستم که بازم یعنی نسبت به بقیه یعنی اون چیز یه سر و گردن بالاتره
نخبه بار معنایی داشته و ذهن را به طرف هوش و استعدادذاتی خواهد برد درحالیکه الیت به معنی فرادستان و طبقه اشراف است که به دلیل موقعیت مالی و اقتصادی دارای قدرت شده اند
نخله، ممتاز، سرآمد
مثال: elite player
افراد صاحب نفوذ
elite ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: نخبگان
تعریف: کسانی که در یک جامعه یا گروه به سبب دارا بودن ویژگی هایی واقعی یا ادعایی از جایگاهی ممتاز برخوردارند
فرادستان
نخبه
( بهترین . ممتاز. نخبه ) ( آقا زاده ها )
برگزیده
ژن خوب
( در بافتار سیاسی غالباً با بار معنایی منفی استفاده می شود و نباید �نخبه� ترجمه شود! )
کله گنده
در فوتبال یعنی مدرن . فوتبال مدرن و پیشرفته و به روز
اقلیت پول دار و زور دار
اشراف
نور چشمی، آقا زاده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس