eligible

/ˈelədʒəbl̩//ˈelɪdʒəbl̩/

معنی: واجد شرایط، مطلوب، قابل انتخاب
معانی دیگر: گزیدنی، گزین پذیر، مستحق، شایا، مشمول، (به ویژه برای زناشویی) شایسته، دلخواه، مناسب ازدواج، درخور، مورد پسند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: eligibly (adv.)
(1) تعریف: qualified for a benefit, privilege or position, such as elective office.
مترادف: qualified
متضاد: ineligible
مشابه: acceptable, fit, fitting, suitable, suited

(2) تعریف: fit, worthy, or desirable, esp. for marriage.
متضاد: ineligible
مشابه: appropriate, available, desirable, fit, suitable

جمله های نمونه

1. eligible for retirement
واجد شرایط برای بازنشستگی

2. only citizens are eligible for this job
فقط شهروندان می توانند برای این شغل گزیده شوند.

3. to be constitutionally eligible
از نظر قانون اساسی واجد شرایط بودن

4. she hasn't found an eligible young man yet
او هنوز مرد جوان شایسته ای را نیافته است.

5. All those eligible will receive a cash handout.
[ترجمه گوگل]همه واجدین شرایط یک برگه نقدی دریافت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]همه این افراد واجد شرایط، اعانه نقدی دریافت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is an eligible young man.
[ترجمه گوگل]او یک مرد جوان واجد شرایط است
[ترجمه ترگمان]جوان شایسته ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who is eligible to apply for membership of the association?
[ترجمه گوگل]چه کسانی واجد شرایط درخواست عضویت در انجمن هستند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی صلاحیت درخواست برای عضویت در انجمن را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Students on a part-time course are not eligible for a loan.
[ترجمه گوگل]دانشجویانی که در دوره های پاره وقت هستند واجد شرایط دریافت وام نیستند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در دوره نیمه وقت، واجد شرایط دریافت وام نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Of the world's most precious and are not eligible and lost.
[ترجمه گوگل]از گرانبهاترین های جهان و واجد شرایط نیستند و گم شده اند
[ترجمه ترگمان]از ارزشمندترین و precious دنیا، از دست رفته و گم نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are you eligible to join this club?
[ترجمه گوگل]آیا شما واجد شرایط عضویت در این باشگاه هستید؟
[ترجمه ترگمان]تو واجد شرایط هستی که به این کلوپ ملحق بشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Farmers are eligible for government support if they let a certain amount of land lie fallow.
[ترجمه گوگل]اگر کشاورزان اجازه دهند مقدار معینی از زمین به زمین بیفتد، واجد شرایط حمایت دولت هستند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در صورتی که میزان معینی از زمین را در آیش نگه دارند، واجد شرایط حمایت از دولت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition to you,and who is eligible walked around in my heart.
[ترجمه گوگل]علاوه بر تو، و کسانی که واجد شرایط هستند، در قلب من قدم زدند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر شما، و کسی که واجد شرایط است، در قلب من قدم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Are you eligible for early retirement/maternity leave?
[ترجمه گوگل]آیا واجد شرایط بازنشستگی پیش از موعد / مرخصی زایمان هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا برای مرخصی زودهنگام یا مرخصی زایمان واجد شرایط هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What percentage of eligible voters cast their ballots?
[ترجمه گوگل]چند درصد از واجدین شرایط رای خود را به صندوق انداختند؟
[ترجمه ترگمان]کدام درصد از رای دهندگان واجد شرایط رای خود را به صندوق ها انداختند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You may be eligible for a clothing grant.
[ترجمه گوگل]ممکن است واجد شرایط دریافت کمک هزینه لباس باشید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است واجد شرایط یک کمک هزینه لباس باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واجد شرایط (صفت)
qualified, bona fide, eligible

مطلوب (صفت)
favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

قابل انتخاب (صفت)
eligible

تخصصی

[ریاضیات] واجد شرایط

انگلیسی به انگلیسی

• suitable, worthy of, qualified
someone who is eligible for something is qualified or suitable for it.
an eligible man or woman is not yet married but is considered to be a suitable partner.

پیشنهاد کاربران

eligible bachelor
با کمالات
eligible واجد شرایط، شایسته
legible خوانا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : eligibility
✅️ صفت ( adjective ) : eligible
✅️ قید ( adverb ) : eligibly
خوش خط - خوانا
واجد شرایط ؛ مناسب ( برای ازدواج )
# He is eligible for retirement
# Only people over 18 are eligible to vote
# She hasn't found an eligible bachelor yet
واجدشرایط، مشمول، شایسته
ideal as marriage partner
شرایت مناسب suitadle
واجد شرایط
adjective صفت
having the right to do or obtain something; satisfying the appropriate conditions.
داشتن حق انجام یا کسب چیزی؛ واجد شرایط مناسب.
"customers who are eligible for discounts"
"مشتریانی که واجد شرایط تخفیف هستند"
...
[مشاهده متن کامل]

( of a person ) desirable or suitable as a partner in marriage. ( فرد یا شخصی ) مطلوب یا مناسب برای پیوند ازدواج.
"the world's most eligible bachelor"" واجد شرایط ترین ( برای ازدواج "که ازدواج نکردن" ) مجردهای دنیا"

شایسته
فرصت طلب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس