elevator

/ˈeləˌvetər//ˈelɪveɪtə/

معنی: بالا برنده، اسانسور، بالا بر، بالارو
معانی دیگر: (شخص یا دستگاهی که بالا می برد) بالابر، آسانسور، فرازبر (در انگلیس می گویند: lift)، (محل بنایی و معدن وغیره) فراز رسان، رجوع شود به: grain elevator، (بالچه های دم هواپیما) سکان افقی، باله ی دم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a machine which raises or lifts, esp. a platform or enclosure in a vertical shaft, with its equipment and parts, used to raise and lower people or goods from one level to another in a building.
مشابه: hoist, lift

(2) تعریف: a grain storage structure equipped to lift and pour out grain; grain elevator.

(3) تعریف: in aircraft, a hinged movable horizontal surface whose position is altered to produce up or down movement of the craft.

جمله های نمونه

1. an elevator jockey
آسانسورچی

2. an elevator lifts people
آسانسور مردم را بالا می برد.

3. hydraulic elevator
بالابر آبانه،آسانسور هیدرولیک

4. the elevator descended rapidly
آسانسور به سرعت پایین رفت.

5. the elevator does not work
آسانسور کار نمی کند.

6. to shoot an elevator up ward
آسانسور را مثل برق بالا بردن

7. an interlock on an elevator door
هم وابستگر درب آسانسور (که فقط هنگام توقف دستگاه باز می شود)

8. we were crushed into the elevator
ما را چپاندند توی آسانسور.

9. the bathroom is just past the elevator door
مستراح درست بعد از در آسانسور است.

10. they poured the wheat into the elevator
گندم را در سیلو ریختند.

11. The elevator was broken, so we had to trek up six flights of stairs.
[ترجمه ℳ�Ħ�Ї∃Ħ] آسانسور خراب بود برای همین مجبور شدیم ۶ طبقه را با پله بالا برویم
|
[ترجمه فاطمه] اسانسور خراب شده بود و ما باید شش طبقه رو بالا میرفتیم
|
[ترجمه M] آسانسور خراب شده بود، بنابراین ما مجبور شدیم شش طبقه را با پله بالا برویم.
|
[ترجمه یک دو سه] آسانسور خراب بود و ما مجبور بودیم ۶پله را خودمان بالابرویم
|
[ترجمه گوگل]آسانسور خراب بود، بنابراین مجبور شدیم از 6 پله بالا بریم
[ترجمه ترگمان]آسانسور شکسته بود، واسه همین باید شش تا پله پله رو راه بندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He rode the elevator down to the first floor.
[ترجمه Soroush] او برای رفتن به طبقه اول سوار آسانسور شد.
|
[ترجمه گوگل]با آسانسور به طبقه اول رفت
[ترجمه ترگمان]او با آسانسور به طبقه اول رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new building was bedevilled by elevator failures.
[ترجمه رهگذر] ساختمان جدید با شکست آسانسور متوقف شد🤔
|
[ترجمه گوگل]ساختمان جدید به دلیل خرابی آسانسور خراب شد
[ترجمه ترگمان]ساختمان جدید با شکست آسانسور متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I punched the button to summon the elevator.
[ترجمه like] من دکمه را زدم تا اسانسور بیاید
|
[ترجمه گوگل]دکمه را زدم تا آسانسور را احضار کنم
[ترجمه ترگمان]من دکمه رو زدم تا آسانسور رو احضار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The elevator doors parted and out stepped the President.
[ترجمه گوگل]درهای آسانسور باز شد و رئیس جمهور به بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]در آسانسور باز شد و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We were incarcerated in that broken elevator for four hours.
[ترجمه گوگل]ما چهار ساعت در آن آسانسور خراب زندانی بودیم
[ترجمه ترگمان]ما چهار ساعت توی اون آسانسور شکسته زندانی بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Mrs. Baylor strode to the elevator and punched the button.
[ترجمه گوگل]خانم بیلور به سمت آسانسور رفت و دکمه را با مشت زد
[ترجمه ترگمان]خانم \"بیلور\" با گام های بلند به سمت آسانسور رفت و دکمه رو فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The elevator was not functioning.
[ترجمه گوگل]آسانسور کار نمی کرد
[ترجمه ترگمان]آسانسور کار نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بالا برنده (اسم)
booster, elevator

اسانسور (اسم)
lift, elevator

بالا بر (اسم)
lift, elevator, lifter

بالارو (اسم)
lift, elevator, moving staircase, moving stairway

تخصصی

[سینما] بالابر
[عمران و معماری] بالابر - آسانسور
[مهندسی گاز] بالابرنده، آسانسور
[زمین شناسی] بالارونده
[ریاضیات] نقاله ی مکانیکی، آسانسور، بالابر
[نفت] بالابر

انگلیسی به انگلیسی

• mechanical apparatus for moving people or items from floor to floor within a building
an elevator is a device like a large box, that moves up and down inside a tall building to carry people from one floor to another; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بالا بر آسانسور
آسان بَر
سیلو
elevator ( n ) ( ɛləˌveɪt̮ər ) e. g. It's on the fifth floor, so we'd better take the elevator.
elevator
elevator: آسانسور
در مهندسی هوافضا به معنی جزیی از هواپیما است که با تغییر زاویه ی آن باعث ارتفاع گرفتن هواپیما میشود
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : elevate
✅️ اسم ( noun ) : elevation / elevator
✅️ صفت ( adjective ) : elevated / elevating
✅️ قید ( adverb ) : _
Elevator/Lift : آسانسور
Escalator : پله برقی
Stairs : پله ها ( با Stares اشتباه نشه که میشه خیره شدن )
در جراحی ابزاری برای بالا اوردن پوست
( خور ) همان خورشید امروزی است.
( شید ) به معنی پرتوی نور و نور و روشنی ( مانند مهشید )
( اسان ) به معنی بالا رفتن - بلند شدن

خُراسان :
سرزمین بالا رفتن/آمدن خورشید یا برآمدن خورشید ( خاور - شرق )
...
[مشاهده متن کامل]

توجه شود به واژه ( اسان ) :
در واژه ی اسان - سور ( ascenseur ) ( فرانسوی ) و واژه ی ( lift ) در انگلیسی بریتانیایی و واژه ی ( elevate ) در انگلیسی امریکایی که همگی به معنای
( بالا رفتن - بالا بردن - بلند کردن - بلند شدن ) هستند.
و نیز واژه ی ( ascend ) با همان معنی.
یعنی همگی هم ریشه با ( اسان ) در
( زبان شیرین فارسی ) اند.
آسانسور :
( Lift - Elevator )
( بالابَر ) بهترین واژه با توجه به
{ ریشه ی فارسی} و کاربرد جهانی آن .
آسانبَر
آسانسُر
( سُر خوردن= به سادگی جابه جا شدن )
سپاس از همگی کاربران.

elevator ( عمومی )
واژه مصوب: آسان‏بَر
تعریف: اتاقکی برای بالا رفتن در ساختمان یا پایین آمدن از آن
When I got on the elevator, a lady with me got on the second floor
در جواب mobiaroom این کلمات در نو جوانان هم هست
آسانسور/ بالابر
A machine that takes people up and down in a building
آسانسور، بالابر
اسانسور
a machine carry people goods from one lvl to another

A machine that takes people up and down in a building
اسانسور / بالابر
توی کانون زبان آسانسور
machine that takes people up and down
Elevator در دندان پزشکی ابزاری برای کشیدن دندان
آسانسور
دستگاهی که به ماشین شباهت دارد و مردم را به طبقه ی مورد نظر میرساند
اسانسور
A machine that takes people up and down in a building
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس