elephantine

/ˌeləˈfænˌtin//ˌelɪˈfæntaɪn/

معنی: ستبر، پیلی، پیل مانند، پیلسان، کلان، بد هیکل
معانی دیگر: وابسته به فیل، فیلی، پیل پیکر، غول پیکر، عظیم الجثه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to an elephant or elephants.

(2) تعریف: like an elephant, usu. in size, strength, or clumsiness.
متضاد: tiny

جمله های نمونه

1. She's so tiny she makes me feel elephantine.
[ترجمه گوگل]او آنقدر کوچک است که به من احساس فیل بودن می دهد
[ترجمه ترگمان]خیلی کوچک است که باعث می شود احساس elephantine کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Heka-ib was governor of Elephantine in the sixth Dynasty and was buried in a rock tomb at Kubbet el-Hawa at Aswan.
[ترجمه گوگل]هکا ایب در سلسله ششم فرماندار الفانتین بود و در مقبره ای صخره ای در کوبت الحوا در اسوان به خاک سپرده شد
[ترجمه ترگمان]Heka - ib در دودمان ششم به عنوان والی در (Elephantine)به خاک سپرده شد و در یک آرامگاه سنگی در Kubbet el در اسوان به خاک سپرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the middle of this elephantine travail, there came a knock on the door.
[ترجمه گوگل]وسط این تروی فیلی، در زد
[ترجمه ترگمان]در وسط این نیروی elephantine، ضربه ای به در نواخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His legs were elephantine.
[ترجمه گوگل]پاهایش فیلی بود
[ترجمه ترگمان]پاهایش مثل فیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These elephantine oddities seem to carry a message. Each artist has an idiosyncratic eye.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این عجیب و غریب های فیلی حامل پیامی هستند هر هنرمندی یک چشم خاص دارد
[ترجمه ترگمان]این نگاه غریب و غریب به نظر می رسد که حامل پیامی است هر هنرمند چشم منحصر به فرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. India's current rulers, the mahouts to an elephantine state, seem at least to understand this.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد حاکمان کنونی هند، ماهوت ها به حالت فیلی، حداقل این را درک می کنند
[ترجمه ترگمان]حاکمان فعلی هند، the به یک دولت عظیم، حداقل این را درک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These elephantine oddities seem to carry messages.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این عجیب و غریب های فیلی حامل پیام هایی هستند
[ترجمه ترگمان]این غریب elephantine به نظر می رسد که حامل پیام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their daughter is quite plump but their son is positively elephantine.
[ترجمه گوگل]دختر آنها کاملاً چاق است اما پسر آنها فیل است
[ترجمه ترگمان]دخترشان کاملا گوشتالو است، اما پسرش خیلی elephantine
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was deified in the Middle Kingdom and a shrine for his cult was build on Elephantine Island.
[ترجمه گوگل]او در پادشاهی میانه خدایی شد و زیارتگاهی برای فرقه او در جزیره Elephantine ساخته شد
[ترجمه ترگمان]او در قرون وسطی تاسیس شد و زیارتگاه for در جزیره (Elephantine)ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The endearing bathos and crassness of Laurel found an admirable foil in the elephantine smugness of his rotund partner.
[ترجمه گوگل]حمام دوست‌داشتنی و بی‌رحمی لورل، یک فویل تحسین‌برانگیز را در خودپسندی فیلی شریک زندگی‌اش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]این عزیز و لوس و گران بها، برگ برنده قابل تحسینی در نخوت و نخوت همراه او پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He got out of his car with difficulty, one elephantine foot first, then the bulk of his enormous body.
[ترجمه گوگل]او به سختی از ماشینش پیاده شد، ابتدا یک پای فیلی و سپس بخش بزرگی از بدن عظیمش
[ترجمه ترگمان]او با زحمت از ماشین بیرون آمد، یک پای فیل مانند اول، سپس هیکل تنومند بدنش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Over the period since 1945 as a whole, other beasts proved mammoths - of elephantine size but doomed to extinction.
[ترجمه گوگل]در طول دوره از سال 1945 به طور کلی، سایر جانوران ثابت کردند که ماموت هایی هستند - به اندازه فیل اما محکوم به انقراض
[ترجمه ترگمان]در طول دوره از سال ۱۹۴۵ به عنوان یک کل، حیوانات دیگر ماموت ها - با اندازه فیل دار، اما محکوم به انقراض هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At first glance it looks as though the structure might belong to the Social Security Administration or some other elephantine bureaucracy.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول به نظر می رسد که این ساختار ممکن است متعلق به سازمان تامین اجتماعی یا برخی دیگر از بوروکراسی فیل باشد
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول به نظر می رسد که ساختار ممکن است متعلق به اداره امنیت اجتماعی یا یک نوع بوروکراسی عظیم دیگر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was a silly girl, and far too easily impressed by Grunte's elephantine attentions.
[ترجمه گوگل]او یک دختر احمق بود و به راحتی تحت تأثیر توجه فیلی گرونته قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]او دختر احمقی بود و به آسانی تحت تاثیر توجه elephantine Grunte قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستبر (صفت)
gross, sturdy, big, thick, stout, robust, burly, stalwart, elephantine, robustious

پیلی (صفت)
elephantine

پیل مانند (صفت)
elephantine

پیلسان (صفت)
elephantine

کلان (صفت)
immense, massive, huge, elephantine, galactic

بد هیکل (صفت)
unwieldy, elephantine

انگلیسی به انگلیسی

• like an elephant; huge, enormous
something that is elephantine is like an elephant, for example because it is large and clumsy; a literary word.

پیشنهاد کاربران

زُمُخت و یُقُور، نتراشیده و نخراشیده.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : elephant
✅️ صفت ( adjective ) : elephantine
✅️ قید ( adverb ) : _
نام یک جزیره است در جنوب مصر

بپرس