elements

جمله های نمونه

1. elements of a matrix
اجزای ماتریس،بن پاره های ماتریس

2. binary elements
ترکیبات دوگانه

3. dissident elements within the navy tried to overthrow his regime
عوامل مخالف در نیروی دریایی سعی می کردند رژیم او را سرنگون کنند.

4. major elements
عناصر مهاد

5. nocuous elements in the soil
عوامل مضر موجود در خاک

6. several elements concurred to bring about this result
چندین عامل دست به دست هم داد تا این نتیجه به دست آمد.

7. subversive elements
عوامل خرابکار

8. the elements of a science
اصول یک علم

9. the elements
1- اصول،پایه ها،مبانی،بنیادها 2- آب و هوا،باد و باران

10. cells are elements of living bodies
یاخته ها سازه های جسم های زنده هستند.

11. the criminal elements in a society
عوامل جنایتکار یک جامعه

12. the four elements
چهار آخشیج،عناصر اربعه،آخشیگان

13. the institutional elements of a political system
عوامل سازمانی یک نظام سیاسی

14. periodic table of elements
جدول تناوبی عناصر،جدول مندلیف

15. to compound various elements
عوامل مختلف را با هم ترکیب کردن

16. stones and bricks are the elements of a wall
سنگ و آجر سازه های دیوارند.

17. that event made some of the passive elements of the party very active
آن رویداد عوامل ناکنشور حزب را سخت به فعالیت در آورد.

18. the government's actions gave discouragement and discountenance to the communist and terrorist elements
اقدامات دولت عوامل کمونیست و تروریست را دچار نومیدی و بی اعتباری کرد.

تخصصی

[سینما] عدسی های تنها به طور منفصل و یا متصل به یکدیگر
[ریاضیات] مبانی

پیشنهاد کاربران

شرایط جوی ( سخت ) 👈اسم
بخش، رکن، عامل
عامل اصلی، جزء، المان، عنصر عملیاتی، رکن، سازه برقی، عنصر ( شیمیایی ) ، جسم بسیط، جوهر فرد، عنصر، اساس، اصل، محیط طبیعی، اخشیج، عامل، علوم مهندسی: عنصر، کامپیوتر: عنصر، الکترونیک: عنصر، معماری: جزء، قانون فقه: محیط طبیعی، شیمی: عنصر، روانشناسی: عنصر، زیست شناسی: عنصر، ورزش: عنصر، علوم هوایی: عنصر، علوم نظامی: اساس جزئی از یک قسمت یا یکان
...
[مشاهده متن کامل]

elements: المان ها / عناصر
of formal elements: المان های / عناصر قراردادی
نیرو های طبیعت ( باد، باران و… )
در حقوق ( ( ارکان ) ) هم معنی می شود.
آب و هوا ( به خصوص آب و هوای بد )
اصول
1 ) element در هنگام جمع علاوه بر معانی که در بالا گفته شده به معنی ( باد و باران ) هستش

از نظر پزشکی، رادیکال های آزاد موجود معمولاً در مواد غذایی حاوی مواد نگهدارنده هستند
The phrase, the elements, has been used to describe the severe forces of weather since the 1500s and occurs with language that brings to mind the war between man and nature. If you brave the elements,
...
[مشاهده متن کامل]
you go out and do things regardless of the harsh weather. Rock climbers, with gear that can withstand the elements, sometimes have to battle the elements in order to reach the summit. In a less aggressive context, the elements in the field of chemistry refer to the substances on the periodic table, including metals such as gold and copper and as gases such as hydrogen and helium.

عوامل
اجزا
عناصر
عنصر ها
[عمران] اعضا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس