electrostatic

/ɪˌlektroʊˈstætɪk//ɪˌlektrəʊˈstætɪk/

معنی: الکترواستاتیکی
معانی دیگر: (وابسته به الکتریسیته ی ساکن) برق ایستا، ایستابرقی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: electrostatically (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or caused by static electricity.

(2) تعریف: of or pertaining to the branch of physics that deals with static electricity.

جمله های نمونه

1. The positive charge of the protons generates an electrostatic field, which binds the negative electrons of the atom to the nucleus.
[ترجمه گوگل]بار مثبت پروتون ها یک میدان الکترواستاتیک ایجاد می کند که الکترون های منفی اتم را به هسته متصل می کند
[ترجمه ترگمان]بار مثبت پروتون ها یک میدان الکترواستاتیک را تولید می کند که الکترون های منفی اتم را به هسته متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rigidity is not an issue with the electrostatic diaphragm.
[ترجمه گوگل]سفتی مشکلی با دیافراگم الکترواستاتیک نیست
[ترجمه ترگمان]Rigidity یک مساله با دیافراگم الکترواستاتیک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In contrast, the electrostatic mechanism is moderately noisy and initially failed to gain any real support.
[ترجمه گوگل]در مقابل، مکانیسم الکترواستاتیک نسبتاً نویز دارد و در ابتدا نتوانست هیچ پشتیبانی واقعی را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]در مقابل، مکانیزم الکترواستاتیک نسبتا پر سر و صدا است و در ابتدا نتوانست هیچ گونه پشتیبان واقعی بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bennet also did numerous experiments on the electrostatic precipitation of powders.
[ترجمه گوگل]بنت همچنین آزمایش های متعددی را بر روی رسوب الکترواستاتیکی پودرها انجام داد
[ترجمه ترگمان]بنت همچنین آزمایش های زیادی در مورد بارش الکترواستاتیک پودرهای انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Electrostatic filters charge the incoming air so that the particles stick to an oppositely charged screen.
[ترجمه گوگل]فیلترهای الکترواستاتیک هوای ورودی را شارژ می کنند تا ذرات به صفحه ای با بار مخالف بچسبند
[ترجمه ترگمان]فیلترهای الکترواستاتیک هوای ورودی را شارژ می کنند به طوری که ذرات به یک صفحه کنترل مخالف متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bonds of this type are formed by electrostatic attractions between ions of opposite charge.
[ترجمه گوگل]پیوندهایی از این نوع توسط جاذبه های الکترواستاتیکی بین یون های بار مخالف تشکیل می شوند
[ترجمه ترگمان]باندهای این نوع بوسیله جاذبه های الکترواستاتیک بین یون های مخالف مخالف تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper introduces an electrostatic proton accelerator operating in atmosphare, with maximum energy of 700 Kev and target Current about A.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک شتاب‌دهنده پروتون الکترواستاتیکی را معرفی می‌کند که در اتمسفر کار می‌کند، با حداکثر انرژی 700 Kev و جریان هدف حدود A
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک شتاب دهنده پروتون الکترواستاتیک را در atmosphare معرفی می کند و ماکزیمم انرژی ۷۰۰ kev و جریان هدف را در حدود A قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eliminating electrostatic method is to increase the humidity or use static quenching agent.
[ترجمه گوگل]روش حذف الکترواستاتیک افزایش رطوبت یا استفاده از ماده خاموش کننده استاتیک است
[ترجمه ترگمان]حذف روش الکترواستاتیک، افزایش رطوبت و یا استفاده از عامل جداسازی استاتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Electrostatic attraction will play a major role in the absorption of viruses to positively charged surfaces.
[ترجمه گوگل]جاذبه الکترواستاتیکی نقش عمده ای در جذب ویروس ها به سطوح دارای بار مثبت خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]جاذبه الکترواستاتیک نقش عمده ای در جذب ویروس به سطوح مثبت باردار ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Electrostatic printing is classified into two major groups, Xerography and electrofax.
[ترجمه گوگل]چاپ الکترواستاتیک به دو گروه عمده Xerography و Electrofax طبقه بندی می شود
[ترجمه ترگمان]چاپ الکترواستاتیک بین دو گروه عمده، xerography و electrofax طبقه بندی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As an important part of the tribo electrostatic separator, the high-voltage electrostatic field plays a key role in the mineral and the material processing.
[ترجمه گوگل]به عنوان بخش مهمی از جداکننده الکترواستاتیک تریبو، میدان الکترواستاتیک ولتاژ بالا نقش کلیدی در پردازش مواد معدنی و مواد دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخش مهمی از جداسازی الکترواستاتیک tribo، میدان الکترواستاتیک ولتاژ بالا، نقش کلیدی در مواد معدنی و پردازش مواد ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Through the affects of pushing dust and making electrostatic, it will have strong adsorption and traction to the dust and small sand, and have maintenace and increase in light to the floor wax face.
[ترجمه گوگل]از طریق اثرات هل دادن گرد و غبار و ایجاد الکترواستاتیک، جذب و کشش قوی به گرد و غبار و شن و ماسه ریز خواهد داشت و دارای نگهداری و افزایش نور به سطح مومی کف می شود
[ترجمه ترگمان]از طریق تاثیر فشار بر گرد و غبار و ایجاد الکترواستاتیک، جذب و کشش قوی به گرد و غبار و شن کوچک خواهد داشت و نور را به صورت موم زمین افزایش داده و افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Electrostatic combs, exciting the tines to vibrate laterally in antiphase in the plane of the wafer, and detecting the vibrating frequency in the meantime, are mounted on the two tines of fork.
[ترجمه گوگل]شانه‌های الکترواستاتیکی که قلاب‌ها را برای ارتعاش جانبی در پادفاز در صفحه ویفر تحریک می‌کنند و در این بین فرکانس ارتعاش را تشخیص می‌دهند، روی دو بند چنگال نصب می‌شوند
[ترجمه ترگمان]combs الکترواستاتیک که شاخک های آن به طور جانبی در صفحه قرص و در عین حال تشخیص فرکانس ارتعاش در این فاصله، بر روی دو شاخه انشعاب نصب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The effect of high voltage electrostatic field ( HVEF ) on growth and root differentiation of Nicotiana tabacum L.
[ترجمه گوگل]تأثیر میدان الکترواستاتیک ولتاژ بالا (HVEF) بر رشد و تمایز ریشه گیاه Nicotiana tabacum L
[ترجمه ترگمان]اثر میدان الکترواستاتیک ولتاژ بالا بر رشد و تمایز ریشه ای of tabacum L
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The anti-interference design of electrostatic accelerator control system based on PLC is introduced.
[ترجمه گوگل]طراحی ضد تداخل سیستم کنترل شتاب دهنده الکترواستاتیک مبتنی بر PLC معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی ضد تداخل سیستم کنترل شتاب دهنده الکترواستاتیک که بر پایه PLC ایجاد می شود، معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الکترواستاتیکی (صفت)
electrostatic

تخصصی

[کامپیوتر] الکتریسیته ساکن .
[برق و الکترونیک] الکتروستاتیک، الکتروایستا اشاره به الکتریسیته ی ساکن، نظیر بار الکتریکی روی جسم . - الکترو استاتیک
[ریاضیات] الکتروستاتیک

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to static electricity; pertaining to electrostatics, pertaining to the study of static electricity

پیشنهاد کاربران

electrostatic ( فیزیک )
واژه مصوب: ایستابرقی
تعریف: مربوط به ایستابرق|||متـ . الکترواستاتیکی

بپرس