electroplating


الکترونیک : اب کارى شیمى : ابکارى علوم هوایى : ابکارى الکتریکى

جمله های نمونه

1. It was used as a cheap substitute for pewter and as a base for electroplate finishes.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک جایگزین ارزان برای پیوتر و به عنوان پایه ای برای پوشش های الکتروپلیت استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک جانشین ارزان برای مفرغی و به عنوان پایگاهی برای electroplate استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At one extreme was an electroplating plant where management took the view that operators were unintelligent and unreliable.
[ترجمه گوگل]در یک نقطه افراطی یک کارخانه آبکاری بود که در آن مدیریت این نظر را داشت که اپراتورها غیر هوشمند و غیرقابل اعتماد هستند
[ترجمه ترگمان]در یک حد افراطی یک کارخانه electroplating بود که در آن مدیریت مشاهده کرد که اپراتورها کودن و غیرقابل اعتماد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Electroplating process in holes is a new technique for precise diamond reamer manufacturing.
[ترجمه گوگل]فرآیند آبکاری در سوراخ ها یک تکنیک جدید برای تولید دقیق الماس تراش است
[ترجمه ترگمان]فرآیند electroplating در سوراخ ها یک تکنیک جدید برای تولید دقیق قطعات الماس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Application: Mainly used in dry cell, electroplating, dye and precision casting, curriery, etchant, feed additive etc.
[ترجمه گوگل]کاربرد: عمدتاً در سلول خشک، آبکاری، رنگ و ریخته گری دقیق، کاری، اچانت، افزودنی خوراک و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]کاربرد: به طور عمده در سلول خشک، electroplating، رنگ و ریخته گری دقیق، curriery، etchant، additive تغذیه و غیره مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inside holding electroplating process is a precise technique in producing diamond reamer.
[ترجمه گوگل]فرآیند آبکاری داخل نگهدارنده یک تکنیک دقیق در تولید ریمر الماس است
[ترجمه ترگمان]در داخل این فرآیند یک روش دقیق در تولید reamer الماس وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A lot of sulfonated bodies applied in electroplating field were particularized.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اجسام سولفونه‌ای که در زمینه آبکاری استفاده می‌شوند، مشخص شدند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از sulfonated که در میدان electroplating به کار گرفته شدند particularized بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Zinc - manganese alloy electroplating process and its researching trend were described.
[ترجمه گوگل]فرآیند آبکاری آلیاژ روی - منگنز و روند تحقیق آن تشریح شد
[ترجمه ترگمان]فرآیند Zinc آلیاژ manganese و روند تحقیق آن توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The handle adopt high grade material and electroplating, the dimension are precise, may coordinate with any handpiece.
[ترجمه گوگل]دسته از مواد درجه بالا و آبکاری الکتریکی استفاده می کند، ابعاد دقیق است، ممکن است با هر هندپیس هماهنگ شود
[ترجمه ترگمان]دسته ای که مواد دارای درجه بالایی را اتخاذ می کنند و electroplating، بعد دقیق هستند، ممکن است با هر handpiece هماهنگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It used before electroplating to improve the adhesion of coat, before painting to enhance the pigmentation.
[ترجمه گوگل]قبل از آبکاری برای بهبود چسبندگی پوشش، قبل از رنگ آمیزی برای افزایش رنگدانه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آن قبل از electroplating برای بهبود چسبندگی کت استفاده شد، قبل از این که رنگ دانه ها را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A decorative tin - zinc - nickel alloy electroplating process as an alternative to nickel plating was studied.
[ترجمه گوگل]فرآیند آبکاری تزئینی قلع - روی - آلیاژ نیکل به عنوان جایگزینی برای آبکاری نیکل مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک آلیاژ تزیینی با روی قلع و نیکل به عنوان جایگزینی برای روکش فلزی نیکل مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The process of cyanide free silver pulse electroplating is investigated in 5 - dimethyl hydantoin ( DMH ) bath.
[ترجمه گوگل]فرآیند آبکاری پالس نقره بدون سیانید در حمام 5 - دی متیل هیدانتوئین (DMH) بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]فرآیند تولید کننده پالس آزاد نقره electroplating در حمام ۵ - دی متیل hydantoin (DMH)مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Discovery phase of the problem: a multi-product electroplating grant request can not be up to standard .
[ترجمه گوگل]مرحله کشف مشکل: درخواست کمک هزینه آبکاری چند محصولی نمی تواند مطابق استاندارد باشد
[ترجمه ترگمان]فاز کشف مساله: درخواست کمک مالی چند محصولی نمی تواند به استاندارد تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both types of facility are likely to be more difficult to site than a citywide facility designed to serve the electroplating industry.
[ترجمه گوگل]هر دو نوع تأسیسات احتمالاً دشوارتر از تأسیساتی در سطح شهر هستند که برای خدمت به صنعت آبکاری طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع تسهیلات به احتمال زیاد دشوارتر از یک ساختمان شهری است که برای خدمات رسانی به صنعت electroplating طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most operate in highly polluting industries: bleaching and dyeing, electroplating and printing circuit boards.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها در صنایع بسیار آلاینده فعالیت می کنند: سفید کردن و رنگرزی، آبکاری و تخته های مدار چاپ
[ترجمه ترگمان]اکثر آن ها در صنایع بسیار آلوده کننده کار می کنند: سفید کردن و رنگرزی، electroplating و تابلوهای مدار چاپی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the past this metal was often used for tableware and as a base for electroplating.
[ترجمه گوگل]در گذشته این فلز اغلب برای ظروف غذاخوری و به عنوان پایه ای برای آبکاری استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]در گذشته این فلز اغلب برای ظروف سفره و به عنوان پایگاهی برای electroplating استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] آبکاری
[کامپیوتر] آبکاری الکترونیکی .
[برق و الکترونیک] آبکاری الکتریکی نشاندن پوششی از فلز روی جسم رسانا با استفاده از الکتریسیته و به منظور حفاظت، تزیین یا کاربردهای دیگر . جسم مورد نظر در الکترولیت قرار داده شده و به یک سر منبع ولتاژ ( دی سی ) وصل می شود . سر دیگر منبع نیز به فلزپوشش واقع در داخل الکترولیت متصل می شود با بر قراری جریان بین الکترودها توسط یونهای فلز انتقال از فلز به جسم انجام می شود .
[پلیمر] آبکاری با استفاده از الکتریسیته

انگلیسی به انگلیسی

• act of plating a metal onto a cathodic surface by electrolysis (electrochemistry)

پیشنهاد کاربران

electroplating ( خوردگی )
واژه مصوب: آب کاری
تعریف: نشاندن لایۀ بسیار نازکی از فلز مقاوم بر فلز دیگر با برق کافت محلول های برق کاف

بپرس