electromechanical

/əˌlektroməˈkænɪkəl//əˌlektroməˈkænɪkəl/

(وابسته به عمل یا اسباب مکانیکی که به وسیله ی برق تنظیم یا کنشور می شود) برق افزارگان شناسی (یا شناسانه)

جمله های نمونه

1. Some new chips incorporate tiny electromechanical or electrochemical devices to do jobs that used to be done by more expensive electronics.
[ترجمه گوگل]برخی از تراشه‌های جدید از دستگاه‌های الکترومکانیکی یا الکتروشیمیایی کوچکی برای انجام کارهایی استفاده می‌کنند که قبلاً توسط وسایل الکترونیکی گران‌تر انجام می‌شد
[ترجمه ترگمان]برخی از تراشه های جدید دستگاه های الکترو مکانیکی یا الکترو شیمیایی را به کار می گیرند تا کارهایی را انجام دهند که توسط الکترونیک گران تر انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This project looks at the replacement of traditional electro-mechanical and manual systems for recording timekeeping and attendance by micro-processor based devices.
[ترجمه گوگل]این پروژه به جایگزینی سیستم‌های الکترومکانیکی و دستی سنتی برای ثبت زمان‌سنجی و حضور و غیاب توسط دستگاه‌های مبتنی بر ریزپردازنده می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این پروژه به دنبال جایگزینی سیستم های دستی و دستی سنتی برای ثبت timekeeping و حضور در دستگاه های میکرو پردازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lighter electro-mechanical version had 60 movements, 30 of them in the head, and was also cable-controlled.
[ترجمه گوگل]نسخه الکترومکانیکی سبک تر دارای 60 حرکت بود که 30 حرکت آن در سر بود و همچنین با کابل کنترل می شد
[ترجمه ترگمان]نسخه الکترو مکانیکی سبک تر ۶۰ حرکت داشت، ۳۰ عدد از آن ها در سر بود و همچنین کنترل کابل نیز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most laboratory Methods: Use some type of electromechanical transducers.
[ترجمه گوگل]اکثر روش های آزمایشگاهی: از نوعی مبدل الکترومکانیکی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]بیشتر روش های آزمایشگاهی: از انواع مبدل های الکترومکانیکی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 193 the British Broadcasting Corporation electromechanical television broadcasting by Baird, the first high-definition broadcast, entered the practical stage of the television image.
[ترجمه گوگل]در سال 193، پخش تلویزیونی الکترومکانیکی شرکت پخش بریتانیا توسط بیرد، اولین پخش با کیفیت بالا، وارد مرحله عملی تصویر تلویزیونی شد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۳ برنامه تلویزیونی، پخش تلویزیونی الکترومکانیکی توسط بیرد، اولین پخش با کیفیت بالا، وارد مرحله عملی تصویر تلویزیون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One electromechanical coupling intrasystem energy - feedback electric dragging?
[ترجمه گوگل]یک جفت الکترومکانیکی انرژی درون سیستمی - بازخورد کشیدن الکتریکی؟
[ترجمه ترگمان]یک کوپلینگ الکترومکانیکی مبتنی بر انرژی الکتریکی - فیدبک منفی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. uni-BOX 3000 baler is an electromechanical integration device based on fieldbus technology.
[ترجمه گوگل]بیلر uni-BOX 3000 یک دستگاه یکپارچه سازی الکترومکانیکی مبتنی بر فناوری فیلدباس است
[ترجمه ترگمان]جعبه ۳۰۰۰ baler یک وسیله یکپارچه سازی الکترومکانیکی مبتنی بر فن آوری fieldbus است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The utility model relates to an electromechanical integrated detector of digital processing for detecting a dissociation constant of weak electrolyte.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی مربوط به یک آشکارساز یکپارچه الکترومکانیکی پردازش دیجیتال برای تشخیص ثابت تفکیک الکترولیت ضعیف است
[ترجمه ترگمان]مدل سودمندی به یک یابنده یکپارچه الکتریکی از پردازش دیجیتال برای تشخیص یک ثابت تفکیک الکترولیت ضعیف مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At present, microminiature or miniature electromechanical systems products are high value-added high-tech products.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، محصولات سیستم های الکترومکانیکی میکرومیناتوری یا مینیاتوری، محصولاتی با فناوری بالا با ارزش افزوده بالا هستند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، محصولات سیستم های الکترومکانیکی کوچک یا مینیاتوری، محصولات با ارزش افزوده بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Monophase electromechanical transducer, in particular of horological type, and electromechanical device including at least one such transducer.
[ترجمه گوگل]مبدل الکترومکانیکی تک فاز، به ویژه از نوع ساعتی، و دستگاه الکترومکانیکی شامل حداقل یک مبدل از این قبیل
[ترجمه ترگمان]Monophase الکترومکانیکی، به خصوص از نوع horological و دستگاه الکترومکانیکی، از جمله حداقل یک مبدل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The unified electromechanical state-space equations of a simple power system are formulated to study the subsynchronous resonance in the power system in this paper.
[ترجمه گوگل]معادلات یکپارچه حالت-فضای الکترومکانیکی یک سیستم قدرت ساده برای مطالعه رزونانس ساب سنکرون در سیستم قدرت در این مقاله فرموله شده است
[ترجمه ترگمان]معادله حالت الکترومکانیکی واحد یک سیستم قدرت ساده برای مطالعه فرکانس تشدید در سیستم قدرت در این مقاله فرمول بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The electromechanical process of generator field loss is complicated and its dynamic process is affected by the structures and parameters of every component in the generation system.
[ترجمه گوگل]فرآیند الکترومکانیکی افت میدان ژنراتور پیچیده است و فرآیند دینامیکی آن تحت تأثیر ساختارها و پارامترهای هر جزء در سیستم تولید است
[ترجمه ترگمان]فرآیند الکترومکانیکی تلفات میدان ژنراتور پیچیده است و فرآیند دینامیک آن تحت تاثیر ساختارها و پارامترهای هر جز در سیستم تولید قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Microsystem or micro electromechanical system ( MEMS ) is briefly introduced.
[ترجمه گوگل]میکروسیستم یا سیستم میکرو الکترومکانیکی (MEMS) به طور خلاصه معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]Microsystem یا سیستم الکترومکانیکی (MEMS)به طور خلاصه معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Transformation of electromechanical device of Danjiangkou Hydropower station has already been implemented.
[ترجمه گوگل]تبدیل دستگاه الکترومکانیکی ایستگاه برق آبی دانجیانگکو قبلاً اجرا شده است
[ترجمه ترگمان]تاکنون، انتقال دستگاه الکترومکانیکی نیروگاه برق آبی Danjiangkou اجرا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to mechanical devices which are electrically powered

پیشنهاد کاربران

الکترومکانیکی. وسیله مکانیکی که به وسیله نیروی برق عمل میکند

بپرس