1. For emissions testing, most standards split the electromagnetic spectrum into two parts.
[ترجمه گوگل]برای آزمایش انتشار، اکثر استانداردها طیف الکترومغناطیسی را به دو قسمت تقسیم می کنند
[ترجمه ترگمان]برای آزمایش انتشار گازهای گلخانه ای، بسیاری از استانداردها، طیف الکترومغناطیسی را به دو قسمت تقسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some use the microwave part of the electromagnetic spectrum.
[ترجمه گوگل]برخی از مایکروویو از طیف الکترومغناطیسی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از بخش مایکروویو طیف الکترومغناطیسی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The whole range of radiation is called the electromagnetic spectrum.
[ترجمه گوگل]کل محدوده تابش را طیف الکترومغناطیسی می نامند
[ترجمه ترگمان]کل محدوده تشعشع، طیف الکترومغناطیسی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Almost as diverse as the electromagnetic spectrum itself, directed - energy weapons span a wide range of incarnations.
[ترجمه گوگل]تقریباً به اندازه خود طیف الکترومغناطیسی متنوع، هدایت شده - سلاح های انرژی طیف گسترده ای از تجسم ها را در بر می گیرند
[ترجمه ترگمان]تقریبا به اندازه خود طیف الکترومغناطیسی، سلاح های هدایت شده به سمت انرژی گستره وسیعی از incarnations را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The electromagnetic spectrum covers an enormous range of frequencies and energies.
[ترجمه گوگل]طیف الکترومغناطیسی طیف عظیمی از فرکانس ها و انرژی ها را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]طیف الکترومغناطیسی گستره وسیعی از فرکانس ها و انرژی ها را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Radio wave: Wave from the portion of the electromagnetic spectrum at lower frequencies than microwaves.
[ترجمه گوگل]موج رادیویی: موجی از بخشی از طیف الکترومغناطیسی با فرکانس های پایین تر از امواج مایکروویو
[ترجمه ترگمان]موج رادیویی: موج از بخشی از طیف الکترومغناطیسی در فرکانس های پایین تر از microwaves
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wireless networking operates in the electromagnetic spectrum.
[ترجمه گوگل]شبکه های بی سیم در طیف الکترومغناطیسی کار می کنند
[ترجمه ترگمان]شبکه Wireless در طیف الکترومغناطیسی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Number of Stars; Electromagnetic Spectrum Limit.
[ترجمه گوگل]تعداد ستاره ها؛ حد طیف الکترومغناطیسی
[ترجمه ترگمان]تعداد ستاره ها؛ Limit Spectrum Electromagnetic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This range of wavelengths - from billionths of metres to kilometres - is called the electromagnetic spectrum, or simply the spectrum.
[ترجمه گوگل]این محدوده طول موج - از میلیاردم متر تا کیلومتر - طیف الکترومغناطیسی یا به سادگی طیف نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این محدوده طول موج - از billionths متر تا کیلومتر - به عنوان طیف الکترومغناطیسی یا فقط طیف نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As we have seen, flying insects are often particularly sensitive to the electromagnetic spectrum.
[ترجمه گوگل]همانطور که دیدیم، حشرات پرنده اغلب به طیف الکترومغناطیسی حساس هستند
[ترجمه ترگمان]همانطور که دیده ایم، حشرات پرنده اغلب به ویژه به طیف الکترومغناطیسی حساس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Spread spectrum technology competes in the unregulated portion of the radio electromagnetic spectrum.
[ترجمه گوگل]فناوری طیف گسترده در بخش کنترل نشده طیف الکترومغناطیسی رادیویی رقابت می کند
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی طیف گسترده ای در بخش unregulated از طیف الکترومغناطیسی رادیویی رقابت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Remote sensing techniques are useful in ultraviolet, visible infrared, and microwave regions of the electromagnetic spectrum.
[ترجمه گوگل]تکنیکهای سنجش از دور در نواحی فرابنفش، مادون قرمز مرئی و مایکروویو طیف الکترومغناطیسی مفید هستند
[ترجمه ترگمان]تکنیک های سنجش از راه دور در مناطق فرابنفش، مادون قرمز قابل رویت و مایکروویو در طیف الکترومغناطیسی مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Explanation: This impressive color composite shows spiral galaxy M 81 across the electromagnetic spectrum.
[ترجمه گوگل]توضیح: این ترکیب رنگی چشمگیر کهکشان مارپیچی M 81 را در سراسر طیف الکترومغناطیسی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]توضیح: این ترکیب رنگ موثر، کهکشان مارپیچی را در امتداد طیف الکترومغناطیسی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For this very reason, progress of modern astrophysics requires access to the electromagnetic spectrum in the broadest energy range.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، پیشرفت اخترفیزیک مدرن مستلزم دسترسی به طیف الکترومغناطیسی در وسیع ترین محدوده انرژی است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، پیشرفت فیزیک نجومی مدرن نیازمند دسترسی به طیف الکترومغناطیسی در گسترده ترین محدوده انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید