electromagnetic radiation

جمله های نمونه

1. Her hypothesis concerns the role of electromagnetic radiation.
[ترجمه گوگل]فرضیه او به نقش تابش الکترومغناطیسی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]فرضیه او مربوط به نقش تابش الکترومغناطیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other forms of electromagnetic radiation include radio, microwaves and X-rays.
[ترجمه گوگل]اشکال دیگر تابش الکترومغناطیسی شامل رادیو، امواج مایکروویو و اشعه ایکس است
[ترجمه ترگمان]شکل های دیگر تابش الکترومغناطیسی شامل رادیو، microwaves و اشعه ایکس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Light is the form of electromagnetic radiation which our eyes are able to see.
[ترجمه گوگل]نور شکل تابش الکترومغناطیسی است که چشم ما قادر به دیدن آن است
[ترجمه ترگمان]نور شکلی از تابش الکترومغناطیسی است که چشم های ما قادر به دیدن آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In effect, they convert the energy of the electromagnetic radiation into chemical energy.
[ترجمه گوگل]در واقع آنها انرژی تابش الکترومغناطیسی را به انرژی شیمیایی تبدیل می کنند
[ترجمه ترگمان]در واقع، آن ها انرژی تابش الکترومغناطیسی را به انرژی شیمیایی تبدیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Electrons, being charged particles, interact readily with electromagnetic radiation.
[ترجمه گوگل]الکترون ها که ذرات باردار هستند، به آسانی با تابش الکترومغناطیسی تعامل دارند
[ترجمه ترگمان]الکترون ها، ذرات باردار شده، به آسانی با تابش الکترومغناطیسی تعامل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A revealing difference between gravitational and electromagnetic radiation is that dipole radiation is absent in the gravitational case.
[ترجمه گوگل]یک تفاوت آشکار بین تابش گرانشی و الکترومغناطیسی این است که تابش دوقطبی در مورد گرانشی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]تفاوت آشکار بین تابش گرانشی و گرانشی این است که تابش دوقطبی در حالت گرانشی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Imagine an object at some definite temperature, electromagnetic radiation being in equilibrium with particles.
[ترجمه گوگل]جسمی را در دمای معینی تصور کنید، تابش الکترومغناطیسی در تعادل با ذرات باشد
[ترجمه ترگمان]یک شی را در یک دمای مشخص تصور کنید، تابش الکترومغناطیسی در تعادل با ذرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective : To study the effects of electromagnetic radiation of cellular telephone on immune function of rats.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر تشعشعات الکترومغناطیسی تلفن همراه بر عملکرد ایمنی موش‌ها انجام شد
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثرات تابش الکترومغناطیسی تلفن همراه بر عملکرد ایمنی موش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The understanding of electromagnetic radiation underwent particle theory, wave theory, wave - particle theory.
[ترجمه گوگل]درک تابش الکترومغناطیسی تحت تئوری ذرات، نظریه موج، نظریه موج - ذره قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]درک تابش الکترومغناطیسی در نظریه ذرات، نظریه موج، نظریه موج - ذره مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The harm of electromagnetic radiation to human beings can be divided into the hot function, the non- hot function, the stimulation and the accumulative action.
[ترجمه گوگل]مضرات پرتوهای الکترومغناطیسی برای انسان را می توان به عملکرد گرم، عملکرد غیر گرم، تحریک و عمل تجمعی تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]آسیب تابش الکترومغناطیسی به انسان ها را می توان به تابع داغ، تابع non، تحریک و کنش جمع شونده تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Light is a form of electromagnetic radiation.
[ترجمه گوگل]نور نوعی تابش الکترومغناطیسی است
[ترجمه ترگمان]نور شکلی از تابش الکترومغناطیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Electromagnetic radiation poses a potential hazard to human health.
[ترجمه گوگل]تشعشعات الکترومغناطیسی یک خطر بالقوه برای سلامت انسان است
[ترجمه ترگمان]تابش الکترومغناطیسی خطری بالقوه برای سلامت انسان به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another senior residents of the enemy is invisible electromagnetic radiation.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ساکنان ارشد دشمن تابش الکترومغناطیسی نامرئی است
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از ساکنان ارشد دشمن اشعه الکترومغناطیسی نامریی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This article presents a digital type electromagnetic radiation measurement system along with its schematic circuit diagram, high speed discrete data sampling method and FFT calculation methods.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم اندازه‌گیری تابش الکترومغناطیسی نوع دیجیتال را به همراه نمودار مدار شماتیک، روش نمونه‌برداری گسسته داده‌های پرسرعت و روش‌های محاسبه FFT ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم اندازه گیری تشعشع الکترومغناطیسی با سرعت بالا، روش نمونه برداری داده گسسته و روش های محاسبه FFT را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] تابش الکترومغناطیسی
[برق و الکترونیک] تابش الکترومغناطیسی تابش مربوط به میدان مغناطیسی و الکتریکی متناوب که با سرعت نور حرکت می کند نظیر امواج رادیویی، امواج نور، پرتوهای ایکس، و پرتو گرما . - تشعشع الکترومغناطیسی
[ریاضیات] تشعشع الکترومغناطیسی

انگلیسی به انگلیسی

• any type of electromagnetic wave (waves composed of undulating electrical fields and magnetic fields)

پیشنهاد کاربران

electromagnetic radiation ( فیزیک )
واژه مصوب: تابش الکترومغناطیسی
تعریف: پدیدۀ ناشی از الکترومغناطیس که به صورت ذرات فوتون یا امواج عرضی نوسانی الکتریکی و مغناطیسی متعامد با سرعت نور در فضا منتشر می شود و حامل انرژی است
امواج الکترومغناطیسی

بپرس